سفارش تبلیغ
صبا ویژن

Ø       الزَّانِی لا یَنْکِحُ إلا زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَالزَّانِیَةُ لا یَنْکِحُهَا إِلا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَحُرِّمَ ذَلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ. (3 نور)  

  برابر این آیه ی کریمه مشخص می شود که ازدواج مرد مومن با زن زناکار و یا زن مشرک حرام است؛ همانگونه که ازدواج زن مومن با مرد زناکار و یا مرد مشرک حرام است؛ چرا که زنان زنا کار و یا مشرک فقط با مردان زنا کار و یا مشرک نکاح می کنند؛ همانگونه که این مردان زنا کار و یا مشرک هستند که در خور زنان زنا کار و یا مشرک می باشند. و این در واقع آیه ای روشن از این سوره است که مومنین باید مبنای کار خود در امر نکاح قرار دهند. چرا که اگر مرد یا زن مومنی بر خلاف امر خدا عمل نماید باید بداند که زن  و یا مرد مشرک اگر ایمان نیاورند به سمت آتش می خوانند ، در حالی که خدای یکتا به سوی بهشت و آمرزش خود به اذنش فرا می خواند و روشن است که مومنین باید این دعوت اخیر را اجابت کرده و فرمان ببرند و نه دعوتی جز آن را، و مهمتر از این اینکه گروندگان باید علاوه بر شنیدن و فرمان بردن آیات الهی؛ آنها را برای مردم بخوانند تا یادآور شوند و این البته که وظیفه ای بس بزرگ است که آیات خدا بر دیگران از همه ی مردم خوانده شود چرا که خدای یکتا در آیاتی از قرآن از جمله این آیه مردم را مخاطب قرار داده که آیاتش را برای آنان بیان کرده، باشد که ایشان متذکر شوند و روشن است که این مومنیند که باید این آیات را به گوش مردم برسانند تا ایمان آورده و متذکر شوند: «وَلا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَلأمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَلا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّى یُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولَئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ (221) بقره ».

Ø       وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ. (4) نور

    این آیه ی کریمه برای جلوگیری از اینکه مبادا کسی یا کسانی بیایند و به زنان پاکدامن تهمت زنا بزنند؛ لذا حکم کسی را که به این گروه از زنان نسبت زنا می دهند را بیان می فرماید مبنی بر اینکه آنان باید بر این ادعای خود چهار نفر گواه بیاورند و اگر نیاوردند بنابراین نخست این که باید هشتاد تازیانه بر آنها زده شود و دوم اینکه هر گز از آنها دیگر نباید شهادتشان پذیرفته شود زیرا که چنین کسی یا کسانی با این کارشان یعنی نسبت زنا دادن به زنان مومن از تباهکاران و فاسقین شده اند. و فاسقین یعنی کسانی که خداوند یکتا فرموده که آنان را راهنمایی نخواهد کرد. که نمونه ی آن آیات 23-24 سوره ی توبه با توجه به آیات 25-27 آن است که او مومنین را خطاب قرار داده است تا از فسق که مانع هدایت شدن است بپرهیزند:  «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آبَاءَکُمْ وَإِخْوَانَکُمْ أَوْلِیَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَى الإیمَانِ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ (23)قُلْ إِنْ کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ (24) توبه».[1] // و دیگری آنجاست که خدای یکتا مرتبط با منافقین و صفات آنان به پیامبر مکرم اسلام ص اینگونه وحی می فرماید : « ... وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَکْبِرُونَ (5) سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ (6) منافقون با توجه به تمام آیات آن.[2] ». / و بدینگونه است در این رابطه این آیه ی کریمه که منافقین به خاطر کفر به خدا و رسولش در زمره فاسقین در آمده و هدایت نمی شوند و از سوی دیگر استغفار از خدا اگر هفتاد مرتبه و حتا از سوی پیامبر ص بوده باشد برایشان هر گز سودی ندارد :« اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ (80) توبه.» // و مورد دیگر آنجاست که خدای یکتا به پیامبر ص یادآور می شود که این عمل نکوهیده یعنی پیشه کردن فسق، مرتبط با اقوام پیشین نیز بوده است همانگونه که سنت جضرتش نیز جاری بوده که فاسقین را هدایت نمی کرده: « وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِی وَقَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ (5) صف با توجه به تمام آیات آن»؛ که البته باید گفت خدای یکتا اکثر اهل کتاب را از مصادیق فاسقین و تباهکاران می داند: «وَلَوْ کَانُوا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِیِّ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِیَاءَ وَلَکِنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ (81) مائده با توجه به آیات 78-80. »؛ چرا که علیرغم اینکه کتاب خداوندی میانشان است اما باز به خدا و فرستاده و کتابش ایمان نمی آورند: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْنَا وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَأَنَّ أَکْثَرَکُمْ فَاسِقُونَ (59)مائده»[3].

 البته باید دانست که این تنها فاسقین نیستند که خدای یکتا به خاطر این کارشان آنان را راهنمایی نمی کند بلکه او طی آیاتی نیز متذکر شده است که ناسپاسان و ستمگران را نیز راهنمایی نخواهد کرد؛ که در این رابطه می توان به آیات 51 و 67 مائده، 19توبه ، 7 صف و ... اشاره کرد.

    جان کلام از مطالب اخیر اینکه دوستی دنیا و پیشه کردن نفاق و آزار و اذیت فرستاده خدا و ایمان نیاوردن همزمان به خدا و فرستاده اش و کتاب قرآن که بر او نازل شده از موارد و مصادیق فسق و تباهکاری است به نحوی که همانند کفر و ظلم از هدایت الهی باز میدارد. پس هر کس از مومنین که در پی برخورداری از هدایت الهی به سوی راه راست و رستگاری می باشد لازم است که از فاسقین و کافرین و ظالمین نباشد.  

    پس برابر این آیه (4 نور) روشن میشود که بر مردان و زنان مومن فرض و واجب است که از نسبت دادن زنا به زنان مومن و پاکدامن بپرهیزند زیرا که نه تنها در صورت نیاوردن چهار شاهد باید متحمل حد مربوطه شوند بلکه باید بدانند که دیگر نمی توانند به عنوان گواه و شاهد از سوی مومنین بر گزیده شوند چرا که کار آنها یک نوع تباهکاری بوده است و از این لحاظ آنان فاسق و تباهکار می باشند یعنی کسانی که مومنین نباید برای نمونه هر خبری را که آنان آوردند بدون تحقیق بپذیرند چرا که در نهایت پشیمانی را برایشان بدنبال خود خواهد داشت : «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ (6) حجرات با توجه به آیات 7-8 ». 

Ø       إِلا الَّذِینَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ . (5) نور

    البته خدای یکتا از آن جهت که بخشنده و مهربان است و راضی به کفر بندگانش نمی باشد: «إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنْکُمْ وَلا یَرْضَى لِعِبَادِهِ الْکُفْرَ وَإِنْ تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ وَلا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (7)زمر با توجه به آیات 6- 8»[4]؛ و از سوی دیگر برای اینکه چنین کسانی خود را رها شده نبییند و به راه فسق بیشتر کشیده نشوند لذا می آید و راهی را جلوی پای چنین کسانی از تهمت زنندگان به زنان پاکدامن در خصوص افترای زنا می گذارد و آن این است که راه توبه را برایشان باز می گذارد تا نخست اینکه به درگاه او توبه کنند و دوم اینکه نسبت به اصلاح گذشته اقدام نمایند و دیگر در راه مذکور گامی نگذارند و در واقع دیگر به عقب باز نگردند، که همانا خدای یکتا بسیار آمرزنده ی مهربان است.

    و این موارد یعنی اینکه تنها این خدای یکتاست که هم آمرزنده ی گناهان است و هم اینکه پذیرنده ی توبه ی بندگانش و البته هم سخت انتقام؛ خدایی که بازگشت همه به سوی او می باشد: «غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقَابِ ذِی الطَّوْلِ لا إِلَهَ إِلا هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ (3) غافر »، و مورد دیگر برای این است که مردان مومن بدانند که مبادا در پی این باشند که بخواهند به هر دلیلی به زنان پاکدامن نسبت زنا داده و حرمت و عفت و حیثیت آنان را هتک نمایند؛ چرا که اگر ادعای خود را ثابت نکنند؛ تبعات کار آنان همانی است که در آیه ی چهار بیان شده است. یعنی هم خوردن هشتاد شلاق و هم اینکه گواهی اش در امور از جمله اینکه بخواهد در مورد ادعای کسی شهادت دهد که درست بوده یا نه؛ مورد پذیرش نمی باشد و هم اینکه در زمره تباهکاران به شمار می آید؛ مگر اینکه به درگاه الهی توبه و اصلاح گذشته نماید.


[1] - ای اهل ایمان شما پدران و برادران خود را نباید ولی و دوست خود بگیرید اگر که آنان کفر را بر ایمان بر گزیدند و هر کس از شما آنان را با حالت کفر، دوست و ولی خود بگیرد پس بی شک از ستمکاران است. ای رسول ما بگو امت را که ای مردم اگر شما پدران و پسران و برادران و زنان و خویشاوندان خود را و اموالی را که جمع آورده اید و مال التجاره ای که از کسادی آن بیمناکید و منازلی عالی که به آن دل خوش داشته اید بیش از خدا و رسول و جهاد در راه او دوست می دارید؛ پس منتظر باشید تا امر خدا بیاید، و خدا گروه تباهکار را راهنمایی نخواهد کرد.

[2] - و هر گاه به آنها گویند بیایید تا رسول خدا برای شما از حق آمرزش خواهد سر پیچی کنند و بنگری که با خودخواهی از حق روی بر می گردانند. ای رسول تو از خدا برای آنان آمرزش بخواهی یا نخواهی به حالشان یکسان است. و خدا هرگز آنان را نمی آمرزد. همانا خدا گروه تباهکار را راهنمایی نمی کند.

[3] - بگو ای اهل کتاب آیا جز آنکه ما مسلمین به خدا و کتاب قرآن و کتاب شما ایمان آوردیم و شما ایمان نیاوردید و بیشرتان هم تباهکار و فاسقید؛ آیا چیز دیگری موجب انتقام و کینه ی شما بر ماست ؟ .

[4] - پس برابر این آیه روشن می شود که اگر کسی رو به سوی کفر ببرد باز خدای یکتا بی نیاز از انسان هاست و اگر تاکید بر ایمان آوردن بنی آدم با فرستادن پیامبرانش تا پیامبر خاتم ص و نیز فرو فرستادن آیاتش به واسطه ی آنها دارد همه و همه برای راهنمایی و رستگاری انسان است تا راه کفر را نپیمایند و شکر گزار نعمت های او باشند و بدانند که هر کس بار خود را بر خواهد داشت و در پایان هم به سوی خدا باز خواهد گشت و او هم افراد انسانی را در سرای دیگر از آنچه که در این دنیا بوده اند و انچام می داده اند با خبر خواهد کرد ، چه آنکه او به آنچه که در درون سینه هاست آگاه است و میداند که هر کس چه در ذهن دارد و آیا می خواهد دسیسه ای علیه کسی بکند یا بدنبال انچام کاری خیر است و ... لذا برابر همین امور و اعمال است که جزا می دهد. پس همان بهتر که بدنبال ایمان بیشتر با درخواست آن از خدای یکتا باشیم و شکر گزار نعمت هایش تا او هم بر نعمت هایش بر ما بیفزاید و از ما راضی و خشنود باشد. ان شاءالله آمین یا رب العالمین.


نوشته شده در  یکشنبه 100/5/10ساعت  6:44 عصر  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
[عناوین آرشیوشده]