سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ث) اقدام ولید بن عبته در ارتباط با نامه یزید

 با توجه به مطالب بند پ؛ لازم است نگاهی به نحوه وصول نامه یزید توسط حاکم مدینه و واکنش و اقدامات او با آن نامه انداخته و سپس موضوع پیگیری شود:

« از برخی منابع برمی آید که پیک یزید شبانه وارد مدینه شده و نامه او را به حاکم مدینه تسلیم کرده و او نیز شبانه به دنبال امام حسین و ابن زبیر فرستاده است.... وقتی نامه یزید به دست ولید بن عتبه رسید و او آن را خواند، گفت: انا لله وانا الیه راجعون... من را با حسین، فرزند فاطمه چه کار؟ سپس کسی را نزد مروان بن حکم فرستاد و نامه را به او نشان داد. او نیز بعد از خواندن نامه، آیه استرجاع را خواند. ولید به او گفت: به نظر تو، من در باره این قوم چه کنم؟ مروان گفت: همین الان دنبال آنها بفرست و آنان را به بیعت و اطاعت از یزید دعوت کن؛ اگر پذیرفتند از آنها قبول کن؛ ولی اگر ابا کردند. پیش از آنکه از مرگ معاویه آگاه شوند، گردن آنها را بزن؛ زیرا اگر از این موضوع با خبر شوند، هر کدام به گوشه‌ای رفته، اظهار مخالفت می‌کنند و مردم را به سوی خود فرا می خوانند؛  مگر عبدالله بن عمر که او در امر خلافت هیچ نزاعی با کسی ندارد. پس ابن عمر را رها کن و دنبال حسین بن علی و عبدالله بن زبیر بفرست و آنها را به بیعت دعوت کن؛ با اینکه می‌دانم حسین بن علی هرگز خواسته تو را مبنی بر بیعت با یزید نمی‌ پذیرد. ولید بعد از گفت و گو با مروان، عبدالله بن عمرو بن عثمان بن عفان را، که جوانی بیش نبود، به دنبال امام و ابن زبیر فرستاد. او به خانه‌های آنان رفت؛ ولی آنها در خانه هایشان نبودند؛ سرانجام آنان را در مسجدالنبی یافت و به آنان گفت: امیر شما را خواسته است. او را اجابت کنید. آنها گفتند: تو برگرد. ما خود می‌آییم. امام و ابن زبیر از این پیام که عجولانه و بی موقع بود، تعجب کردند و حضرت چنین اظهار نظر کرد که اتفاق مهمی رخ داده و طاغوت ایشان (معاویه) هلاک شده است. » (پیشوایی. بخش 3 و 4).

 

ث/1) نتیجه گیری این بحث

   با لحاظ موارد آمده در قسمت های 2 و3 از بند پ/3؛ آنچه میتوان از بخشی از مشاوره ولید بن عتبة و مروان بن حکم پیرامون مطلب اخیر نتیجه گرفت اینکه: اگر فرستادن نماینده توسط ولید بدنبال امام حسین ع و عبدالله بن زبیر برای اجرای مفاد نامه یزید؛ ملاک و مبنا باشد اینگونه میتوان نتیجه گرفت که قول یعقوبی (مطلب دوم از بند پ/1) در ارتباط با نامه نگاری یزید به ولید برای بیعت گرفتن از آنان مرتبط با خلافت یزید قرین صحت و واجد اعتبار است؛ اما اگر پیشنهاد مروان به ولید مبنی بر واگذشتن عبدالله بن عمر، ملاک باشد باید گفت که قول طبری و ابن اثیر (مطلب سوم از بند پ/1) در ارتباط با نامه یزید به ولید درست میباشد. به هر جهت بعنوان یک امر بدیهی از آنجا که ولید نماینده یزید در مدینه بوده و لذا در نهایت به هر جمع بندی از مشورت هایش با مشاورش (مروان) که رسیده؛ باید تماما مجری دستورات او یعنی یزید که در نامه اش ذکر کرده می بوده و در واقع حتی باید امرِ یزید را به عبدالله بن عمر نیز ابلاغ و نتیجه بیعت کردن یا نکردنش با خلافت یزید را به خلیفه اش یزید منعکس میکرده بدون اینکه تخطی یا قصوری و یا اعمال نظر شخصی از آن داشته باشد؛ میتوان نتیجه گرفت که قول دوم منقول از یعقوبی صحیح تر به نظر میرسد و بنابراین نظر مروان را میتوان تنها حمل بر پیشنهاد او به ولید ناشی از شناخت او به روحیه ابن عمر دانست.(والله اعلم).


نوشته شده در  شنبه 102/6/25ساعت  12:27 عصر  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
[عناوین آرشیوشده]