سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

  گفتار دوازدهم: نتیجه گیری مباحث مطروحه تا این جا 

   تا این جا اولنْ لزوم موضوع «جانشین» پیامبر، آن هم فقط مرتبط با بحثْ مشخص شد. و دوم این که مشخص تر شد که جانشین پیامبر «انتخابی» است!!؟ اما سوالی که با توجه به آیات و مطالب مذکور پیش می آید این که: آیا این انتخاب و برگزیدن جانشین پیامبرْ همانگونه که پیامبران از جمله پیامبر اسلام را بر انگیخته، حق خود خداوند است تا دینش پایدار نگه داشته شود و امت اسلام از هادی بی بهره نباشند و ... ؟؛ یا این که نه، بر عکس این حق بندگان اوْ از مومنین است تا جانشینی برای پیامبر و یاری دین اسلام که تنها دین نزد خداست؛ پس از رحلت وی و قطع وحی، طی همان مقوله ی « انتخاب » و طی کم و کیف هایی با عنوان خلافت و خلیفه ی پس از رسول خدا ص برگزینند و به کار بگمارند و ...؟.

    به طور کلی، در پاسخ این پرسش باید گفت این موضوعی است که با توکل بر خداوند، در مباحث آتی تحت عنوان جانشین پیامبر خاتم ص؛ « انتخابی یا انتصابی » !؟ انشاءالله مورد بررسی و کنکاش قرار خواهد گرفت. اما به طور خاص و مرتبط با این سوال و این گفتار، باید گفت که کاملن روشن است که برای اقدام پیرامون هر یک از این دو مقوله یعنی برگزیدن و به کار گماردن جانشین پیامبر، « اختیار » داشتن شرط مهم و خدشه ناپذیر می باشد. همانگونه که لا اقل پیرامون ایجاد و انجام  مسوولیت ها و انتخاب و انتصاب مسئولان در هر نقطه ی جهان این مقوله را بطور بدیهی شاهد هستیم که تا اختیار و اختیاراتی تعریف شده نباشد، انتخاب و انتصاب های سازماندهی شده مرتبط با مسئولیت ها برای رسیدن به اهداف و آرمان ها، تحقق نخواهد پذیرفت.

 پس نتیجه این که مبحث "اختیار" در انجام انتخاب یا انتصاب بسیار مهم و به اصطلاح ذاتی موضوع است.

 پرسش

   اما سوال این که پیرامون دین خدا و تعیین جانشین پیامبر چه کسی می تواند « اختیار دار» باشد؟ ایا خدای قادر مطلق و متعال؟ یا بنده او که ضعیف آفریده شده: « ... وَخُلِقَ الإنْسَانُ ضَعِیفًا (28) نساء »، و مثل همه چیز و همه کس نیازمند او است؟ و نیازمند فضل و رحمت گسترده او در سراسر زندگی اش و ... « یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ ?15? إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَیَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ ?16? وَمَا ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِیزٍ ?17? فاطر»[1].

پاسخ

بدیهی است که باز جهت یافتن پاسخ باید به سراغ آیات قرآن کریم برویم و در این زمینه از خداوند یکتا یاری افزونتر از پیش بخواهیم تا به نتیجه ی مطلوب پیرامون  بحث این مقاله برسیم، ان شاءالله

   خداوند یکتا در این زمینه که تنها خود او « اختیار» دارد و این امر را از آن جهت که « حکم» فقط برای اوست و به هیچ کس در واقع واگذار نکرده استْ چرا که او از یک سو یکتا و آفریننده و اختیار کننده و برگزیننده ی هر آنچه است که می خواهد؛ و از سوی دیگر این که همه ی این آفریده ها و مخلوقات به سوی او بازگردانده می شوند، این گونه می فرماید: « وَرَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ و َیَخْتَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ (68) وَرَبُّکَ یَعْلَمُ مَا تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا یُعْلِنُونَ (69) وَهُوَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الأولَى وَالآخِرَةِ وَلَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (70) قصص)».

 و یا آنجا که باز ضمن تاکید بر این امر، به روشنی بیان میفرماید که تخلف و نافرمانی از امر خدا و رسول او توسط هر زن یا مردی مومنْ مساوی است با گمراهیْ آن هم گمراهی روشن، چرا که خدای یکتا برای تصمیم گیری یا نافرمانی از فرمان خود و رسولش پیرامون آنچه که حکم کرده، به هیچ مومنی از زن و مرد اختیاری نداده است : « وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالا مُبِینًا (36) احزاب ».

    پس نتیجه این که اختیار دار دین اسلام فقط خود خداوند یعنی « الله » است و همه ی مومنین اعم از مرد و زن باید در این زمینه فرمان خدا و رسول او را ببرند و از نافرمانی آنها بپرهیزند که در غیر این صورت باید تبعات آن را که گمراهی است بپذیرند، چرا که خداوند برابر این آیات، اخیتاری برای دینش به کسی تفویض و واگذار نکرده است.حتی به پیامبر ص  نیز می فرماید که بگو من پیروی آنچه را می کنم که به من وحی می شود چرا که من نیز بشری مثل شما هستم: « وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ (107) قُلْ إِنَّمَا یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (108) انبیاء با توجه به آیات 109-111. // قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ (6) الَّذِینَ لا یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ بِالآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ (7) إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ (8)فصلت» . توضیح این که در اینجا و برابر آیه ی 7 سوره فصلت با توجه به بخش پایانی آیه ی 6 همان سوره، معنایی از این که چه کسانی می توانند مشرک باشند هم روشن می شود.

  از سوی دیگر طی توضیحی باید گفت البته اینکه انسان فی نفسه و برابر سرشت الهی و بعنوان یک ویژگی، هر چند که اختیار هم دارد، اما به لحاظ ترکیبی بودن، مشمول جبر هم می شود یعنی هم مختار است و هم مجبور، و مجبور بودن او به امور تکوینی بر می گردد، مثلن اینکه او مجبور است که از طریق نعمت بینایی و عضو چشم ببیند، اما احتیار و در واقع مختار بودن او بدان سو بر می گردد که با این عضو چه ببیند و لذا اینجاست که موضوع پاداش و کیفر اعمال هم خود را می نمایاند و ... بدین طریق است مرتبط با امر دین اسلام و احکام و حدود و تکالیف آن، یعنی فرد مختار است که اسلام را که تمامن طی آیات قرآن تبیین شده را بپذیرد یا نپذیرد؛ اما وقتی پذیرفت ناگزیر از این و بعبارتی مجبور است که مراعات کننده ی احکام و حدود و شعائر الهی، اوامر و نواهی و ... آن باشد و ...: «- لا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (256) بقره».


[1]- اى مردم شما به خدا نیازمندید و خداست که بى ‏نیاز ستوده است.و اگر بخواهد شما را مى ‏ب رد و خلقى نو [بر سر کار] مى ‏آورد.و این [امر] براى خدا دشوار نیست.


نوشته شده در  جمعه 100/12/27ساعت  9:8 صبح  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
[عناوین آرشیوشده]