سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گفتار دوم: مرتبط با رخداد روز غدیر از حجة الوداع 

   هم اکنون جهت پیگیری موضوعْ باز می گردیم به مواردی از آنچه که در روز غدیر رخ داده است؛ یعنی آنچه که پیامبر مکرم اسلام ص در این روز و این مکان بیان فرموده اند.

« سال دهم هجرت که مسلمانان همراه پیامبر اکرم ص مراسم حج را به پایان رساندند و آن سال، بعداً حجة الوداع نام گرفت، پیامبر اکرم ص عازم مدینه گردید. فرمان حرکت صادر شد هنگامی که کاروان به سرزمین رابغ در سه میلی جحفه که میقات حجاج است، رسید امین وحی در مکانی به نام غدیر خم فرود آمد. آیه ی " یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ[1] (67) مائده  نازل شد که ای پیامبر آنچه از طرف خدا فرستاده شده به مردم ابلاغ کن، اگر این کار را نکنی رسالت خود را تکمیل نکرده ای و خداوند تو را از گزند مردم حفظ خواهد کرد. بدرستی که خداوند گروه ناسپاسان را راهنمایی نمی کند. "

دستور توقف در آن مکان صادر شد، همه ی مردم ایستادند. وقت ظهر هوا به شدت گرم بود. پیامبر اکرم ص نماز ظهر را با جماعت خواند سپس در حالی که مردم دور او  را گرفته بودند، بر روی نقطه ی بلندی که از جهاز شتران بر پا شد، قرار گرفت و با صدای رسا خطبه خواند و سپس فرمود :" مردم نزدیک است من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم . من مسئولم و شما هم مسئولید."

سپس مطالبی گرانبها بیان کرد و فرمود:" من دو چیز نفیس در میان شما به امانت گذاردم؛ یکی کتاب خدا و دیگری عترت و اهل بیت من، این دو هر گز از هم جدا نشوند. مردم؛ بر قرآن و عترت من پیشی نگیرید و در عمل به آن ها کوتاهی نورزید که هلاک می شوید."

در این هنگام دست علی ع را گرفت و بلند کرد و به همه ی مردم معرفی نمود سپس فرمود:" سزاوارتر بر مومنان از خود آنان کیست؟ همگی گفتند: خدا و پیامبر او داناترند".

پیامبر اکرم ص فرمود:" خداْ مولای من و من مولای مؤمنانم و من بر آنها از خودشان اولی و سزاوارترم." [2]

بعد فرمود:" من کنت مولاه فهذا علی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و ...[3] " ای مردم هر کس من مولای اویمْ پس این علی مولای اوست. خداوندا کسانی را که علی را دوست دارند، دوست بدار و کسانی که او را دشمن دارند، دشمن بدار و ... ".

سپس فرشته ی وحی نازل شد و آیه ی " الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإسْلامَ دِینًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لإثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (3) مائده را نازل فرمود و آن روز در تاریخ اسلام جاودانه و حماسه ساز شد (شریفی صص 6-8) 

« با اتمام واقعه غدیر و ابلاغ وحی خداوندی به مردم بر اساس آیه مبارکه 67 سوره مائده توسط پیامبر مکرم اسلام ص مبنی بر تعیین علی ع به عنوان جانشین ایشان، گروهها و افراد مختلف به روشهای گوناگون بصورت آشکار و نهان با این امر مخالفتها نموده و توطئه هایی را چه در باقیمانده عمر پر برکت پیامبر ختمی مرتبت ص و چه پس از رحلت جانگداز وی، برای اینکه هدف غدیر امکان تحقق نیابد انجام دادند، همچون مخالفت آشکار، طرح ترور رسول خدا در جاده های کوهستانی بین راه مدینه، انعقاد پیمان سیاسی- نظامی برای بدست گرفتن قدرت و بالاخره نوشتن طومار دروغین و نفرین شده (دشتی. ص 62).»

« بدان لحاظ که آن سه مورد اول در دوران حیات رسول خدا ص بود و لذا با عنایت خداوند و آشکار شدن چهره مسببین و عاملین آن عقیم ماند و در اصل آنچه که به ماجرای سقیفه و غصب حق علی ع[4] و اقدامات دیگر همچون دستور جمع آوری و سوزاندن احادیث پیرامون غدیر[5] و قلع و قمع مخالفان خلافت به منظور نابودی و زدودن حماسه غدیر منجر شده (دشتی. ص 95) چیزی نبود جز مورد اخیر یعنی نوشتن طومار دروغین برای آنکه جانشینی پیامبر ص را انتخابی و شورایی[6]برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود جلوه دهند». که چکیده ای از آن چنین است :

« براستی که رسول خدا کسی را جانشین خود قرار نداده تا خلافت رسول[7] در یک خاندان مستقر نماند و دیگران هم از آن بهره ای ببرند و از شخصی به شخص دیگر همچون ارث منتقل نگردد و ... آنچه بر مسلمین در هر عهد و زمان لازم است آن است که بعد از مرگ هر خلیفه اصحاب حل و عقد دور یکدیگر نشسته، پس از تبادل افکار و مشورت در امور، آن کس را که شایسته تشخیص دهند زمام امور مسلمین را به او بسپارند و او را ولی امر مسلمین و صاحب اختیار بر اموال و نفوس آنان قرار دهند. زیرا صلاحیت و لیاقت برای این امر بر اصحاب حل و عقد است و آنان از تشخیص ولی امر عاجز نخواهند بود. و ... اگر کسی مدعی شود که خلافت و جانشینی رسول ارث است و بعد از او به دیگری منتقل می شود سخنی به گزاف گفته است. زیرا رسول فرموده است : ما گروه انبیاء ارث به کسی نمی دهیم و آنچه از ما می ماند صدقه است و ...» (دشتی).

نتیجه گیری این گفتار (گفتار دوم) 

    بایسته است بعنوان نخستین نتیجه گیری از مباحث اخیر گفته شود کلمه ای که در این متن بسیار نمود دارد و علاوه بر غصب حق علی ع ؛ موجب غصب فدک و خلع ید فاطمه س از آن بعنوان یک دستاویز می شود چیزی نیست بجز  واژه ی " ارث ".

حال اگر این واژه ی " ارث " را مستمسک قرار داده و در طی قیاسی آن را روشن نماییم آنگاه نتیجه خواهیم گرفت که : از یک طرف حق در جانشینی پیامبر ص با علی ع در واقعه غدیر بوده، و از دیگر سوی این رخداد و شرح آن بعنوان یک " انتصاب " از طرف پیامبر ص تلقی نخواهد شد تا در برابر آن، این همه مخالفت و نهایتاً مبحث " انتخابی " بودن جانشینی پیامبر اسلام پیش بیاید و سپس با انجامش در جریان سقیفه، پیامدهای پس از آن در جامعه اسلامی تاکنون طرح و ترویج شده و دشمنان دین و ملتها، آن را ابزاری جهت تفرقه افکنی، آشوب و جنگهای فرقه ای بیابند و ...


[1]- این بخش از آیه ی کریمه می رساند که هر کس که مخالف این آبلاغ از سوی پیامبر مکرم اسلام ص که از سوی خداوند طی این آیه به وی وحی و او مامور به رساندن و ییان کردنش به مردم شده مخالفت یا دشمنی نماید و فرمان خدا را نبرد، همانا در زمره ی کافران است یعنی کسانی از مردم که خدا آنان را راهنمایی و هدایت نمی کند.

[2]- این سخن رسول خدا را می توان معطوف به بخش اول آیه 6 از سوره احزاب که بدان نیز ایمان داریم دانست مبنی بر اینکه: «النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُو الأرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ إِلا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِیَائِکُمْ مَعْرُوفًا کَانَ ذَلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُورًا (6) احزاب».

[3]- این مهم از سخن پیامبر ص نیز بایسته است بر اساس بخش اخیر آیه 6 احزاب یعنی « و اولو الارحام ... » در این واقعه و یا ماموریت الهی رسول خدا ص بشمار آورده شود.

[4]- در اصل نافرمانی از دستور خدا .

[5]- البته باید یادآور شد که شیعه، حق را بایستی در آیات قرآن یعنی کتاب خدا جستجو نماید چرا که برابر این موارد چنانچه احادیث پیرامون غدیر هم از بین رفته باشد؛ آنچه که سراسر حق است و خداوند قول نگهبانی و نگهداری بر آن را داده و تا کنون نیز بدان عمل نموده است و هیچ زمان هم تغییر نخواهد کرد؛ همین قرآن کریم می باشد.: « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (9) حجر ». کتابی که هیچ کس تا کنون نتوانسته در آن تغییری به وجود آورد. پس حق با قرآن و در قرآن است و لاغیر. کتابی که پیامبر بدان سفارش کرد و خواست که از آن و نیز عترتش فاصله گرفته نشود. از طرف دیگر قرآن کریم محور و اصل ثابت همه ی مذاهب اسلام است پس جهت تبیین این موضوع – جانشینی بلافصل پیامبر – و هر موضوع دیگری لازم می آید که به ان توسل و تمسک جسته شود که در یک جمله؛ آن هم با توسل و تمسک به کلام بحق الهی، « قرآن »، تبیاناً لکل شیئ (89 نحل) است.

[6]- . در حالیکه این ادعاها بر خلاف عمل خلیفه اول می باشد که طی نوشته ای بوسیله عثمان عمر را جانشین خود قرار می دهد (غدیر شناسی، ص 70) چرا که نه صحبت اصحاب حل و عقدِ مذکور در طومار است و نه به صورت شورایی مبادرت گردیده است. اضافه بر این مطلب و با توجه به حدیث و روایت مرتبط با ماجرای دوات و قلم که پیامبر ص خواسته تا مرتبط و بلکه مکمل این ماموریت یعنی ابلاغ جانشینی علی ع چیزی را برای صحابه و مومنین بنویسد تا پس از وی به گمراهی نیفتند؛ آنچه می توان گفت این است که شاید لقب و نسبت دادن هذیان گویی به پیامبر با توجیه غلبه ی درد بر وی توسط یکی از صحابه، بیش از سایر القاب مشرکان و کفار در دوران وحی همچون کاهن و مجنون و ... بودن، بر پیامبر مکرم اسلام ص سخت گرانتر آمده باشد. والله اعلم. 

[7]- در خصوص این مطلب یعنی « خلافت رسول » به توضیحات بند « پ » از گفتار شانزدهم همین مبحث مراجعه شود.


نوشته شده در  جمعه 100/12/27ساعت  9:31 صبح  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
[عناوین آرشیوشده]