سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم

ماشاءالله لا قوه الا بالله

عنوان: کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت

پیشگفتار

 بیش و پیش از هر چیزی، شخصیت هر فرد انسانی با توجه به افعال و اعمالش مورد شکل گیری، ارزیابی و قضاوت دیگران قرار میگیرد. وقتی صحبت از اعمال انسانی میشود یعنی آنچه که دست کم از جوانب فلسفی و کلامی، سده های متمادی، محل بحث بوده مبنی بر اینکه آیا افعال آدمی اختیاری انجام می شود یا از سر اجبار است؟، که پیرامون این سوال، دیدگاههایی مطرح شده که شامل جبریه، مقوضه و امامیه میباشد. اما آنچه که اینجا میخواهد مورد بحث و بررسی و نتیجه گیری واقع شود و به همان موضوع اختیاری بودن افعال افراد انسانی بر میگردد، همانا تحلیل موضوع از زوایای کنش و واکنش است مبنی بر اینکه آیا فردی که عملی را که از سر اراده و اختیار خود انجام داده بعنوان یک کنش بوده یا بر خاسته از یک واکنش؛ و این موضوع یعنی آنچه که میتواند از نظر این تحقیق بعنوان شاخص و مبنای تمییز حق از باطل بشمار آید. حال از جمله رخدادهای تاریخی که مبتنی بر همین روش کنش و واکنش افعال اختیاری انسان قرار است در این پژوهش مورد واکاوی واقع تا تبیین حق شود، همانا به افعال یزید بن معاویه بر میگردد که به وقایع تلخ کربلا و مدینه منجر گردید. البته باید توجه داشت که انجام هر فعل کنشی و واکنشی از سوی هر کسی، متاثر از عوامل گوناگون مرتبط با همان فعل نیز هست.  

الف) وصبت معاویه

او وصایایی به فرزندش یزید داشته،

الف/1) در جایی آمده:

« معاویه به یزید چنین وصیت کرد و مرد: من بر تو در کار خلافت از چهار کس مى‌ترسم...

از پسر ابى‌بکر: عبدالرحمن. از پسر عمر: عبدالله. از پسر زبیر: عبدالله. و از پسر على: حسین

اما پسر ابی‌بکر؛ مردى است که در یاران و دوستداران خویش مى‌نگرد؛ هرچیز که آنان کنند، آن کند. دست از او بدار و هرچه کند او را بدان مگیر.

و اما پسر عمر؛ مردى سخت نیک است و ترک دنیا گفته. هرگاه او را بینى سلام من بدو رسان و او را عطایاى وافر فرست.

و اما پسر زبیر؛ بر تو بسیار مى‌ترسم از او که مردى سخت مکار است. گاه همچنان شیر گرسنه در تو جهد و گاه چونان روباه حیله‌گری کند. با او چنان زندگانى کن که او با تو کند. وگر با تو بیعت کند، او را برقرار دار.

و اما حسین...؛ آه اى یزید، چه گویم در حق او. گه‌گاهش تهدیدى کن، اما زنهار که بر او شمشیر نکشى. چندان‌که توانى حرمتش دار که اینان جز در حرمت و منزلت رفیع زندگانى نتوانند کرد. پس اى پسر، چنان مباش که در گذری و خون حسین در گردن داشته باشى که هلاکت درآید...». (مهدی نژاد. 81541. 1390).

 

 الف/2) و در جایی دیگر آمده:

« معاویه در بیماری که به مرگش منجر شد، فرزندش یزید را طلبید و به او گفت: پسرم؛ من کار تو را آسان کردم و همه چیز را برایت آماده و دشمنان را برایت رام و گردنکشان عرب را در مقابلت خاضع ساختم و همه را تحت لوای تو جمع کردم و اینک از هیچ کس در باره حکومتی که برایت فراهم کرده‌ام نمی‌ترسم، مگر از چهار نفر؛ حسین بن علی، عبدالله بن عمر، عبدالله بن زبیر و عبدالرحمن بن ابی بکر.  

در وصیت معاویه به یزید آمده است:

 اما عبدالله بن عمر مردی است که عبادتبر او چیره شده و او را از پای درآورده است و اگر هیچ کس جز او باقی نماند (و خود را تنها ببیند) با تو بیعت می‌کند.  

 اما حسین بن علی، اهل عراق، او را رها نمی‌کنند تا اینکه او را وادار به قیام کنند؛ اما اگر قیام کرد و تو بر او چیره شدی، از او بگذر؛ زیرا او از خویشاوندان نزدیک است و حق بزرگی دارد.

 اما پسر ابوبکر، مردی است که هر کاری اطرافیانش انجام بدهند، همان کار را می‌کند و تنها کارش معاشرت با زنان و خوش‌گذرانی است.

 اما کسی که مانند شیر برایت کمین کرده و مانند روباه با تو حیله می‌کند و تا فرصتی بیابد به تو حمله میکند، پسر زبیر است، که اگر چنین کرد و تو بر او چیره شدی، او را قطعه قطعه کن.»(پیشوایی. بخش 1).  

 

 

الف/3) و در جایی دیگر هم با عنوان وصیت معاویه به یزید هنگام مرگ طبق نقل طبری و دیگران آمده:

« براستی که من از کسی بیمناک نیستم که با تو در امر خلافت به نزاع برخیزد جز از چهار نفر: حسین بن علی، عبدالله بن عمر، عبدالله بن زبیر، عبدالرحمن بن ابی بکر. اما عبدالله بن عمر که او مردی است که عبادت او را سرگرم و آرام ساخته و چون همه با تو بیعت کنند او نیز با تو بیعت خواهد کرد، و اما حسین بن علی مردی است سبکبار و مردم عراق هیچ گاه او را رها نخواهند کرد تا او را به قیام وادارند، و اگر قیام کرد و تو بر وی چیره شدی از او درگذر، که او را رحمی نزدیک و حقی بزرگ و خویشی نزدیک با محمد (ص) است، و اما پسر ابوبکر که او اگر دید یارانش کاری کردند او هم آن کار را خواهد کرد و اندوهی ندارد جز در زنان و لهو و لعب، و اما آن کس که همانند شیر برای تو کمین کند و همانند روباه با تو فریبکاری کند که اگر فرصتی به دست آورد حمله کند او پسر زبیر است، و اگر چنین کاری کرد و تو بر وی چیره شدی او را تکه تکه کن و خون مردم او را هر چه می توانی بریز.».(ثارالله. ولیعصر عج {1}).

الف/4) البته، نقدهایی به این وصیت نامه شده دال بر اینکه آن ساختگی و جعل شده است؛ همانند اینکه پسر ابابکر پیش از این از دنیا رفته و یزید هنگام مرگ پدرش معاویه در حوارین بوده و... (ثارالله ولیعصر عج. {1}).

ب) مرگ معاویه   

ب/1) « معاویه که مردی حیله گر، دور اندیش و مردم شناس بود؛ در بهار سال شصتم هجری در سن هشتاد سالگی در گذشت.» (شهیدی. 1383. ص 192).

 ب/2) « معاویه در نیمه رجب سال شصت هجری، بعد از نوزده سال و سه ماه حکومت، در 78 سالگی در شهر دمشق از دنیا رفت. (درباره سن معاویه هنگام مرگش اقوال دیگری مانند 73، 75، و حتی 80 و 85 سالگی نیز نقل شده است.) . پسرش یزید (یک روز قبل از مرگش) برای شکار به منطقه حوارین، که یکی از مناطق شام بود، رفته و به ضحاک بن قیس (از درباریان با نفوذ و وفادار معاویه) گفته بود: مواظب حال پدرم باش تا چیزی از وضع او بر من مخفی نماند و هرچه شد من را در جریان بگذار وقتی معاویه از دنیا رفت، ضحاک به مسجد اعظم دمشق رفت و مردم را آگاه کرد و نامه‌ای نیز به یزید نوشت و او را از مرگ پدرش مطلع کرد و ضمن آن نوشت: «... وقتی نامه مرا خواندی، برای گرفتن بیعت مجدد از مردم عجله کن» (پیشوایی بخش 2).


نوشته شده در  شنبه 102/6/25ساعت  12:29 عصر  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
[عناوین آرشیوشده]