گفتار پنجم: دنباله مبحث ارث
در بالا و مطالب پیشین[1] به آیاتی از قرآن کریم - سوره ی مبارکه ی نساء- مرتبط با کم و کیف تقسیم ارث از ما ترک یک فرد متوفا که در اصل حدود الله نام داشت و بدان ایمان داریم اشاراتی شد. هم اکنون در ادامه باز به واسطه ی آیات الهی این مبحث جهت رسیدن به هدف که به لطف خداوند یگانه تبیین و اثبات حق می باشد؛ پرداخته خواهد شد. البته همانطور که قبلن اشاره شد، این توسل و اعتصام به قرآن کریم و کلام دگرگون ناپذیر خداوند برای رسیدن به هدف مذکورْ از آن جهت است که این تنها کتاب و مستندی است که به عنوان محور و اصل؛ همه ی مسلمانان به آن اعتقاد داشته و دارند، و نیز تنها کتابی است که دستخوش تغییر و تحریف نشده و لذا می توان به آن برای اثبات حقْ از آن جهت که حق است و همه چیز از کوچک و بزرگ و پیدا و پنهان در آن می باشد، تمسک جست.پس؛ جهت نایل شدن به هر هدفْ از جمله هدفی که این مقاله در پی آن می باشد؛ لازم و بایسته است که تنها و تنها این کتاب یعنی «قرآن حکیمْ» ملاک قضاوت و اثبات حق قرار گیرد و نه هیچ کتاب دیگری. (به یاری خداوند یکتا و دانا. ان شاءالله تعالی)
باری، حال به برخی دیگر از واژه هایی که هم ریشه با ارث می باشد، آن هم مستند به آیات قرانْ پرداخته میشود:
1 – باید دانست که میراث آسمان ها و زمین همه برای خداست و این مالکیت ها و سهم الارث ها مجازی و مقطعی است، و در واقع یک ابزاری هستند برای این که انسان به خوبی از آن ها در جهت ساختن آخرت خود بکوشد که از جمله ی آن ها انفاق است به عنوان کوشش در راه خدا، و نه این که بخل و خساست را پیشه ی خود کنیم. « وَلا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْرًا لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلِلَّهِ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ (180)آل عمران ». و همین طور است آیات 10 و 11 سوره ی حدید در این زمینه.
باید افزوده شود که میراث آسمان ها و زمین که برای خداست، صرفن از آن جهت نیست که او مالک همه چیز است و در واقع جز این هم نیست؛ بلکه از آن جهت است که زمین را از پس قومی ستمگر و گناه کار که مورد عذاب خداوند واقع شده اند، به قومی دیگر به ارث می دهد و لذا می فرماید و انتظار دارد که قوم اخیر با شنیدن آیات الاهی و تعقل ؛ راه راست را بپیمایند، تنها او را بپرستند و تنها او را بخوانند و تنها از او یاری بخواهند و کارهای شایسته کنند و از ستمگری بر خودشان و دیگران بپرهیزند و.... و گر نه سنت لا یتغیر خداوند در مورد آنان نیز جاری خواهد شد. یعنی همانا بخاطر ستمگری پیشه کردن، مشمول عذاب خداوندی قرار گرفتن و گروهی دیگر را به جای آن قوم آوردن و ... لذا باید از این ارث به خوبی برای رستگاری خود استفاده کرد « أَوَلَمْ یَهْدِ لِلَّذِینَ یَرِثُونَ الأرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِهَا أَنْ لَوْ نَشَاءُ أَصَبْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَسْمَعُونَ (100) تِلْکَ الْقُرَى نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْبَائِهَا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانُوا لِیُؤْمِنُوا بِمَا کَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ کَذَلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِ الْکَافِرِینَ (101) وَمَا وَجَدْنَا لأکْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَإِنْ وَجَدْنَا أَکْثَرَهُمْ لَفَاسِقِینَ (102) اعراف با توجه به آیات 59-99 و نیز آیات 103- 156 همین سوره یعنی اعراف)».
مرتبط با این بحثْ باز آنجاست که خداوند یکتا، کفار را به اصطلاح یکدل و جحت را بر همگان تمام می کند که دارایی و فرزندان کفارِ ِ به آیات الهی هیچ سودی به حال آنان ندارد؛ چرا که وارث تمام این ها نیز خداوند است و باید دانست که اگر کسی نگرشی این چنین یعنی سودمندی دارایی و فرزندان کفار برایشان را داشته باشدْ اشتباه است چرا که خداوند با کسی در این رابطه پیمانی نبسته است : « أَفَرَأَیْتَ الَّذِی کَفَرَ بِآیَاتِنَا وَقَالَ لأوتَیَنَّ مَالا وَوَلَدًا (77) أَطَّلَعَ الْغَیْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا (78) کَلا سَنَکْتُبُ مَا یَقُولُ وَنَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذَابِ مَدًّا (79) وَنَرِثُهُ مَا یَقُولُ وَیَأْتِینَا فَرْدًا (80) مریم.». چرا که تنها او یعنی همان «الله» است که زنده می کند و می میراند و هم او وارث هر چیزی است: « وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْیِی وَنُمِیتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ (23) حجر ».
باری باید گفت که خداوند یکتا بهترین وارثان است و به هنگام نیایش و یاد او بودن، اجابت نیز می کند : « وَزَکَرِیَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْدًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ (89) فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ یَحْیَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ کَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَیَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَکَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ (90) انبیاء[2]» .
نتیجه این که ارث فقط از مالکیت یک فردْ به اقوام و نزدیکان و بستگانش پس از مرگش نمی رسد؛ و خداوند هم صرفن مرتبط با این بخش از موضوعْ، حکم و حدود برابر آیاتش ندارد، بلکه پیرامون اهل قریه ها و امت هایی هم که زمین را به خاطر ستمگری اقوام پیشین و مورد عذاب واقع شدن، به آن ها به ارث داده است؛ حکم و حدودی دارد که برای عدم تغییر این نعمتْ باید پیروی او و فرستاده اش را نمایند. در واقع خدای یگانه یک بار حکم و حدود مرتبط با ارثْ پس از مرگ یک نفر و پیرامون دارایی های به جای مانده از او را برای وراثش بیان می فرماید و این که به هر یک از بستگانش اعم از زن و مرد چقدر ارث می رسد (سوره نساء )؛ و یک بار هم جایی است که خداوند پس از هلاکت قومی، آن هم به خاطر ستمکاری بر خودشان که داستان هایش برای نمونه درسوره های یونس و هود آمده است؛ قومی دیگر را جانشین قوم قبلی می کند و در اصل خود خداوندْ از آنجا که میراث آسمانها و زمین برای اوست؛ لذا زمین را به گروه اخیر به ارث می دهد. به هر جهت نتیجه ی هر دو ارث مذکور این می شود که این دو گروه هدف، پیروی خدا و رسول او را بکنند و نه پیروی شیطان و هوای نفس خود را، تا این که ان شاءالله رستگار شوند و در آخرت هم وارد بهشت با آن نعمت هایش از سر فضل و رحمت گسترده اش گردند. و این مطالب یعنی اثبات این امر که میراث آسمان ها و زمین برای خداست.