سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پرسش ( ادامه گفتار چهارم )

علاوه بر توضیحات اخیر پیرامون افترا، حال سوال این که چرا خداوند یگانه به طرح این موضوع پرداخته و از این نوع رفتار بر حذر می دارد؟

پاسخ

روشن است که جواب را باید در همان کتاب قرآن جستجو کرد که سراسر آن کلام و آیات خداوند یگانه است، آن هم دست کم به دلالیل زیر:

1 – زیرا خداوند یکتا قرآن و آیات آن را افترا نمی داند تا چنین رفتاری نسبت به آن بشود بلکه آن را تصدیق و تفصیل می داند و طی محاجه ای می فرماید که اگر کسی هست که قرآن را افترا می داند، لذا سوره ای مانند آن بیاورد اگر از راستگویان است هر چند که چنین کسانی از دروغگویانند و توانا بر این مهم نیستند: «وَمَا کَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَرَى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ الْکِتَابِ لا رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ (37) أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ (38) بَلْ کَذَّبُوا بِمَا لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ کَذَلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِینَ (39) یونس. و همین طور است آیات 12 -16 سوره ی هود و نیز 43-45 سوره ی سبا در این زمینه.

2 – از آن جهت که داستان های قرآن هم که از اخبار غیب است و بر پیامبر ص نازل شده است و بدان ایمان داریم، نیز افترا نمی باشدْ بلکه تصدیق و تفصیل و هم چنین هدایت و رحمت برای گروندگان می باشد. : «لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لأولِی الألْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثًا یُفْتَرَى وَلَکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (111) یوسف.» 

3 – زیرا که قرآن در برگیرنده ی هر موضوعی در هر زمان و مکانی از کوچک تا بزرگ و از پیدا تا پنهان است. آنجا که برای نمونه خداوند یکتا در این خصوص و مرتبط با اثبات قیامت این مهم را بیان می فرماید: « وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَأْتِینَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّی لَتَأْتِیَنَّکُمْ عَالِمِ الْغَیْبِ لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَلا فِی الأرْضِ وَلا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِکَ وَلا أَکْبَرُ إِلا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ (3) لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ (4) وَالَّذِینَ سَعَوْا فِی آیَاتِنَا مُعَاجِزِینَ أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِیمٌ (5) سبإ.»و همینگونه است آیات 61- 66 یونس در این زمینه.

پرسش

حال سوال این که بالاخره چه کسانی قرآن را حق می دانند و از افترا زدن بر آن می پرهیزند؟

پاسخ

جواب این سوال را باید در ایه ی 6 سوره ی مبارکه ی سبا یافت، مبنی بر این که تنها کسانی که دانش داده شده اند ، قرآن را حق می دانند که بر پیامبر فرو فرستاده شده است و در عین حال هم به راه خدای عزیز ستوده هدایت می کند : «وَیَرَى الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ هُوَ الْحَقَّ وَیَهْدِی إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ (6)سبإ

و البته پیش از هر چیز بایسته و لازم است که به آن ایمان آورده شود مبنی بر این که قرآن و همه ی آیات آن اعم از محکم و متشابه، از جانب خداوند یگانه است: « هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلا أُولُو الألْبَابِ[1] (7) آل عمران».

و باز البته باید افزود که لازمه ی ایمان آوردن به «قرآن» و اندیشیدن و خردورزی و ... در آنْ در سایه ی ایمان آوردن به سرای دیگر یعنی قیامت و نیز نگاهبانی بر نماز می باشد. یعنی عمل به یک فرع در کنار باور به یک اصل برای ایمان آوردن به قرآن. حال چرا ایمان به آخرتْ شرط ایمان به قرآن است را باید به طور خلاصه در این جستجو کرد که فرد اگر ایمان به آخرت داشته باشد ، به نحوی که خود را مسئول و متذکر این امر بداند که در آن سرای باید پاسخگوی تمام رفتارها و گفتارهای دنیایی خود باشدْ چرا که تنها خداوند یگانه مالک آن روز است، لذا هیچ گاه زیاده روی و ستمگری و بزهکاری و افترا و نسبت دروغ دادن به خداوند و رسول اوْ و انکار قیامت و ...  را در زندگانی؛ پیشه ی خود نمی کند و به جای برگزیدن زندگانی دنیا، برای آخرت خود تلاش می کند و فرمان خدا و رسولش را می برد و ...؛ اما این که چرا نگاهبانی بر نماز نیز از شرایط ایمان آوردن به «قرآن» است را باید آن دانست که نماز ذکر یگانگی خداوند است آن هم در عمل و علاوه بر نظر که همانا شهادتین است. : « وَهَذَا کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلاتِهِمْ یُحَافِظُونَ (92) انعام با توجه به آیه ی 93.»

نتیجه گیری این گفتار (گفتار چهارم)

نتیجه گیری این مبحث این که تا این جا ثابت شد  این سخن یا این مدعا که :« ما گروه انبیا ارث به کسی نمی دهیم و آن چه از ما می ماند صدقه است»[2] افترایی به دروغ بیشتر نبوده است که به پیامبر نسبت داده شده است، چرا که لا اقل در قرآن از ارث سخن به میان آمده و خداوند هم پیامبر را تا پایان عمر؛ ولی و نگهبان بوده است؛ چرا که سخنی را از خود نگفته است بلکه تنها آیات الهی را به مردم رسانده است. باری، برای اثبات این استدلال در ادامه باز هم موضوع «ارث» را پیگیری خواهیم کرد تا به نتیجه ی مطلوب برای اثبات حق برسیم. ان شاءالله.


[1]- این که از منظر قرآن کریم که سخن خداوند یگانه است؛ اولواالالباب چه کسانی هستند را باید در آیات 179و 269 بقره/ 7 آل عمران با توجه به آیات 8-9 /   190 آل عمران با توجه به آیات 191-195/ 19 رعد/ 52 ابراهیم/ 29 صاد/  9و 18 زمر جستجو نمود.

[2]- موضوع مطلب آخر از پاراگراف پایانی گفتار دوم.


نوشته شده در  جمعه 100/12/27ساعت  9:26 صبح  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
[عناوین آرشیوشده]