سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم

 موضوع: مرتبط با سوره ی مبارکه ی نور به ترتیب آیات.

Ø         بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم 

به نام خداوند بخشنده ی مهربان.

  برابر این بخش از کلام مقدس الهی روشن می شود که خدای یکتا کار معرفی خود به بندگانش در قالب نزول آیاتش به واسطه ی وحی به پیامبرانش تا حضرت محمد مطصفی ص برای رساندن آنها به مردم امت خود را که همگی در قرآن کریم مسطور است را با این دو صفت یعنی رحمانیت و رحیمیت خود شروع می کند و لذا بندگانش و مومنین به او نیز باید این مهم را در کارهای خداپسندانه ی خود از هر نوعش که باشد سرلوحه و دستاویز و نصب العین قرار دهند و نه آنکه شروع کارهایشان با نامها و صفاتی همچون بسم الله القاسم الجبارین و ... باشد.

     بسم الله الرحمن الرحیم یعنی آنچه که در آغاز تمام سوره های قرآن به جز سوره ی توبه آمده و یعنی آنچه که در سوره ی نمل دو بار آمده و مرتبه ی دوم آن منظور توضیح فوق است[1] که مومنین باید شروع کارشان در امور بویژه در مراسلات و مکاتبات بر مبنای همین کلام مقدس باشد تا هم از شر شیطان در امان باشند و هم به لطف حضرت حق در مخاطب موثر اثر واقع شود. چرا که سخن از بخشندگی و مهربانی خدای یکتا در آغاز کار است و نه جز آن. همانگونه که در داستان حضرت سلیمان ع و ملکه ی سبا این امر به اذن الهی نافذ افتاد و او به همراه آن حضرت از مسلمانان شد. و می شود گفت این است حکمت این امر که خدای یکتا خود نیز نزول کتابش بر بنده و فرستاده اش حضرت محمد ص را با بسم الله الرحمن الرحیم در شروع سوره ها و البته همانطور که گفته شد به جز سوره ی توبه ذکر فرموده است. چرا که هیچ کس را یارای آن نبوده و نیست که بتواند تغییری یا تبدیلی در قرآن داشته باشد؛ زیرا که خدای یکتا خود فرموده و درست می باشد که او نگاهبان قرآن فرو فرستاده شده می باشد : «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (9) حجر ».

Ø       سُورَةٌ أَنْزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنْزَلْنَا فِیهَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ. (1) نور.

 حضرت حق سبحانه و تعالی در این آیه و پیرامون این سوره می فرماید که سوره ی نور سوره ای است که آن را نه تنها فرو فرستاده بلکه آن را واجب نیز کرده که همانا در این سوره که نازل کرده نشانه های روشنی است باشد که یادآور شوید.

    همانگونه که پیداست در این جا کلمه ی سوره به کار رفته است و به هر جهت باید بر روی آیات روشن آن تذکر و یادآوری را پیشه نمود و در واقع از متذکرین بر روی آیات الهی بود زیرا این او است که به این مهم در کنار ایمان و تعقل و ... بر روی آیاتش دستور می دهد و حتا می پرسد که آیا نمی خواهید متذکر آیات الهی شوید : « وَمَا ذَرَأَ لَکُمْ فِی الأرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ (13) نحل» . // « أَفَمَنْ یَخْلُقُ کَمَنْ لا یَخْلُقُ أَفَلا تَذَکَّرُونَ (17) نحل با توجه به آیات 1-23 » .  

Ø       الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلا تَأْخُذْکُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ.(2) نور.

    این آیه ی کریمه حد زنا را برای فاعل و مفعول این فعل و نیز اجرای بدون قید و شرط این حد را بیان می فرماید. چه آنکه کسی که از اجرای این حد سر باز زند و بخواهد پیرامون این حکم در دین خدا رافتی را راه دهد؛ لذا او از کسانی و در زمره ی افرادی خواهد بود که به خدا و روز دیگر ایمان ندارند؛ چرا که حکم زنا و حدی که باید برای مشمولین امر اجرا شود را شنیده و دانسته اما اجرا نکرده است که بدیهی است به طریق اولی این امر لازم است که در چارچوب حاکمیت اسلامی صورت گیرد به نحوی که برابر دستور خداوند عده ای از مومنین هم بر این امر و اجرای این حکم و حد حاضر و گواه باشند. و روشن است که یکی از ویژگی های چنین مومنینی این است که به امر خدای یکتا و برابر صراحت کلامش به این فحشا یعنی زنا نزدیک نمی شوند: «وَلا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِیلا (32) اسراء »؛ و خدای یکتا را در همه حال ناظر اعمال خود می دانند، چه آنکه یکی از صفات بندگان خدای بخشنده نیز این است که بدنبال انجام این فحشا نمی باشند که همانا تبعات خود را برایشان در پی خواهد داشت و بدیهی است که در صورت تخلف از این امر و نزدیک شدن به زنا؛ خدای یکتا تنها در صورت توبه کردن به درگاه او و اصلاح امر و بازگشت نکردن به عقب است که خشم و عذابش را از چنین کسی یا کسانی باز می گرداند: «وَالَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلا بِالْحَقِّ وَلا یَزْنُونَ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ یَلْقَ أَثَامًا (68)یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهَانًا (69)إِلا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا (70)وَمَنْ تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا (71) فرقان با توجه به آیات 63-77. »؛ چرا که خدای یکتا افراد مشمول امر از هر یک از مردم که باشد را مورد سوال قرار خواهد داد و از آنچه درون رحم هاست سوال خواهد کرد و این از آن جهت است که خدای یکتا مراقب تمام بندگانش می باشد: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالا کَثِیرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالأرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا (1)نساء ».

    به هر جهت مرتبط با لزوم اجرای دستور خدا در خصوص حد زنا به شرح فوق بدون هیچ رافتی در دین پیرامون عاملین به آن ؛ باید گفت این بدان جهت است که خدای یکتا این اختیار را از مردان و زنان مومن گرفته است که پس از صدور حکمی و فرمانی از سوی خویش و به تبع آن رسولش؛ بخواهند از آن سرپیچی و نافرمانی کنند، چرا که تبعات آن را برایشان در پی دارد که از جمله ی آن این است که در گمراهی روشن می افتند: «وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالا مُبِینًا (36) احزاب ».

پرسش

    اما اینجا شاید این سوال پیش بیاید که چرا خداوند یکتا ابتدای این سوره؛ حکم زنا و حد انجام آنرا بیان نموده است؟

پاسخ

    بدیهی است که این آیه خود نمونه ای از همان آیات روشن مذکور در آیه ی قبل است و دلیل آن را باید در این جستجو نمود که خداوند یکتا از آنجا که آفریننده ی همه ی چیزهاست و به همه ی آنها و خصوصیاتشان نیز که برای هر نوعی قرار داده است داناست و میداند که وقتی برای نفس بشری، خیر و شر را قرار داده و الهام کرده است: «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا (7) فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا (8) قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا (9) وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا (10)شمس با توجه به تمام آیات آن»، پس اگر فضلش نباشد و آیاتش و رسولانش را نفرستد؛ هر فرد انسانی با پیروی هوای نفس و یا وسوسه های شیطانی رو به بدی ها از جمله فحشای زنا می گذارد و پایان کارش گمراهی خواهد بود؛ لذا می خواهد تا به نوعی از ارتکاب این عمل توسط بنی آدم و بویژه مومنین که راه هدایت را بدانان نموده جلوگیری و به عبارتی پیشگیری نماید و در واقع دست کم به کسانی که این کتاب و آیاتش از جمله آیات این سوره بدانها رسیده است اتمام حجت نماید که به عنوان یک مومن نباید گرد مقوله ی زنا بگردند. و دلیل دیگر آن است که او نمی خواهد تا دودمان بشر و بنی آدم یعنی جانشین او در زمین به طریق نامشروع رو به افزایش بگذارد چرا که این امر مانع راهنمایی و رستگار شدن از سوی خدا و نیز به عنوان یک امر محسوس و عقلی مانع پیشرفت و کمال فردی و جمعی می باشد. و سوم این که هر حاکمیتی برای نظم بخشیدن به امور و ساماندهی آنها برای طی طریق به سوی کمال آن هم بر اساس فطرت انسانی اش؛ می آید و پس از انجام و اثبات عملی بد و گناهی و پی بردن به تبعات آن کار یا کارهای بد؛ در واقع قانونی تصویب می کند و کاری بد را ممنوع می کند و برای عاملین به آن کار یا کارهای بد؛ مجازات یا مجازات هایی را تعیین و در صورت انجامش که تخلف به شمار می آید، آن مجازات را در حق محکوم متناسب فعل بدش جاری می کند تا در حقیقت به طریق بازدارندگی از طریق کسب تجربه و دانش عمل نموده باشد و از شیوع بزهکاری در جامعه جلوگیری نماید. به عبارت دیگر نوع بشر پس از کسب تجربه ای است که می آید با سنجیدن جوانب و عوارض بد کارهای بد؛ با وضع قوانینی و نظارت بر حسن اجرای آنها توسط همه ی افراد تحت حاکمیت کشور مفروض در پی اصلاح امور و سامان کارها بر می آید تا جامعه را بر اساس دانش به پیش برده و برای آیندگان نیز نصب العینی باشد. مثلن وقتی می بیند که مفاسدی همچون رشوه خواری و تکاثر مال و احتکار و گرانفروشی و ... مایه ی فاسد شدن جامعه و به هم ریخته شدن نظم کارها و مانع پیشرفت است و این ها را با گذر زمان و به تدریج و ضمن افزایش این امور می فهمد؛ لذا می آید و علیرغم به خطر افتادن منافع عاملین به این امور و مقاومت ها و مخالفت های آنان؛ قوانینی را وضع می نماید و این موارد را منع و برایش مجازاتهایی را تعیین می نماید تا افراد را کنترل نموده به نحوی که به سراغ این کارها نروند و اگر رفتند کیفرش را خواهند دید تا دیگران از انجامش باز بمانند و از کیفرش درس بگیرند و جامعه راه سلامت را بپوید و ... همینطور است با پی بردن به عواقب و تبعات اعمالی همچون میگساری و از جمله موضوع بحث یعنی مفسده ی زنا؛ که حاکمیت های سرزمین های گوناگون و البته غیر دینی می آیند و طی شرایطی؛ انجام این امور را محدود و نه ممنوع می نمایند تا دست کم جامعه از مضرات و تبعات آن به دور باشد.

    و تمام این ها بدین معنی است که بشر پس از انجام مکرر این امورِ بد و پی بردن به تبعات آن است که می آید و در قالب وظایف حاکمیتی و ناشی از تجربه؛ قوانینی را وضع می نماید تا کمتر کسی بدنبال کارهای نکوهیده ای که بر خلاف فطرت و سیره ی آدمی است برود و مهمتر از آن اینکه وقتی هم به این مرحله از دانش رسید که انجام کارهای بد مغایر پیشرفت مادی و معنوی است؛ لذا به این دانش با هر بینش و نگرشی در هر جامعه ای که باشد عمل می نماید و بر اساس قانون به پیش می رود و با متخلفین هم برخورد می نماید و ... اما همانطور که گذشت از آنجا که خدای یکتا آفریننده ی هر چیزی از جمله انسان است و به جزئیات آفرینش او هم آگاه است؛ بنابراین مبرا و به دور از این است که بخواهد در امور و یا تعیین حدود و احکام، (نعوذ بالله) بر اساس تجربه ای ناشی از اعمال انسان ها به پیش برود و لذا اینجاست که می آید و به طور خیلی روشن ابتدا از حد زنا برای عاملین به آن سخن می میان می آورد و این یعنی دانش خدای یکتا به تمام امور و دانای مطلق بودن او به هر آنچه که آفریده است. پس عقلانی به نظر می رسد که خداوند یکتا پیش از انجام هر گونه عملی خلاف از جمله عمل نکوهیده و حرام زنا توسط بنی آدم؛ بیاید و  ضمن فحشا دانستن زنا، حکم و حد آن را به عنوان یک امر بازدارنده آن هم بنا به دلایلی همچون تداوم مشروع نسل بنی آدم؛ جلوگیری از به ورطه گمراهی افتادن ها و برخورداری از هدایت و رستگاری و ...بیان نماید تا مبادا با زنا این نسل روی زمین پراکنده شود؛ به هر جهت مردم برابر آیه ی یک سوره ی نساء باید تقوای الهی را پیشه ی خود نمایند.

    نتیجه این که این است تفاوت بین آن دسته از بندگان خدا که در امور بر اساس تجربه به پیش می روند با آن دسته از بندگان او که از گروندگانند. چرا که این گروه اخیر باید بر اساس آیات و احکام خدا به پیش بروند و پیروی آیاتش را بکنند؛ یعنی هر آنچه که در قرآن کریم آمده و در دسترس مومنین است را پیروی نمایند. به عبارت دیگر مومنین نیازی به تجربه کردن امور ندارند بلکه باید از محرماتی که خدای یکتا برایشان بیان فرموده است پرهیز نمایند و این ناشی و در طول همان دانش الهی است. پس باید بر اساس این اوامر و نواهی که دانش آن آمده است به پیش بروند و از انجام کارهای بد دوری نمایند. پیروی دستورات خدای یکتا و دانش داده شده ی آن ؛ امری که هم زودتر مومنین را به کمال می رساند و هم اینکه باید بدانند که نه تنها موظف به عمل کردن به دستورات خدای یکتا بر اساس آیات قرآن هستند بلکه موظفند که این آیات را به گوش دیگر مردم نیز برسانند تا آنان نیز به یاری خدا وارد دین شوند و از آنچه از فحشا و منکرات که انجام می دهند نیز به لطف حضرتش اجتناب کنند تا مفاسد زمین رو به اصلاح بگذارد. ان شاءالله.

   باری؛ باید دانست که خدای یکتا به تمام امور و آفریده ها از زمانی که آنان را ایجاد کرده و آفریده تا زمان زندگی و هست بودنشان اعم از آشکار یا نهان اعمال انسانها داناست و بر همان اساس هم نتیجه ی کارها را می دهد.



[1] - موضوع داستان حضرت سلیمان و ملکه ی سبا می باشد که در آیات 15- 44 این سوره یعنی نمل بدان اشاره شده است که حضرت سلیمان ع در نامه ی خود به ملکه ی سبا از این کلام مقدس استفاده نموده است : « ...اذْهَبْ بِکِتَابِی هَذَا فَأَلْقِهِ إِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا یَرْجِعُونَ (28 )قَالَتْ یَا أَیُّهَا الْمَلأ إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّ کِتَابٌ کَرِیمٌ (29 )إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (30 )نمل....»



نوشته شده در  یکشنبه 100/5/10ساعت  6:45 عصر  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

Ø       الزَّانِی لا یَنْکِحُ إلا زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَالزَّانِیَةُ لا یَنْکِحُهَا إِلا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَحُرِّمَ ذَلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ. (3 نور)  

  برابر این آیه ی کریمه مشخص می شود که ازدواج مرد مومن با زن زناکار و یا زن مشرک حرام است؛ همانگونه که ازدواج زن مومن با مرد زناکار و یا مرد مشرک حرام است؛ چرا که زنان زنا کار و یا مشرک فقط با مردان زنا کار و یا مشرک نکاح می کنند؛ همانگونه که این مردان زنا کار و یا مشرک هستند که در خور زنان زنا کار و یا مشرک می باشند. و این در واقع آیه ای روشن از این سوره است که مومنین باید مبنای کار خود در امر نکاح قرار دهند. چرا که اگر مرد یا زن مومنی بر خلاف امر خدا عمل نماید باید بداند که زن  و یا مرد مشرک اگر ایمان نیاورند به سمت آتش می خوانند ، در حالی که خدای یکتا به سوی بهشت و آمرزش خود به اذنش فرا می خواند و روشن است که مومنین باید این دعوت اخیر را اجابت کرده و فرمان ببرند و نه دعوتی جز آن را، و مهمتر از این اینکه گروندگان باید علاوه بر شنیدن و فرمان بردن آیات الهی؛ آنها را برای مردم بخوانند تا یادآور شوند و این البته که وظیفه ای بس بزرگ است که آیات خدا بر دیگران از همه ی مردم خوانده شود چرا که خدای یکتا در آیاتی از قرآن از جمله این آیه مردم را مخاطب قرار داده که آیاتش را برای آنان بیان کرده، باشد که ایشان متذکر شوند و روشن است که این مومنیند که باید این آیات را به گوش مردم برسانند تا ایمان آورده و متذکر شوند: «وَلا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَلأمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَلا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّى یُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولَئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ (221) بقره ».

Ø       وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ. (4) نور

    این آیه ی کریمه برای جلوگیری از اینکه مبادا کسی یا کسانی بیایند و به زنان پاکدامن تهمت زنا بزنند؛ لذا حکم کسی را که به این گروه از زنان نسبت زنا می دهند را بیان می فرماید مبنی بر اینکه آنان باید بر این ادعای خود چهار نفر گواه بیاورند و اگر نیاوردند بنابراین نخست این که باید هشتاد تازیانه بر آنها زده شود و دوم اینکه هر گز از آنها دیگر نباید شهادتشان پذیرفته شود زیرا که چنین کسی یا کسانی با این کارشان یعنی نسبت زنا دادن به زنان مومن از تباهکاران و فاسقین شده اند. و فاسقین یعنی کسانی که خداوند یکتا فرموده که آنان را راهنمایی نخواهد کرد. که نمونه ی آن آیات 23-24 سوره ی توبه با توجه به آیات 25-27 آن است که او مومنین را خطاب قرار داده است تا از فسق که مانع هدایت شدن است بپرهیزند:  «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آبَاءَکُمْ وَإِخْوَانَکُمْ أَوْلِیَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَى الإیمَانِ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ (23)قُلْ إِنْ کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ (24) توبه».[1] // و دیگری آنجاست که خدای یکتا مرتبط با منافقین و صفات آنان به پیامبر مکرم اسلام ص اینگونه وحی می فرماید : « ... وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَکْبِرُونَ (5) سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ (6) منافقون با توجه به تمام آیات آن.[2] ». / و بدینگونه است در این رابطه این آیه ی کریمه که منافقین به خاطر کفر به خدا و رسولش در زمره فاسقین در آمده و هدایت نمی شوند و از سوی دیگر استغفار از خدا اگر هفتاد مرتبه و حتا از سوی پیامبر ص بوده باشد برایشان هر گز سودی ندارد :« اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ (80) توبه.» // و مورد دیگر آنجاست که خدای یکتا به پیامبر ص یادآور می شود که این عمل نکوهیده یعنی پیشه کردن فسق، مرتبط با اقوام پیشین نیز بوده است همانگونه که سنت جضرتش نیز جاری بوده که فاسقین را هدایت نمی کرده: « وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِی وَقَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ (5) صف با توجه به تمام آیات آن»؛ که البته باید گفت خدای یکتا اکثر اهل کتاب را از مصادیق فاسقین و تباهکاران می داند: «وَلَوْ کَانُوا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِیِّ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِیَاءَ وَلَکِنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ (81) مائده با توجه به آیات 78-80. »؛ چرا که علیرغم اینکه کتاب خداوندی میانشان است اما باز به خدا و فرستاده و کتابش ایمان نمی آورند: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْنَا وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَأَنَّ أَکْثَرَکُمْ فَاسِقُونَ (59)مائده»[3].

 البته باید دانست که این تنها فاسقین نیستند که خدای یکتا به خاطر این کارشان آنان را راهنمایی نمی کند بلکه او طی آیاتی نیز متذکر شده است که ناسپاسان و ستمگران را نیز راهنمایی نخواهد کرد؛ که در این رابطه می توان به آیات 51 و 67 مائده، 19توبه ، 7 صف و ... اشاره کرد.

    جان کلام از مطالب اخیر اینکه دوستی دنیا و پیشه کردن نفاق و آزار و اذیت فرستاده خدا و ایمان نیاوردن همزمان به خدا و فرستاده اش و کتاب قرآن که بر او نازل شده از موارد و مصادیق فسق و تباهکاری است به نحوی که همانند کفر و ظلم از هدایت الهی باز میدارد. پس هر کس از مومنین که در پی برخورداری از هدایت الهی به سوی راه راست و رستگاری می باشد لازم است که از فاسقین و کافرین و ظالمین نباشد.  

    پس برابر این آیه (4 نور) روشن میشود که بر مردان و زنان مومن فرض و واجب است که از نسبت دادن زنا به زنان مومن و پاکدامن بپرهیزند زیرا که نه تنها در صورت نیاوردن چهار شاهد باید متحمل حد مربوطه شوند بلکه باید بدانند که دیگر نمی توانند به عنوان گواه و شاهد از سوی مومنین بر گزیده شوند چرا که کار آنها یک نوع تباهکاری بوده است و از این لحاظ آنان فاسق و تباهکار می باشند یعنی کسانی که مومنین نباید برای نمونه هر خبری را که آنان آوردند بدون تحقیق بپذیرند چرا که در نهایت پشیمانی را برایشان بدنبال خود خواهد داشت : «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ (6) حجرات با توجه به آیات 7-8 ». 

Ø       إِلا الَّذِینَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ . (5) نور

    البته خدای یکتا از آن جهت که بخشنده و مهربان است و راضی به کفر بندگانش نمی باشد: «إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنْکُمْ وَلا یَرْضَى لِعِبَادِهِ الْکُفْرَ وَإِنْ تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ وَلا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (7)زمر با توجه به آیات 6- 8»[4]؛ و از سوی دیگر برای اینکه چنین کسانی خود را رها شده نبییند و به راه فسق بیشتر کشیده نشوند لذا می آید و راهی را جلوی پای چنین کسانی از تهمت زنندگان به زنان پاکدامن در خصوص افترای زنا می گذارد و آن این است که راه توبه را برایشان باز می گذارد تا نخست اینکه به درگاه او توبه کنند و دوم اینکه نسبت به اصلاح گذشته اقدام نمایند و دیگر در راه مذکور گامی نگذارند و در واقع دیگر به عقب باز نگردند، که همانا خدای یکتا بسیار آمرزنده ی مهربان است.

    و این موارد یعنی اینکه تنها این خدای یکتاست که هم آمرزنده ی گناهان است و هم اینکه پذیرنده ی توبه ی بندگانش و البته هم سخت انتقام؛ خدایی که بازگشت همه به سوی او می باشد: «غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقَابِ ذِی الطَّوْلِ لا إِلَهَ إِلا هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ (3) غافر »، و مورد دیگر برای این است که مردان مومن بدانند که مبادا در پی این باشند که بخواهند به هر دلیلی به زنان پاکدامن نسبت زنا داده و حرمت و عفت و حیثیت آنان را هتک نمایند؛ چرا که اگر ادعای خود را ثابت نکنند؛ تبعات کار آنان همانی است که در آیه ی چهار بیان شده است. یعنی هم خوردن هشتاد شلاق و هم اینکه گواهی اش در امور از جمله اینکه بخواهد در مورد ادعای کسی شهادت دهد که درست بوده یا نه؛ مورد پذیرش نمی باشد و هم اینکه در زمره تباهکاران به شمار می آید؛ مگر اینکه به درگاه الهی توبه و اصلاح گذشته نماید.


[1] - ای اهل ایمان شما پدران و برادران خود را نباید ولی و دوست خود بگیرید اگر که آنان کفر را بر ایمان بر گزیدند و هر کس از شما آنان را با حالت کفر، دوست و ولی خود بگیرد پس بی شک از ستمکاران است. ای رسول ما بگو امت را که ای مردم اگر شما پدران و پسران و برادران و زنان و خویشاوندان خود را و اموالی را که جمع آورده اید و مال التجاره ای که از کسادی آن بیمناکید و منازلی عالی که به آن دل خوش داشته اید بیش از خدا و رسول و جهاد در راه او دوست می دارید؛ پس منتظر باشید تا امر خدا بیاید، و خدا گروه تباهکار را راهنمایی نخواهد کرد.

[2] - و هر گاه به آنها گویند بیایید تا رسول خدا برای شما از حق آمرزش خواهد سر پیچی کنند و بنگری که با خودخواهی از حق روی بر می گردانند. ای رسول تو از خدا برای آنان آمرزش بخواهی یا نخواهی به حالشان یکسان است. و خدا هرگز آنان را نمی آمرزد. همانا خدا گروه تباهکار را راهنمایی نمی کند.

[3] - بگو ای اهل کتاب آیا جز آنکه ما مسلمین به خدا و کتاب قرآن و کتاب شما ایمان آوردیم و شما ایمان نیاوردید و بیشرتان هم تباهکار و فاسقید؛ آیا چیز دیگری موجب انتقام و کینه ی شما بر ماست ؟ .

[4] - پس برابر این آیه روشن می شود که اگر کسی رو به سوی کفر ببرد باز خدای یکتا بی نیاز از انسان هاست و اگر تاکید بر ایمان آوردن بنی آدم با فرستادن پیامبرانش تا پیامبر خاتم ص و نیز فرو فرستادن آیاتش به واسطه ی آنها دارد همه و همه برای راهنمایی و رستگاری انسان است تا راه کفر را نپیمایند و شکر گزار نعمت های او باشند و بدانند که هر کس بار خود را بر خواهد داشت و در پایان هم به سوی خدا باز خواهد گشت و او هم افراد انسانی را در سرای دیگر از آنچه که در این دنیا بوده اند و انچام می داده اند با خبر خواهد کرد ، چه آنکه او به آنچه که در درون سینه هاست آگاه است و میداند که هر کس چه در ذهن دارد و آیا می خواهد دسیسه ای علیه کسی بکند یا بدنبال انچام کاری خیر است و ... لذا برابر همین امور و اعمال است که جزا می دهد. پس همان بهتر که بدنبال ایمان بیشتر با درخواست آن از خدای یکتا باشیم و شکر گزار نعمت هایش تا او هم بر نعمت هایش بر ما بیفزاید و از ما راضی و خشنود باشد. ان شاءالله آمین یا رب العالمین.


نوشته شده در  یکشنبه 100/5/10ساعت  6:44 عصر  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

Ø       وَالَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ.(6) نور

    با نظر داشت آیه یک این سوره؛ طی آیات 2- 5 به روشنی مشخص شد که حکم و حدود فاعلین زنا کدام است و اینکه نکاح مومنین با زن یا مرد زناکار و یا مشرک حرام شده است؛ و دیگر اینکه طی آیه ی 4 دانسته شد که حکم کسی که به زن پاکدامنی تحت هر شرایطی و یا هر دلیلی نسبت زنا بدهد و نتواند بر ادعای خود چهار گواه بیاورد، کدام است هر چند که پس از جاری شدن حد و منظور نمودن حکم خدا راه توبه و اصلاح امر برای او باز گذاشته شده به نحوی که از زمره فاسقین بیرون رود؛ اما این آیه کریمه یعنی آیه شماره ی 6؛ حکم پیرامون کسی را بیان می فرماید که به همسرش یا در واقع به زن خود نسبت زنا بدهد اما برای اثبات ادعای خود، گواهان مربوطه را ندارد و تنها خود بر این امر یا ادعا گواه است و یا در واقع تنها خود را بر این امر گواه می داند. باید یادآور شد که خداوند یکتا در آیه ی 4 ( نور) سخن از چهار گواه برای اثبات ادعای کسی که به زن عفیفی نسبت زنا بدهد به میان آورده بود؛ ولی در اینجا برای حل موضوع به لحاظ اثبات راست یا دروغ امر و اینکه هر یک از زن و شوهر تنها خود را گواه امر می دانند، بنابراین خدای یکتا می فرماید که از بین این دو باید نخست مرد چهار بار به خدا شهادت دهد و قسم یاد کند که او از راستگویان است.

Ø       وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کَانَ مِنَ الْکَاذِبِینَ . (7) نور.

 و در ادامه ی آیه ی قبل اینکه آن مرد در مرتبه ی پنجم و پس از آن چهار گواهی و شهادت به خدا اینگونه بگوید که نفرین خدا بر او باد اگر در زمینه ی ادعایش مرتبط با همسرش از دروغگویان باشد.

Ø       وَیَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ . (8) نور.

 از آنجا که خدای یکتا بر اساس حق و عدل رفتار می کند و به بندگانش نیز می فرماید که اینگونه باشند؛ لذا برای طرف مقابل یعنی همسر آن مرد هم که مورد اتهام زنا قرار گرفته است حق می دهد تا نظرش را بیان نماید، مبنی بر اینکه بر اساس این آیه ی کریمه آن زن هم برای اینکه عذاب خدا از او برگردد لازم است که بیاید و او هم که شاهدی جز خودش برای ادعایش ندارد مبنی بر اینکه او بی گناه و مبرا از زناکاری است بگوید و چهار بار به خدا شهادت داده و سوگند یاد کند که آن مرد هر لحظه از دروغگویان است.

Ø       وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیْهَا إِنْ کَانَ مِنَ الصَّادِقِینَ . (9) نور

    در ادامه ی آیه 8 اینکه آن زن هم برای بار پنجم بگوید که خشم خدا بر او یعنی خود آن زن باد اگر که شوهرش از راستگویان باشد. و روشن است که این سوگند یاد کردن های دو طرف برابر این آیات کریمه باید بطریق اولی در حضور حاکم شرع باشد.

   نتیجه گیری تا اینجا اینکه با توجه به آیات 2- 9 این سوره (نور)، احکام و حدود پیرامون انجام زنا؛ نسبت زنا به زنان پاکدامن دادن و نسبت زنا توسط یک شوهر به همسرش و اینکه در این زمینه ها حق چگونه ثابت می شود دانسته شد و نیز پی برده می شود که به راستی که برابر آیه ی یک باید از یادآوران نعمت های خدا بر خودمان به لحاظ فرو فرستادن و واجب کردن آیات روشنش باشیم.

    اما نتیجه ی دیگر بر اساس آیات 4- 9 این سوره (نور) اینکه باید دانست که فرق است بین حریم خصوصی و غیر آن و هر گاه که کسی به زنی مومن و پاکدامن نسبت زنا می دهد لذا حتمن باید برای اثبات ادعای خود چهار شاهد بیاورد که اگر نتوانست آن وقت تبعاتش برابر همان آیه ی 4 برایش خواهد بود مگر آنکه پس از آن برابر آیه ی 5 (نور) نسبت به توبه و اصلاح امر اقدام نماید؛ اما این موضوع یعنی آوردن چهار شاهد برای اثبات نسبت داده شده به شرح فوق به همسر و شریک زندگی متفاوت است؛ یعنی اگر به لحاظ حریم خصوصی و زندگی مشترک، آن چهار گواه نبودند لذا هر یک از آن زن و شوهر باید چهار بار برای اثبات حقانیت خود به خدای یکتا گواهی دهند و سوگند یاد کنند و ... تمام این ها یعنی اینکه اثبات حقانیت در این زمینه فقط بر اساس دستور صریح خداوند به پیش رفتن است و نه طی طریقی دیگر. چه آنکه باید بدانیم که این تنها خدای یکتاست که همانگونه که به تمام امور عالم داناست به همان طریق نیز می داند که هر یک از این زن و شوهر کدام یک بر مدار حق می باشند. پس باید در تمام احوال خدا را ناظر گفتار و رفتارهای خود بدانیم و باور داشته باشیم که خدای یکتا بر اساس همین دانایی است که توانایی خشم را بر ما به خاطر گناهانمان هم دارد همانگونه که مومنین و کنندگان کارهای شایسته را بر اساس همان دانایی اش به تمام امور از پیدا تا پنهان پاداش نیکو می دهد و ... 

Ø       وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَکِیمٌ . (10) نور

    و این ها همه از فضل و رحمت خدا بر مومنین است که آیاتش را فرو فرستاده تا هم با بیان حکم و حدود عمل فحشای زنا از آن جلوگیری کند و هم اینکه کسی به راحتی به زنان مومن اعم از دیگران و یا همسران اتهام عمل زنا را نزند و هر یک بدانند که عقاب کارشان از این عمل تا آن حرف و در واقع نسبت زنا دادن به زنی مومن کدام است. و لذا باید وقتی آیات خدا به گوشمان می رسد آن ها را با جان دل شنیده و فرمان ببریم و از گذشته ی بد خود به درگاهش توبه کنیم که همانا او بسیار توبه پذیر درست کردار است. و از سوی دیگر به واسطه ی این آیات و دانش آن از این رفتار و گفتارها بپرهیزیم. اما نکته ی دیگر اینکه مومنین باید این آیات را به گوش دیگر مومنین فارغ از هر گونه پرداختن به لحن و صوت خوش و ... برسانند تا دیگران هم احکام و حدود خدای یکتا را در این زمینه بدانند و بدانند که آنان اگر کاری را از روی غفلت انجام می دهند و تکرار می کنند بدان خاطر است که مورد فضل و رحمت الهی اند و گرنه خشم او وقتی  پس از دادن دانش امری و نشان دادن راه تقوا و در واقع اتمام حجت بیاید چیزی جلودارش نیست. پس باید بر اساس آیات خدا به پیش رفت و از غضب او به خاطر ستم ها بر خود ترسید و به درگاهش توبه کرد پیش از آنکه روزی بیاید که فرصتی برای جبران نباشد. والله اعلم.

Ø       إِنَّ الَّذِینَ جَاءُوا بِالإفْکِ عُصْبَةٌ مِنْکُمْ لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الإثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ . (11) نور

 خداوند یکتا در این آیه ی کریمه به مومنین می فرماید که آن گروهی (منافقان یا فاسقان) که آمدند و به شما بهتانی بستند چنین نپندارید که برای شما شر و بد است بلکه برایتان خیر و خوب است و آن گروه هر آنچه از بد و گناه را که انجام دادند نتیجه اش را خواهند دید و البته که برای بزرگ این گروه بهتان زننده ی به شما مومنین عذابی بزرگ خواهد بود. پس روشن می شود که هر کس نتیجه ی کارش را خواهد دید و اگر کاری بد در قالب گناه به صورت گروهی و در خصوص مومنین با زدن بهتان باشد؛ لذا آن کس که در صدر این گروه است و دیگر افراد گروه را تحریک و تجهیز و راهنمایی می کند برایش نتیجه ای بدتر بدنبال خواهد داشت .

Ø       لَوْلا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْکٌ مُبِینٌ .(12) نور

 حال خداوند یکتا در این آیه ی کریمه می فرماید که چرا مردان و زنان مومن هنگامی که این بهتان را از آن گروه (منافق یا فاسق) شنیدند نسبت به خودشان گمان خیر نبردند و نگفتند که این یک دروغ آشکار است ؟. در واقع خداوند یکتا می خواهد به زنان و مردان مومن یادآور گردد که آنان نباید که وقتی فسق و نفاق کسانی برایشان روشن شد خیلی راحت بیایند و بهتان و نسبت بد آنان را در خصوص دیگر مومنان بشنوند و باور کنند بلکه باید این گفتار آنها باعث افزوده شدن برادری در دینشان و بین شان شود و نه تنها آن سخن را دروغی روشن بدانند بلکه باید این کلام مقدس الهی را هم مد نظر داشته باشند که نباید بدون بررسی و تحقیق، گفتاری را از فاسقان بشنوند و پیروی نمایند . امری که در بالا و مستند به آیه ی 6 سوره ی حجرات ذکر شد.

Ø       لَوْلا جَاءُوا عَلَیْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ یَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِکَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْکَاذِبُونَ. (13) نور

   هم اکنون با توجه به آیه ی 4 فوق الذکر که سخن از آوردن چهار گواه برای اثبات ادعای مدعیانی است که به زنان مومن نسبت زنا داده اند؛ لذا خداوند یکتا در این جا می فرماید که ای مومنین اگر سخن مبتنی بر بهتان آنها حق بود پس برای ادعا و تهمتشان آن چهار شاهد را می آوردند در حالی که نیاوردند؛ بنابراین نتیجه ی کار این گروه این است که آنها نزد خدای یکتا دروغگو هستند. که همانا نتیجه ی کار دروغگویان در این زمینه علیه خودشان است. باری کسی که برابر بخش اخیر آیه ی 4 همین سوره چهار گواه نیاورد و در واقع بر اساس کلام مقدس الهی در ادعایش به پیش نرود از فاسقین است.    نتیجه اینکه مومنین نه تنها نباید نزدیک زنا شوند بلکه نباید تهمت زنا را به زنان مومن و یا زنان خود بدون نظر داشت آوردن آن چهار گواه و یا سوگند یاد کردن آن چهار مرتبه بزنند و علاوه بر این ها نباید سخن گروهی را هم که به مومنین نسبت ناروا در این زمینه می زنند و نفاق و فسق آنها برایشان روشن شده است را خیلی راحت بپدیرند و یا بدتر از همه ی اینها اینکه به آن دامن زده و بدون اثباتش در قبال آن شاد شده و یا آنکه خدای ناکرده با آبروی مومنی اعم از زن یا مرد بازی کرده و در جهت شیوع این اتهام برای دیگران بازگو نمایند و ... پس ملاک برای اثبات هر گفتار و ادعایی در این زمینه از سوی هر کس در قبال زنان و مردان مومن این است که تنها آیات روشن خدا و احکام و فرامین او مبنای کار مومنین قرار گیرد و نه سخنی جز آن و چون این امر هم ثابت شد باز حد آن برابر سخن خدای یکتا باشد و نه جز آن. و همینطور است اینکه در قبال ادعای مردان مومن نسبت به زنانشان، هر کس که می خواهد باشد، در این زمینه نیز باید به سخنان خدای یکتا یعنی آیات 6-9 همین سوره و ... دیگر آیات الهی مرتبط با آن بسنده نماید.


نوشته شده در  یکشنبه 100/5/10ساعت  6:43 عصر  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

Ø       وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ لَمَسَّکُمْ فِی مَا أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ. (14) نور

 باری؛ خدای یکتا می فرماید که باز این فضل و رحمت او بر مومنین است که آنان را به خاطر نشنیدن آیات الهی از عذاب بزرگش در دنیا و آخرت می رهاند، چه آنکه اگر او می خواست می توانست آنان یعنی مومنین را بدین خاطر که پیروی سخنان منافقان و فاسقان را کرده و به خاطر فرمان نبردن حکم خدای یکتا و دیدن اینکه آنها برای اثبات حرف و تهمتشان نسبت به دیگر مومنان چهار گواه نیاورده اند و در عین حال آن را دروغی روشن ندانسته و حتا باعث ازدیاد رافت و وحدت بین شان نشده را مورد خشم و عذاب خویش قرار دهد اما باز بر آنان رحم می کند و مشمول فضلش قرار می دهد، باشد که با شنیدن آیاتش و فرمان بردن آنها هر چه بیشتر هدایت یافته و رستگار شوند.

     به هر جهت باید از این امور و آیات درس گرفت و نه تنها این آیات روشن الهی را شنید و فرمان برد و به کار بست بلکه باید آنها را برای دیگر مومنین خواند تا آنان نیز بدانند که احکام و حدود الهی در این باره چیست و چه باید بکنند که همانا آمدن دانش پیرامون این مقوله یعنی اتمام حجت و یعنی اینکه اگر کسی به خاطر رفتارهای گذشته اش مورد خشم خدا قرار نگرفته بدان خاطر بوده که از آیات خدا برای نمونه غافل بوده است و لذا خدای یکتا او را مورد فضل و رحمتش قرار داده است و بنابراین باید بیشتر بداند که پس از آمدن دانش یک امر؛ رحمت خدا تنها برای نیکوکاران است که نزدیک است: «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْیَةً إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ (55) وَلا تُفْسِدُوا فِی الأرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَةَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ (56) اعراف»[1]،  و بدکاران نتیجه ی اعمال بد خود را که از روی آگاهی به مساله انجام داده اند خواهند دید که همانا توبه به درگاه خدای یکتا هم از آن جهت که این تنها اوست که توبه پذیر است برای عملی است که از روی جهالت انجام شده باشد و پس از آگاهی یا پشیمانی از امر خیلی زود به درگاه او توبه کنند و امر را به زمان و مکانی دیگر نسپرند که معلوم نیست آیا وقتی برای توبه باشد یا نه و این بدان معناست که توبه کردن به درگاه خدای یکتا مکان خاصی را نمی خواهد که فرد گناهکار پس از دانایی به گناه بودن امر بخواهد زمانی را صرف آن نماید تا به محل مورد نظر برسد؛ چرا که فارغ از اینکه مهلتی برای توبه باشد یا نه؛ باید افزود که این از آن جهت است که خدای یکتا مکان خاصی ندارد و یا معرفی و مشخص ننموده است تا بندگان گناهکارش بدانجا بروند و توبه کنند و ... اینکه به هر جهت باید دانست که خدای یکتا همه جا هست و از رگ گردن ما نیز به خودمان نزدیکتر است و صداها را می شنود و اجابت می کند خواه توبه باشد یا نیازی و دعایی در حق خویش و مومنین و ...: «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولَئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا (17) نساء »؛ که همانا خدای یکتا خود به روشنی در جایی دیگر از کتاب خویش یعنی قرآن کریم فرموده است که او پس از توبه ی ناشی از عملی بد آن هم از روی نادانی و نیز البته اصلاح امر است که هر آینه بسیار آمرزنده ی مهربان است: «ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِیمٌ (119) نحل »؛ زیرا که او در آیه ی 18 نساء می فرماید که توبه برای چه کسانی و از چه کسانی و در چه هنگامی پذیرفته نیست : « وَلَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّی تُبْتُ الآنَ وَلا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَهُمْ کُفَّارٌ أُولَئِکَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا (18) نساء[2]». و جان کلام اینکه باز باید دانست که حتا در آخرت هم رحمت الهی برای رو سفیدان است و نه رو سیاهان. و لذا هر کس در پی این است که در آخرت هم از رحمت گسترده الهی برخوردار شود لازم است که ضمن ایمان به آیات الهی ، آنها را بشنود و فرمان ببرد و دل به کلامی جز کلام خداوند یکتا در همه زمینه ها از جمله در این رابطه و پیرامون سرای دیگر خوش نکند: «یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَکَفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمَانِکُمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ (106) وَأَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (107) تِلْکَ آیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَمَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْمًا لِلْعَالَمِینَ (108) آل عمران ». پس روشن میشود که روسیاهان کسانی هستند که پس از ایمان آوردن کافر شده اند و از این جهت از رحمت الهی در سرای دیگر به دور می باشند.

     نتیجه اینکه باید وقتی آیات خدا برایمان تلاوت می شود ما ضمن ایمان به آنها؛ آن آیات را شنیده و فرمان ببریم و از آنها اعراض نکرده و یا روی بر نگردانیم و به عبارتی دیگر به کلامی جز کلام خدای یکتا پیرامون آمرزش گناهان و یا برخورداری از فضل و رحمت او در دو سرا و ... دل خوش نکنیم. چه آنکه کلام خدا همه در قرآن کریم، فرو فرستاده شده بر بنده و فرستاده ی او حضرت محمد ص؛ به صورت حق و روشن آمده است و راه رشد را از راه غی و عصیان بیان فرموده است و خوشا به حال آنانکه سخنان خدای یکتا و در واقع آیات قرآن کریم را می شنوند و پیروی می کنند و ترویج می دهند و امیدوار فضل و رحمت فزاینده ی او در دو گیتی هستند.

   به هر جهت باید دانست که رحمت خدای یکتا گسترده است و برای همه کس در هر زمان جریان دارد. فقط باید ایمان آورد. چرا که او می خواهد که بندگانش هدایت و رستگار شوند و نه اینکه رو به کفر ببرند زیرا همانطور که گذشت او خشنود به کفر بندگانش نیست.  و رحمت او پیرامون هر موضوعی می باشد. یک بار به حضرت نوح ع وقتی که می خواهد که فرزندش را که از کسانش است را مورد عذاب و غرق شدن به خاطر ایمان نیاوردن قرار ندهد؛ او یعنی « الله » می فرماید که پندش می دهد که از نادانان نباشد و در پی این موضوع است که او یعنی نوح ع از خدا می خواهد که او را در پناهش قرار دهد و بیامرزدش و در حقش مهربانی روا دارد که در غیر این صورت از زیانکاران خواهد بود: «...وَنَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَإِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْکَمُ الْحَاکِمِینَ (45) قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ فَلا تَسْأَلْنِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ (46) قَالَ رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَإِلا تَغْفِرْ لِی وَتَرْحَمْنِی أَکُنْ مِنَ الْخَاسِرِینَ (47) هود». و این یعنی فضل و رحمت الهی که با کلامش آنچه را که حق است حتا پیرامون پیامبر و برگزیده و برانگیخته اش روا می دارد. توضیح اینکه البته باید دانست که خدای یکتا از پیش و به هنگام دستور ساختن کشتی به حضرت نوح فرموده بوده که در رابطه با ستم کاران با او سخنی نگوید که همانا آنان از غرق شدگانند : « وَأُوحِیَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ (36) وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا وَلا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (37) هود. / و تمام این ها می رساند که آنچه که در دین اسلام مبنا برای راهنمایی و رستگار شدن در دو جهان است همانا ایمان و انجام کارهای شایسته ضمن تقوای الهی و پیروی آیات او است که بر پیامبرانش تا پیامبر خاتم ص فرو فرستاده و تمام آنها در قرآن کریم آمده است. و برای این هدایت و رستگاری؛ خویشاوندی ها در دنیا و آخرت هیچ تاثیری ندارد حتا اگر کسی فرزند یا همسر پیامبری از پیامبران خدا باشد.در واقع هر کس بار خود را بر خواهد داشت و نتیجه آن را از سوی مالک یوم الدین در آن روز خواهد دید.

     و همینطور است پیرامون حضرت محمد ص که به ایشان می فرماید که تو امیدوار نبودی که کتاب خدا به تو تلقین شود اما این رحمت الهی است که شامل حالت شده است پس یاور کافران و نیز از مشرکان مباش و تنها خدای یکتا را بخوان که هر چیز جز همین کتاب یعنی قرآن کریم نابود خواهد شد و به سوی او باز خواهد گشت: «... وَمَا کُنْتَ تَرْجُو أَنْ یُلْقَى إِلَیْکَ الْکِتَابُ إِلا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ ظَهِیرًا لِلْکَافِرِینَ (86) وَلا یَصُدُّنَّکَ عَنْ آیَاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَیْکَ وَادْعُ إِلَى رَبِّکَ وَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (87) وَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا إِلَهَ إِلا هُوَ کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (88) قصص ». و ... یا اینکه اگر رحمت الهی نبود هر آنچه بر تو نازل شده بود گرفته می شد در حالی که برای تو هم مددکاری و وکیلی در این کار بر ما نبود: « وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلا قَلِیلا (85) وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ ثُمَّ لا تَجِدُ لَکَ بِهِ عَلَیْنَا وَکِیلا (86) إِلا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ إِنَّ فَضْلَهُ کَانَ عَلَیْکَ کَبِیرًا (87)اسراء با توجه به آیات 88-94 ».[3]  و ... یا آنکه برای پی بردن به قیامت؛ مومنین و مردم و حتا پیامبر ص را برابر آیات فرو فرستاده شده بر او به این امر ارجاع می دهد که آفریده ها و کارهایش همه از آثار رحمت او می باشد و بدین واسطه هم او مردگان را زنده خواهد کرد: «فَانْظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَةِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِی الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِکَ لَمُحْیِی الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (50) روم»؛ و ...  بنابراین دیده می شود که مومنین هر لحظه در سایه ی رحمت الهی هستند و لذا باید قدر این نعمت را بدانند که برای نمونه یکی از آثار رحمت او همین است که آیاتش را برای بندگانش فرو فرستاده است تا بدانند که احکام و حدود او پیرامون مسایل از جمله مقوله ی زنا چیست و چرا باید از آن و یا تهمت زدن بدان وسیله به دیگر مومنین و ... بپرهیزند.

     به هر جهت باید دانست که بر انگیختن پیامبران برای مردم برای خواندن آیاتش بر آنان با این هدف که مخاطبین از هر قوم و امتی را به اذن الهی از تاریکی ها به سوی نور بیرون ببرند و موجبات هدایت الهی آنان را فراهم نمایند و از هر گونه شرک و فساد و فسق و فجوری به دور باشند و ...؛ همه از فضل و رحمت الهی بوده است که باید شکرگزار این این نعمت الهی بر خود بود: «وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائِی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ مَا کَانَ لَنَا أَنْ نُشْرِکَ بِاللَّهِ مِنْ شَیْءٍ ذَلِکَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَیْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ (38) یوسف. ». در واقع روشن می شود که باید قدر فضل الهی را دانست و بر روش پیامبران خدا تا حضرت محمد ص به پیش رفت و از یکتاپرستان و شاکران نعمت های الهی بود که همانا این یکی از درسهای داستان حضرت یوسف ع و برادرانش می باشد: « آیه 7 سوره یوسف ».

    چه آنکه گمراه نشدن پیامبر مکرم اسلام توسط دشمنان و نیز فرو فرستاده شدن کتاب قرآن و حکمت بر وی، همه و همه از فضل و رحمت الهی بر ایشان بوده است در حالی که او نمی دانسته که این موارد چیست؛ پس باید پیروی آن یعنی قرآن را کرد و قدردان خدای یکتا به خاطر این فضل و رحمتش نیز بود؛ که همانا این ایمان و عمل صالح است که رستگاری را در پی دارد و نه انجام کارهای بد: «وَمَنْ یَکْسِبْ إِثْمًا فَإِنَّمَا یَکْسِبُهُ عَلَى نَفْسِهِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا (111) وَمَنْ یَکْسِبْ خَطِیئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِینًا (112) وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ یُضِلُّوکَ وَمَا یُضِلُّونَ إِلا أَنْفُسَهُمْ وَمَا یَضُرُّونَکَ مِنْ شَیْءٍ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَعَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ وَکَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظِیمًا (113) نساء. »[4]؛ چرا که کسب کارهای بد نتیجه ی بد همانند خودش را برابر سنت آفرینش دارد و در این زمینه هم این و آن و من و تو و مومن و اهل کتاب ندارد و لذا باید از او تا زنده ایم بخواهیم که ما را بیامرزد و توفیقمان دهد که از مسلمانان و مومنین واقعی و نیکوکاران باشیم که هر آنچه در آسمانها و زمین است برای خدای یکتاست: «لَیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَلا أَمَانِیِّ أَهْلِ الْکِتَابِ مَنْ یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ وَلا یَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَلا نَصِیرًا (123) وَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلا یُظْلَمُونَ نَقِیرًا (124) وَمَنْ أَحْسَنُ دِینًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلا (125) وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطًا (126) نساء ».

    باری؛ باید یادآوری کرد که هم قرآن که از جانب خدای یگانه است یک رحمت برای مسلمانان است: «وَیَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیدًا عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِکَ شَهِیدًا عَلَى هَؤُلاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ (89) نحل »؛ و هم اینکه پیامبر مکرم اسلام ص که برانگیخته شده و بنده و فرستاده ی خداست؛ یک رحمتی برای جهانیان است: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ (107) انبیاء »؛ و تمام این ها بدان معناست که رحمت خدای یکتا و فضل او بر بندگانش گسترده است و به انحای مختلف که از شمار بیرون است عینیت می یابد تا بلکه بندگانش در روی زمین راه پرهیزگاری و رستگاری را بپیماید که نمونه ای از آنها همانند فرستادن پیامبرانش تا خاتم النبیین ص ? فرو فرستادن کتاب ها و آیاتش که تمامن در قرآن کریم آمده است و ... ذکر شد می باشد؛ باشد که مورد تذکر قرار گیرد. ان شاءالله. که باز گفته می شود که فضل و رحمت الهی گسترده بوده و می باشد و لذا باید شکر گزار نعمت های الهی بر خود بود که باز در این زمینه می توان به داستان ذوالقرنین اشاره کرد که ساختن سد برای قومی را که می خواستند تا از دست و شر یاجوج و ماجوج در امان باشند را از رحمت پروردگار خود دانسته است و اینکه این سد تا زمانی که خدا بخواهد پا بر جاست: « قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّی فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَکَّاءَ وَکَانَ وَعْدُ رَبِّی حَقًّا (98)کهف با توجه به آیات 83-97 ».


[1] - که در این آیات کریمه به نوعی مشخص می شود که معنایی از نیکوکاران و محسنین این می باشد که خدا را تنها باید از راه زاری و پنهانی خواند که غیر این همچون بلند کردن صدا به طرق و ابزار مختلف یک نوع تعدی به حقوق دیگران است و از سوی دیگر وقتی خدای یکتا می فرماید که از راه تضرع و در خفا یعنی اینکه او همه جا و در هر زمانی هست پس نیازی نیست که با فریاد خوانده شود. و باز از دیگر صفات محسنین این است که چنین کسانی پس از سامان یافتن کارها روی زمین باز به فساد و تباهی در آن روی نمی آورند و خدا را علاوه بر تضرع و خفی از راه بیم و امید هم می خوانند تا اجابتشان کند. پس روشن می شود که هر کس در پی برخورداری از رحمت الهی در این دنیاست لازم است که از نیکوکاران و محسنین باشد که صفاتی از آنان در این دو آیه آمده است، علاوه بر اینکه محسنین یعنی کسانی که برابر آیه ی مذکور؛ رحمت خداوندی برایشان نزدیک است و ... چرا که معنایی دیگر از محسنین را باید در آیات اولیه سوره مبارکه لقمان یافت.

[2] - و توبه برای کسانی که کارهای بد می کنند تا آنگاه که به یقین مشاهده ی مرگ کند در آن ساعت گوید اکنون توبه کردم؛ نیست. و هر کس هم که به حالت کفر بمیرد نیز توبه اش قبول نشود. این گروه را برایشان عذابی دردناک فراهم نموده ایم.  ( پس مشخص می شود که برای این دو گروه توبه نیست چرا که روشن است که برابر آنچه که در آیات مربوطه آمده است و خدای یکتا فرصت توبه را داده است که نمونه ای از آنها در همین سوره ی نور آمده ؛ کسانی که توبه می کنند باید دست کم فرصت اصلاح امر را داشته باشند و جبران گذشته را بنمایند و در طول زندگی شان پس از این توبه باز نشان دهند که به عقب باز نمی گردند به نحوی که در واقع توبه ی نصوح کرده اند. پس اگر خدای یکتا در آیه ی 17 نساء می فرماید که عاملین کارهای بد آن هم از روی جهالت؛ خیلی سریع پس از پشیمانی و یا دانایی به اینکه کارشان بد بوده است توبه می کنند در اینجا حکمت آن دانسته می شود.)والله اعلم.

[3] - که البته مرتبط با کم و کیف نزول قرآن بر پیامبر مکرم اسلام ص لازم است که به آیات 51- 53 سوره ی شورا مراجعه شود.

[4] - و هر کس که عمل بدی از او سر زند یا به خویشتن ستم کند سپس از خدا آمرزش بخواهد؛ البته خدا را بسیار آمرزنده ی مهربان خواهد یافت. و کسی که گناهی کند به خود زیان رسانیده و خدا دانای درستکردار است. و کسی که خطا و یا گناهی از او سر زند و به دیگری در این خصوص تهمت بندد پس همانا مرتکب بهتان و گناه آشکاری شده است. و اگر فضل و رحمت الهی بر تو نمی بود گروهی از آنان یعنی دشمنان اسلام همت بر آن گماشته بودند که تو را از راه صواب دور سازند. ولی به لطف خدا آنها خود را از راه حق و صواب دور ساخته و به تو هیچ زیانی نتوانند رسانید و خدا به تو این کتاب الهی و مقام حکمت و نبوت را عطا کرد و آنچه را که نمی دانستی تو را بیاموخت که خدا را با تو لطف عظیم و عنایت بی اندازه است.


نوشته شده در  یکشنبه 100/5/10ساعت  6:41 عصر  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

Ø        إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُمْ مَا لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَیِّنًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمٌ. (15) نور

    حال و برابر این آیه ی کریمه می توان به نوعی دریافت که به چه دلیل اگر فضل و رحمت او یعنی «الله» در حق آنان یعنی مومنین نبود بنابراین ایشان را به خاطر پیروی همان سخنِ همراه با بهتانِ گروه منافق و فاسق مورد عذاب بزرگ قرار می داد؛ آری از آن جهت که گروه شنونده ی سخنان منافقین؛ آن بهتان را به زبانشان فرا می گرفتند و به دهانهایشان می گفتند بدون آنکه بدان دانشی داشته باشند.[1] و این یعنی اینکه آن مومنان نیز در پراکندن آن بهتان بزرگ شریک و سهیم بودند و لذا مستحق عذاب؛ اما خداوند یکتا باز آن را حمل بدان کرد که آن گروه مومنین از آنجا که به آنچه که شنیده اند و یاد گرفته اند و سپس هم گفته اند؛ دانشی نداشته اند و از عاقبت بد کار خود بی خبر یا بی اطلاع بوده اند پس باز مشمول فضل و رحمت الهی در دو سرا قرار می گیرند و از آن عذاب بزرگ به دور می مانند. و این آیات یعنی فضل خداوند یگانه، که مومنین بدانند که نباید به چنین کارهایی دست بزنند که عذاب خدا را بدنبال خود دارد. باری مومنین باید بدانند که آنچه از بهتان مذکور را که خیلی سریع به دهان هایشان می گویند و آن را کوچک می شمارند؛ این در نزد خدای یکتا خیلی بزرگ و بلکه شاید بتوان گفت گناهی بزرگ است، بخصوص اینکه با آبرو و حیثیت مومنین در ارتباط باشد. (والله اعلم).  نتیجه اینکه باید پیروی آیات خدا را کرد و این آیات را نشانه ای از فضل و رحمت الهی در مورد خود دانست و از انجام رفتارها و گفتارهای بد که بدان دانشی نیست پرهیز نمود که تبعات خود را دارد.

Ø       وَلَوْلا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا یَکُونُ لَنَا أَنْ نَتَکَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَکَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ. (16) نور

حال با نظر داشت آیه ی 12؛ خدای یکتا اینگونه مومنین را خطاب قرار می دهد که ای مومنین باز چرا آن سخن منافقان را که بهتان بزرگ بود را وقتی شنیدید نگفتید که ما سزاوار آن نیستیم که پیرامون آن سخنی گوئیم. خدایا تو منزهی و این بهتانی بزرگ است.؟

    نتیجه اینکه انسان مومن بایستی بر اساس دانش پیرامون یک چیز سخن بگوید و نه از سر پیروی هوای نفس یا خوشایند کسی یا از سر هم رنگ شدن با جماعت. چرا که حفظ حیثیت مومنین خیلی مهم است. پس نه تنها وقتی سخن از بهتان کسی نسبت به مومنی هست نباید خیلی سریع آن را پذیرفت و پیروی کرد بلکه آن را بازگو نیز نباید کرد و نشر هم نداد. و همینطور تا آمدن دانش امر؛ باید آن را بهتانی دروغ دانست و سخنی پیرامون آن نگفت و خود را شایسته ی سخن گفتن پیرامون آن ندانست تا حق روشن شود. بخصوص اینکه فسق فرد گوینده روشن شده باشد.

Ø       یَعِظُکُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ .(17) نور

   جان کلام اینکه خداوند یکتا بدان مومنین پند می دهد که مبادا دوباره به همانند چنین امری باز گردید اگر در واقع از گروندگان می باشید. و این بدان معناست که یک مومن پس از آمدن دانش پیرامون امری که همان دانش آیات الهی باشد؛ حق ندارد که از دستور خدای یکتا سر پیچی نماید؛ بلکه باید از کلام مقدس الهی که همه در آیاتش که در قرآن کریم است پند گرفت و بدون دانش در خصوص موضوعی که می تواند گفتاری بهتان آمیز و دروغی بزرگ باشد وارد نشد که تبعات خود را دارد هر چند که رحمت خداوند وسیع است. اما او آیاتش را به واسطه ی پیامبرانش تا پیامبر خاتم ص فرو فرستاده تا کسی از بندگان او از اسراف کارانِ به خویش، نه تنها از رحمت او ناامید نشود بلکه توجیهی نداشته باشد که ما از این امور غافل و یا بدانها و تبعاتش جاهل بودیم. به هر جهت باید مومنین ضمن شنیدن و فرمان بردن آیات خدا، آنها را با خواندنش؛ به مردم و دیگر بندگان خدا برسانند تا همه بدانند که کفر به آیات الهی نتیجه اش زیانکاری است و این تنها تقوا و پرهیزگاری است که مومنین و مردم را از عذاب خداوند بخاطر ستم بر خود رهایی می بخشد: « قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (53) وَأَنِیبُوا إِلَى رَبِّکُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (54) وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ[2] مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ (55) أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ وَإِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ (56) أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِی لَکُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ (57) أَوْ تَقُولَ حِینَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِی کَرَّةً فَأَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ (58) بَلَى قَدْ جَاءَتْکَ آیَاتِی فَکَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَکْبَرْتَ وَکُنْتَ مِنَ الْکَافِرِینَ (59) وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ تَرَى الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَلَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْمُتَکَبِّرِینَ (60) وَیُنَجِّی اللَّهُ الَّذِینَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لا یَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ (61) اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ (62) لَهُ مَقَالِیدُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ اللَّهِ أُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (63) زمر[3]».  

Ø       وَیُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الآیَاتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ. (18) نور

   باری؛ و اینکه نه تنها شما را پند می دهد بلکه خدای یکتا آیاتش را برای شما مومنین بیان می فرماید که او همانا دانای درستکردار است.

   یعنی خداوند یکتا به همه چیز داناست و بر اساس آنها سخن به میان می آورد و پند می دهد چرا که او خود وقتی همه چیز را آفریده است پس به تمام احوال آنان نیز داناست. و علاوه بر این دانایی فرزانه و درست کردار نیز می باشد. یعنی اینکه جزای اعمال هر کس را بر اساس آنچه که گفته و انجام داده است می دهد و لذا تفاوت است بین کسی که دانسته با آبروی مومنی بازی می کند و کسی که نادانسته در این راه پیروی چنین کسی را می کند.

    به هر جهت مومنین باید به آیات الهی گوش فرا دهند و از آنها پند گیرند و بدانند که شان نزول این آیات و مخاطب آنها فقط گروه مومنین زمان پیامبر مکرم اسلام ص نبوده است بلکه دایره ی آن در بر گیرنده ی تمام مومنین در هر زمان و مکانی است و لذا بر آنان فرض است که این آیات روشن را، هم بشنوند و فرمان ببرند و هم اینکه تنها آیات خدا را برای دیگر مومنین و حتا دیگر مردم بخوانند و ترویج دهند و تبلیغ نمایند و نه سخنی جز آن را.

Ø       إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ.(19) نور

   در آیات 11-16 سخن از این بود که اگر برخی مومنین نادانسته و بدون دانش امری که بهتانی بود را به زبان یاد می گرفتند و با دهان می گفتند و آن را امری کوچک می شمردند در حالی که نزد خدا گناهی بزرگ بود و لذا مورد خشم خدا قرار نمی گرفتند چرا که فضل و رحمت الهی به واسطه ی دانا نبودن به تبعات امر شامل حال آنان می شد؛ اما خدای بزرگ و دانا در این آیه نتیجه ی امری را بیان می فرماید مبنی بر اینکه اگر کسی از مومنین دوست داشته باشد تا زشت کاری ها میان کسانی که ایمان آورده اند اشاعه شود و رواج یابد؛ لذا برای چنین فردی در دو گیتی عذاب دردناک است. باری باید اذعان کرد که خدا می داند و ما نمی دانیم.

   نتیجه تا اینجا اینکه یک فرد مومن نه تنها نباید بدنبال عمل فحشای زنا باشد بلکه نباید آن را به دیگری بدون آوردن چهار گواه نسبت دهد و علاوه بر این اینکه نباید اگر نسبتی به کسی از مومنین داده شد خیلی سریع آن را بپذیرد و بدون دانش برای دیگران باز گو نماید؛ بلکه حق ندارد که بدنبال این باشد که زشت کاری میان مومنین اشاعه یابد که نتیجه اش همانطور که در این آیه ی کریمه آمده و تنها خدای یکتا بدان داناست عذاب دردناک خواهد بود.    پس باید همانطور که اشاره شد تنها آیات خدا را مبنای مراحل زندگی خود قرار دهیم و تنها آیات خدا را پیرامون هر مقوله ای در اسلام برای دیگران بخوانیم و تبلیغ نماییم و نه جز آن را؛ اگر در پی این هستیم که خدا ما را راهنمایی و رستگار کند. به عبارت دیگر راهنمایی و رستگار شدن مومنین توسط خدای یکتا در این است که تنها پیروی آیاتش بشود. (والله اعلم).

Ø       وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ. (20) نور

   خداوند یکتا متناسب با بیان هر موضوع روشنی در این سوره تا کنون؛ بلافاصله در پایان آن سخن از فضل و رحمت خود به میان می آورد و پیرامون موضوع مرتبط با آیه ی 19 نیز اینگونه است و در آیه ی 20 به آن اشاره دارد و این بدان معناست که بسیاری از امور که بد است و حتا برابر سنت آفرینش به لحاظ عقلی نیز نباید انجام گیرد و تخریب و تضعیف مومنین را به لحاظ حیثیتی در پی دارد و انجام نمی گیرد بدان خاطر است که فضل و رحمت الهی شامل حال همه از جمله مومنین است و چه بسا کسانی بسیار که از این مهم غافلند. برای نمونه اینکه انسان یک تهمت یا غیبتی را راجع به یک مومنی می شنود و قصد دارد آنرا به عنوان لقلقه ی زبان جای دیگر و برای کسانی دیگر از مومنین بازگو نماید اما یادش می رود و ... همه ی اینها ناشی از فضل و رحمت خدای یکتاست تا اینکه هم ما مرتکب گناه نشویم و هم یک مومن در معرض تهمت و نسبتی که بهتان و دروغ است قرار نگیرد و آبرویش بی جهت در معرض ریخته شدن قرار نگیرد.

   و یا اینکه فضل و رحمت خداوند بر مومنین باز گسترده است از آن جهت که اگر مومنی یا گروهی از مومنین بدون دانش دنباله روی بهتانی را نمودند و یا بهتانی و نسبتی بد را به مومنی دیگر زدند و نتوانستند آن را ثابت نمایند و .... باز آنان را مورد خشم خود قرار نیمدهد و حمل بر جهل و غفلت شان از موضوع می کند و لذا آیاتش را فرو می فرستد تا هم حکم و حدود تخلف از موضوع را بدانند و هم اینکه دیگر پس از آمدن دانش آن در قالب آیاتش بدنبال این کارهای بد و ناشایست نروند. پس هم فضل و رحمت الهی نسبت به مومنین فرا گیر است و هم اینکه او مهرورز و مهربان است.

  نتیجه اینکه همانطور که مکرر اشاره شد مومنین باید ضمن ایمان به آیات الهی و عمل بدانها؛ تنها آیات خدا را مبنای ترویج و تبلیغ خود و خواندن آن بر دیگران اعم از مومنین و یا دیگر مردم قرار دهند و نه جز آن را. چرا که تنها آیات خداست که حق است و از هرگونه تفرقه ای بین مومنین ممانعت به وجود می آورد و از هر گونه بروز و یا شیوع فحشا و منکری بین مومنین جلوگیری می نماید. پس برای اینکه مومنین بدنبال انواع بزه ها از جمله آنچه که پیرامون موضوعات فوق تا کنون در این آیات روشن از این سوره بیان شده است نروند و کماکان مورد فضل و رحمت خداوندی در دنیا و آخرت باشند و از تبعات و عواقب این کارها مصون بمانند؛ بنابراین باید آیات خدا را مبنای کارهای خود اعم از عمل به آنها و یا ترویج شان برای دیگران همانطور که به تناوب یادآوری شد قرار دهند و نه غیر از آن را.    البته باید دانست که فضل خدا همه ی مردم را در بر می گیرد هر چند که بیشترشان سپاسگزار نیستند: « وَإِنَّ رَبَّکَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَشْکُرُونَ (73 ) نمل با توجه به آیات 71-78 ».


[1] - و این بدان معناست که اولن وقتی کسی به چیزی دانشی دارد و یا دانش امری در قالب آیات و کتاب خدای یکتا آمد پس اتمام حجت شده است و نباید خلاف آن عمل و یا پیروی خواهش نفس خود را نماید چرا که تبعات خود را دارد. (والله اعلم) و بدیهی است که این امر عام است یعنی پیرامون همه از پیامبر ص تا مومنین می باشد: «وَکَذَلِکَ أَنْزَلْنَاهُ حُکْمًا عَرَبِیًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلا وَاقٍ (37) رعد». و دوم اینکه وقتی کسی از مومنین به چیزی دانشی ندارد لذا شایسته نیست که بر آن توقف نماید و پیروی آنچه را بکند که نمی داند. و البته آنچه که باید بداند این است که در هر زمینه ای از جمله شنیدن و دیدن و باور چیزی و پخش تهمت های هر کس در مورد دیگران و نیز مومنین بدون تحقیق؛ مسئولیت دارد و باید در نزد خدای یکتا در سرای دیگر پاسخگو بود و در واقع در انجام کارهای بد به کسی تکیه نکرد: « وَلا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولا (36) اسراء» .

[2] - و باید به عنوان یک امر روشن ،یادآوری شود که منظور از پیروی از بهترین آنچه که به سوی شما فرو فرستاده شده؛ همانا قرآن کریم به عنوان احسن الحدیث می باشد: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ ذَلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ (23) زمربا توجه به آیه ی 28) » . و نه غیر آن که همانا منظور لهو الحدیث است: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ (6)وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا وَلَّى مُسْتَکْبِرًا کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْهَا کَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ (7)إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِیمِ (8)خَالِدِینَ فِیهَا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (9) لقمان».

[3] -(ای رسول) به آن بندگانم که اسراف بر خود کردند بگو از رحمت خدا ناامید نشوید. که خدا همه گناهان را می آمرزد. بدرستی که او بسیار آمرزنده مهربان است. و به درگاه پروردگارتان توبه کنید و باز گردید و تسلیم امر او شوید پیش از آنکه عذاب خدا فرا رسد و هیچ آن زمان یاری نشوید. و از بهترین آنچه که بر شما از جانب پروردگارتان فرو فرستاده شده پیروی کنید پیش از آنکه عذاب قهر خدا به کیفر گناهان بر شما ناگهان فرود آید و شما آگاه نباشید. آنگاه هر نفسی به خود آید و فریاد واحسرتا بر آرد و گوید ای وای بر من که جانب امر خدا را فرو گذاشتم و در حق خود ستم کردم و وعده های خدا را به مسخره گرفتم. یا آنکه از فرط پیشمانی گوید افسوس اگر خدا مرا به لطف خاص هدایت می فرمود من نیز از پرهیزگاران بودم. یا آنکه چون عذاب خدا را به چشم ببیند گوید ای فریاد کاش بار دیگر به دنیا باز می گشتم تا از نیکوکاران باشم. آری؛ (ای اسراف کار بر خویشتن) آیات من که محققن برای هدایت تو آمد آنها را دروغ شمردی و راه خود بزرگ بینی و سرکشی پیش گرفتی و از کافران بودی. و روز قیامت کسانی که بر خدا دروغ بستند بنگری که همه رویشان سیاه شده است. آری متکبران را نه منزل در دوزخ است. و خدای یکتا پرهیزگاران را به اعمال صالح رهایی خواهد بخشید که هیچ رنج و دردی به آنها نرسد و هرگز اندوهی به دلشان راه نیابد. خدا آفریننده هر چیزی است و بر هر چیز هم او نگاهبان است. و کلیدهای آسمان ها و زمین برای اوست و آنان که به آیات خدا کافر شدند از زیانکارانند.


نوشته شده در  یکشنبه 100/5/10ساعت  6:40 عصر  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

   1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
[عناوین آرشیوشده]