سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

پاسخ پرسش دوم {چگونه طول عمر امام دوازدهم تا زمان ظهور ایشان به اراده ی خداوندی قابل توجیه و توضیح است؟}. (ادامه گفتار سیزدهم) 

     تا اینجا روشن شد که خداوند یکتا برای هدایت مردم به سوی راه راست که همانا راه اسلام است، هادیانی را قرار داده که یا رسولانش تا پیامبر مکرم اسلام ص بوده اند و یا امامان ، که آخرین این امامان از جانشینان برحق پیامبر عظیم الشان اسلام ص ؛ صاحب الزمان عج امام دوازدهم می باشد. بدیهی است که این هادیان بدان واسطه که به فضل و رحمت خداوند، خودشان هدایت یافته اند، لذا  می توانند دیگران را هم به عنوان راهرو، رهبر باشند تا به سوی یکتا پرستی و رستگاری راهنمایی نمایند. پس لازمه ی راهنمایی کردن دیگران در گرو هدایت یافتن از سوی خداوند است: « وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِیعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَیْنَاکُمْ سَوَاءٌ عَلَیْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِنْ مَحِیصٍ (21) ابراهیم.»

   از طرف دیگر در جریان بحث مربوط به پاسخ پرسش نخست روشن شد که خداوند یکتا با غایب قرار دادن امام زمان عج آن هم در عین زنده بودن طی سده های گوناگون تا کنون و تا آینده و تا هر زمان که صلاح بداند، یک کار خارق العاده که تنها از اعجازهای اوست و تنها او بر این کار توانا است و نه هیچ کس دیگر ؛ انجام داده است که نیازمند یک اندیشه و خرد ورزی می باشد تا دانسته شود که این ها همه از سوی خداوند برای هدایت مردم زمانه به سوی راه راست آن هم مبتنی بر کلام مقدس او (الله) که بر پیامبر مکرم اسلام ص نازل شده است، برگزیده شده اند. هم اکنون باید دید که آیا در قرآن کریم که همان طور که اشاره شد از کوچک تا بزرگ همه چیز در آن ثبت و آورده شده است؛ از این موضوع طولانی شدن عمر برای هر کس و در هر زمان که بخواهد سخنی به میان آمده است یا خیر؟ به نحوی که بتواند بر این امر دلالت کند که این کارها نه تنها بر خداوند آسان است که دارای پیشینه نیز می باشد.

 نخست باید گفت که تنها جماداتند که تا آنگاه که خداوند بخواهد عمرهای طولانی دارند[1]، در مورد انسان هم هر کس خودش بهتر از دیگران می داند که دوست دارد عمر دراز همراه با تندرستی و نیرومندی و ... داشته باشد. پس این یک امر فراگیر است. امری که خداوند یکتا مرتبط با یکی از ویژگی های یهود از آن در قرآن کریم سخن به میان آورده است: « وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَیَاةٍ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِمَا یَعْمَلُونَ (96) بقرهبا توجه به آیات 92-95».

   اما مرتبط با مصادیق عمرهای طولانی از بنی آدم بر اساس گفتار دگرگون ناپذیر خداوند یعنی آیات قرآن مجید که بدان ایمان داریم می توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف ) آنجا که خدای یکتا در سوره ی مبارکه کهف پیرامون اصحاب کهف می فرماید:« أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا (9) إِذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلَى الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا (10) فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَدًا (11) ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَیُّ الْحِزْبَیْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا (12) کهف». سپس خداوند یکتا در ارتباط با آیه ی یازده فوق؛ طی آیه  25 همین سوره از مدت اقامت اصحاب کهف در غار که سیصد و نه سال است، سخن به میان آورده: « وَلَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِینَ وَازْدَادُوا تِسْعًا (25) کهف با توجه به آیات9-27 ».

ب ) مورد دیگرآنجاست که خداوند یکتا طی بیان داستان نبوت حضرت نوح ع به این موضوع مبنی بر این که او به اراده ی حضرتش جل عظمته، عمر نهصد و پنجاه ساله یافت اشاره می فرماید: « وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلا خَمْسِینَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ (14)فَأَنْجَیْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِینَةِ وَجَعَلْنَاهَا آیَةً لِلْعَالَمِینَ (15) عنکبوت ».  

پ ) و مورد سوم آنجاست که خدای یکتا برای نشان دادن حقانیت وقوع قیامت و زنده شدن مردگان به این موضوع اشاره می فرماید: « أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَى قَرْیَةٍ وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى یُحْیِی هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ کَیْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (259) بقرهبا توجه به آیه ی258»

    نتیجه این که یکی از این دو مورد اخیر مربوط به طویل المدت بودن عمر اصحاب کهف است در غار و البته در حال خواب که خداوند یکتا پس از سیصد و نه سال دوباره آنان را زنده بر انگیخت و سپس به سوی خود باز گردانید. که این خواب و  برانگیختن دوباره ی آنان دلالت بر رستاخیز و وقوع آن که هیچ تردیدی در آن نیستْ نیز  دارد (21 کهف) . و همینطور است مورد سوم که به کل اشاره به چند و چون رخ دادن رستاخیز دارد با میراندن طویل المدت یک فرد طی صد سال و زنده برانگیخته نمودن دوباره ی او در همین دنیا (259 بقره). همانگونه که آیه ی 260 بقره پیرامون حضرت ابراهیم ع به این موضوع پرداخته است. و ذکر این دو مورد بدان معناست که خداوند یکتا و توانای به امور، صرفن مرتبط با این که قیامت به پا خواهد شد، آیاتش را بر بنده اش حضرت محمد ص فرو نفرستاده است، بلکه به صورت عینی نیز برای کسانی  همچون مصادیق آیات 259-260 بقره که از خداوند یکتا در این زمینه پرسش نموده اند، نسبت به اثبات کم و کیف وقوع قیامت؛ حضرتش جل عظمته که قادر بر هر امری می باشد اقدام نموده است و نتیجه ای که می توان از این مهم گرفت این که پرسش کردن پیرامون اصول دین و تبیین آن از چه جایگاهی برخوردار است. امری که خداوند یگانه برابر  دو نمونه فوق و مرتبط با اصل معاد نسبت به دادن پاسخش مبادرت ورزیده و آن را برای پند گرفتن مردم در هر زمان نشانه ای قرار داده است که در قرآن کریم مسطور می باشد . اما؛ مورد دوم مربوط است به نخستین پیامبر اولواالعزم الهی یعنی حضرت نوح ع که نهصد و پنجاه سال در میان قوم خود در عین زنده بودن زیست و ماموریت داشت که آنان را به سوی توحید و انذار از قیامت فرا خواند، که ایشان نیز به سوی خداوند یکتا برابر سنت آفرینش بازگشت نمود. و همانطور که خداوند یکتا در آیه ی 15 عنکبوت فرموده است این موارد نشانه هایی برای جهانیان است، لذا پرسش این که آیا این آیه نمی تواند نشانه ای باشد بر این که این کار بر خداوند یکتا آسان است که طی اعجازی و امری خارق العاده؛ آخرین هادی خود بر خلق را تا زمانی معلوم طول عمر ببخشد و نهایتن به سوی خود باز گرداند. به راستی که قرآن کریم در برگیرنده ی هر موضوعی در هر زمانی هست. فقط باید به تمام آیات آن ضمن ایمان به آخرت، و نگهبانی بر نماز؛ ایمان آورد شود تا خداوند نیز با هدایت فرد، دانش کتاب را به وی عطا نماید. انشاءالله : « وَهَذَا کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلاتِهِمْ یُحَافِظُونَ (92 انعام) ».

   نکته ی شایان ذکر این که برای وقوع چنین اموری خارق العاده[2] که همانطور که اشاره شد در قالب اعجاز خداوندی امکان پذیر و گویای توانایی او در انجام امور است؛ این می باشد که باید یک چیز یا یک کسی وجود داشته باشد تا این مشمولِ عمرِ ِ دراز شدن تا زمانی معین، به او تعلق بگیرد و گرنه اگر جز این باشد یا بوده باشد، این امر مصداق پیدا نخواهد کرد. در واقع حضرت نوحی ع بوده است که نهصد و پنجاه سال عمر کرده و برای هدایت قومش به راه راست در میان آنان زیسته و رسالات خداوند را به آنان رسانده است. و همینطور اصحاب کهفی بوده اند که سیصد و نه سال در غار به خواب رفته اند و سپس دوباره به اراده ی خدواندی برانگیخته شده اند؛ و لذا حضرت مهدی ایی عج بوده و هست و تا زمانی معلوم خواهد بود، که به عنوان آخرین حجت خدا بر مردم و با توجه به موارد مذکور از طول عمر برخوردار شده است. آری و باری؛ انشاءالله که از یاران راستین او به سوی خدا باشیم و او (الله) ما را به عنوان یاری از یاران آن حضرت عج برای یاری دینش یاری نماید. آمین یا رب العالمین.  

    البته آنچه باید افزوده شود اینکه ما این امر برانگیخته شدن دوباره ی هر کسی که می آرامد را به روشنی مرتبط با خود و دیگران در هر بامداد پس از آرمیدن شامگاهان یا حتا طی روز هنگام همان خوابیدن می بینیم: « وَمِنْ آیَاتِهِ مَنَامُکُمْ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَابْتِغَاؤُکُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ (23) روم »،  و این بدان معنی است که خداوند یگانه، توانا بر هر کاری و فوق بندگانش است و این که در نهایت او همه را با یک مرگی به سوی خود باز می گرداند و ... حال نتیجه اینکه تمام این ها؛ یعنی این که همه چیز از کوچک تا بزرگ در قرآن کریم هست.البته پیرامون این موارد باید یادآور شد که تحقق همه ی این ها، همانند سایر امور، به اراده و خواست خداوند دانا و توانا وابسته است: « إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (82) فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (83) یاسین ».



[1]- البته باید گفت منظور آنچه است که در اصل ِ خود جماد است مثل سنگ و ...؛ و نه آنچه که جان داشته و پس از مرگ و میرایش که امری طبیعی این نوع موجودات همچون انسان می باشد و به صورت جماد یعنی جسم بی جان بعد از مرگ در می آید نمی شود چرا که اگر دفن نشود بوی تعفن آن را در بر می گیرد که مایه ی گریز دیگران است و این یعنی تلاشی و فرسوده شدن تمام اعضای افراد انسانی بجز استخوانها حتا اگر به خاک سپرده شود، که البته این روند تا زمان زنده برانگیخته شدن همه و قیام برای الله و بازگشت به سوی او و حساب و کتاب و دیدن نتیجه ی اعمال و ... در سرای دیگر که تنها او یعنی «الله» از زمان وقوعش آگاه است ادامه دارد.

[2]- آنچه لازم است افزوده شود اینکه تمام امور اعم از عادی یا آنچه که عادت نام دارد که مثلن خورشید از شرق طلوع و از غرب غروب نماید و همینطور امور خارق العاده همچون موارد فوق که بدان اشاره شد یا سرد و سلامت شدن آتش به فرمان الهی بر حضرت ابراهیم ع و ... همه ناشی از اراده و فعل خداوندی می باشد و اینکه تاکید بر این می شود که امور خارق العاده همانگونه که در متن گذشت بدان خاطر است که تنها خدای یکتا قادر بر این امر می باشد و نه کسی جز او. چرا که بسیط است و اگر به بندگانش هم به خاطر انجام یک حرکت مثلن ورزشی گفته شود که کاری خارق العاده می کند این مقطعی است چرا که هم آن را در طی تمرین های گوناگون انجام داده و هم اینکه مشابه یا خارق العاده تر از آن در زمان و مکان دیگری می شود که انجام شود و هم اینکه روزی همانگونه که می بینیم این کار خارق العاده ی بنده ی مفروض خدا، رو به ضعف می گذارد و روزی هم مرگ او را در خواهد ربود و ... این یعنی مرکب و چند بعدی بودن موجودات از جمله انسان که همه آفریده ی اوییم و او انسانها را بر اساس توانایی های گوناگون و وصف ناپایان پذیر آفریده است و به سوی خود پس از مرگ بر می گرداند و ....


نوشته شده در  جمعه 100/12/27ساعت  9:5 صبح  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
[عناوین آرشیوشده]