سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

گفتار شانزدهم: نتیجه گیری پایانی

الف) نتیجه ی مباحث گفتارهای بالا اینکه؛ « رخداد غدیر » یعنی آنچه که گویای « رساندن پیام خداوند یکتا » مبنی بر معرفی حضرت علی ع بعنوان برگزیده الهی در امر ولایت مومنین و جانشین پیامبر توسط خود رسول خدا به امر الهی و بر اساس آیه ی 67 مائده و ابلاغ آن به مردم می باشد.( والله اعلم)

ب)و صد البته تمام این ها همه از فضل خداست که بر همه ی مردم گسترده است: «اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ (61)غافر»،[1]  و این که همه ی فضل برای اوست و به هر کس که می خواهد می دهد. « لِئَلا یَعْلَمَ أَهْلُ الْکِتَابِ أَلا یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَأَنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (29) حدید با توجه به آیه ی 28».   به عبارت دیگر برای آن که کسی بتواند امامت و ولایت امت پیامبر ص را به صورت بلا فصل و حتا پس از آن عهده دار شود بایستی فضل خاص خداوند یکتا مرتبط با این موضوع او را در بر بگیرد و از جانب او یعنی «الله» مختص به چنان کسی شود که این امر در واقعه غدیر به امر خداوندی برابر آیه ی 67 سوره ی مائده رخ داد و ... : « یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (74)[2] آل عمران. ». و بدینگونه است در این رابطه آیه ی 105 سوره ی بقره.

پ) در گفتار دوم و بر اساس منبع مربوطه سخن از مفاد طومار دروغین با هدف تصمیم گیری برای تعیین جانشین پیامبر ص آن هم مبتنی بر عنوان « خلافت رسول [3]» توسط مخالفان به میان آمد، و  ...

    حال منظور اینکه چنانچه دقیق نگریسته شود دیده خواهد شد که این عنوان یعنی همان « خلافت رسول »، مستمسکی شد برای مشمولین امر و بطریق اولی اهل سقیفه که موضوع خلافتِ پس از رسول خدا را مطرح و ... با افزودن قولی از پیامبر ص مبنی بر نرسیدن ارث از آنان به کسی، طی همان جلسه ی مشورتی در سقیفه برای امور و جامعه ی مسلمین پس از رحلت پیامبر خدا ص، خلیفه ی اول را تعیین نمایند و ...؛

    در حالی که اگر به آیات خداوند یکتا که همه در قرآن کریم و حق است و به تمام آیاتش ایمان داریم، با دقت بیشتری نگریسته شود دیده خواهد شد، عناوینی که از جانب خداوند در باره ی آن حضرت یعنی محمد ابن عبدالله ص به کار رفته عبارتند از: 1) رسول الله و خاتم النبیین: «مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلَکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا (40) احزاب»؛ 2) رحمة للعالمین: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ (107) انبیاء»، 3) شاهد و مبشر و نذیر: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا(45) احزاب. »؛ 4) داعی الی الله و سراج منیر: «وَدَاعِیًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنِیرًا (46) احزاب با توجه به آیات 47-48 »؛ 5)  للناس رسولا: «مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَأَرْسَلْنَاکَ لِلنَّاسِ رَسُولا وَکَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا (79) نساء»؛ 6) کافة للناس: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلا کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ (28) سبا »؛ 7) و ... مکلف به پیشه کردن تقوی االله و اطاعت نکردن از کفار و منافقین: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا (1) احزاب »؛  8) موظف به پیروی کردن آنچه به او وحی می شود: «وَاتَّبِعْ مَا یُوحَى إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا (2) احزاب »؛ 9) توکل بر او یعنی الله کردن: «وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلا (3) احزاب»؛  10) ابلاغ آیاتشبرای نمونه آیه ی 67 سوره ی مائده11) پیرو کیش ابراهیم ع را نمودن: «ثُمَّ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (123) نحل» و ...

   تمام اینها یعنی اینکه هیچگاه از خلیفه قرار داده شدن آن حضرت در زمین از سوی خداوند یکتا سخن به میان نیامده تا بشود این را توجیه و دستاویز و نصب العینی برای تعیین و تداوم امر جانشینی رسول خدا با عنوان خلافت و خلیفه ی مسلمین پس از او بر فرض امکان شدنش با دادن اختیار امر توسط خدا به کسی از مهاجر و انصار قرار داد؛ چه اینکه خدای یکتا این موضوع را بطور عام یک جا در رابطه با جانشین قرار دادن انسان یا خلیفه اش در زمین بکار برده و در واقع متذکر امر گردیده: «وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأرْضِ خَلِیفَةًقَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُونَ (30) بقره با توجه به آیات 31-39 »؛   و در جایی دیگر هم در رابطه با حضرت داوود ع که بطور خاص او را خلیفه در زمین قرار داده تا به حق بین مردم حکم کند: «یَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الأرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ (26) صاد»؛[4]  و ... حضرت سلیمان یعنی فرزندش را با دادن نعمت های دیگر به او، وارث وی قرار داد: «وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُدَ وَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَأُوتِینَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ (16 ) نمل با توجه به آیات 15-44 »؛ و مورد دیگر هم در رابطه با خلافت یک قوم یا امت بجای قوم یا ملت قبلی است که چون پیشینیان آیات خدا و رسولانش را تکذیب کردند و مورد خشم خداوندی واقع شدند، پس قوم بعدی به اراده ی خداوندی جانشین آنان در زمین شد تا راه اصلاح و صلاح و ایمان و تقوا را در آن بر اساس هدایت الهی بجویند و بپویند و از فساد در زمین بپرهیزند: «وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِنْ کَانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقَامِی وَتَذْکِیرِی بِآیَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَشُرَکَاءَکُمْ ثُمَّ لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَلا تُنْظِرُونِ (71) فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَمَا سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلا عَلَى اللَّهِ وَأُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ (72) فَکَذَّبُوهُ فَنَجَّیْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ وَجَعَلْنَاهُمْ خَلائِفَوَأَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِینَ (73) ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانُوا لِیُؤْمِنُوا بِمَا کَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ کَذَلِکَ نَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِ الْمُعْتَدِینَ (74) یونس»؛ و ...: «وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ الأرْضِوَرَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ إِنَّ رَبَّکَ سَرِیعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ (165) انعام»؛[5]  و ... اینکه بدانند خلیفه قرار گرفتن قوم و امتی از سوی خداوند یکتا در زمین در سایه ی ایمان و عمل صالح است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (55) نور»؛[6] و ...


[1]- خدا [همان] کسى است که شب را براى شما پدید آورد تا در آن آرام گیرید و روز را روشنى‏ بخش [قرار داد] آرى خدا بر مردم بسیار صاحب‏تفضل است ولى بیشتر مردم سپاس نمى دارند.

[2]- رحمت‏ خود را به هر کس که بخواهد مخصوص مى‏ گرداند و خداوند، داراى بخشش بزرگ است.

[3]- براستی که رسول خدا کسی را جانشین خود قرار نداده تا خلافت رسولدر یک خاندان مستقر نماند و .. ( موضوع پاراگراف آخر از گفتار دوم این بحث )

[4]- که برابر این آیه ی کریمه که به روشنی پیداست مشخص می شود که کسی را هم که او خلیفه در زمین قرار می دهد باید که چنین کسی علاوه بر داوری بین مردم آن هم بر اساس حق؛ از سوی دیگر باید از پیروی کردن هوای نفس و فراموش کردن روز حساب هم بپرهیزد چرا که هم گمراهی دنیایی از راه خدا را برایش بدنبال خود دارد و هم اینکه عذاب الهی او را در بر می گیرد.

[5]-و بدینگونه است در این رابطه آیات 39 فاطر، 14 یونس، 57 هود و 129 اعراف.

[6]- و بدینگونه است در این رابطه آیه ی 133 انعام مبنی بر اینکه اگر خدای بی نیاز صاحب رحمت بخواهد می تواند که قومی ستمکار را ببرد و قومی دیگر را بجای آن بر اساس توانایی اش در امور از جمله این امر بیاورد و ...


نوشته شده در  جمعه 100/12/27ساعت  8:57 صبح  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
[عناوین آرشیوشده]