سفارش تبلیغ
صبا ویژن

( ادامه گفتار پنجم )

باری، و نخست این که این ارث دادن زمین به قریه ها تا آنجا ادامه پیدا خواهد کرد تا آن که برابر آیه ی 105 سوره ی انبیاء، بالاخره به بندگان صالح و شایسته برسد و اراده و سنت خداوند یگانه تحقق پیدا کند: « وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ (105)انبیاء ».   و دوم این که خداوند فرموده که او اراده می کند تا مستضعفان را پیشوایان و وارثان در زمین قرار دهد: «وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ (5) قصص»؛ همانگونه که با توجه به آیه ی 6 همین سوره یعنی قصص، زمانی بنی اسراییل را وارث فرعون و فرعونیان قرار داد؛ آن هم به خاطر غرور و استکبار و ستمگری هایشان بر خودشان و غرق شدنشان در دریا:[1] « وَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ (52) فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ (53) إِنَّ هَؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِیلُونَ (54) وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ (55) وَإِنَّا لَجَمِیعٌ حَاذِرُونَ (56) فَأَخْرَجْنَاهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ (57) وَکُنُوزٍ وَمَقَامٍ کَرِیمٍ (58) کَذَلِکَ وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِی إِسْرَائِیلَ (59) شعراء با توجه به آیات 10-68. » وارث فرعون و قوم او شدن بنی اسراییل به اراده ی خداوندی؛ امری که با نظر داشت آیات سوره ی مبارکه ی دخان، در ضمن آیه ی 28 آن ذکر شده است: « کَذَلِکَ وَأَوْرَثْنَاهَا قَوْمًا آخَرِینَ (28) دخان با توجه به آیات 17-33.» و باز امری که برابر آیه ی 137 اعراف با توجه به آیات 104- 136 آن رخ داد : « وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کَانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ بِمَا صَبَرُوا وَدَمَّرْنَا مَا کَانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا کَانُوا یَعْرِشُونَ (137) اعراف. » و البته خداوند یگانه و دانا این نکته را یادآور می شود که آنان یعنی بنی اسراییل پس از رهایی از دریا و چنگال فرعون و قومش و نیز بردن این میراث، رو به شرک و پیمان شکنی آوردند در حالی که باید شکر گزار نعمت الهی بر خودشان می بودند: «وَجَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا یَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا کَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (138) إِنَّ هَؤُلاءِ مُتَبَّرٌ مَا هُمْ فِیهِ وَبَاطِلٌ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (139) قَالَ أَغَیْرَ اللَّهِ أَبْغِیکُمْ إِلَهًا وَهُوَ فَضَّلَکُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ (140) وَإِذْ أَنْجَیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ وَفِی ذَلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ (141) اعراف»،   و ... همانگونه که خداوند یکتاْ زمین را پس از شکست مشرکین و کفار مکه، به رسولش حضرت محمد ص و مومنین با او به ارث داد: «وَأَوْرَثَکُمْ أَرْضَهُمْ وَدِیَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَمْ تَطَئُوهَا وَکَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرًا (27) احزاب با توجه به آیات 25-26». و سوم این که تداوم و پایان این ارث بردن زمین از خداوند هم تا زمانی معین است، و این یعنی اثبات این امر که چگونه می شود پی برد که میراث آسمان ها و زمین برای خداوند یگانه است: « إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الأرْضَ وَمَنْ عَلَیْهَا وَإِلَیْنَا یُرْجَعُونَ (40) مریم» . به راستی که تنها او  مطلق وجود و در این زمینه نیز وارث مطلق است. چرا که برابر سنت خداوندی، همگی هر آنچه را که به طور مجازی و موقت مالک می باشند، می گذارند و  به سوی او می روند، آنگونه که می بینیم. و لذا خداوند که سخنش  تخلف ناپذیر است آن را به دیگران به ارث می دهد. تا آنکه چگونه از آن استفاده کنند. آیا در جهت یاری دین یا بهره های نامطلوب دنیوی. بالاخره هر کس نتیجه برگزیدن و به کار گرفتن هر یک از دین یا دنیا را در آخرت خواهد دید.

 باری؛ نتیجه این که ارث دادن زمین به مستضعفان و شایستگان و صالحین، به عنوان یک سنت خداوندی ادامه داشته و ان شاء الله تا ظهور حضرت مهدی عج که کمال تحقق آن استْ ادامه خواهد داشت.

2 – اما پیرامون این سخن که برابر مطالب صدر الذکر به پیامبر ص نسبت داده شده و همچنان تبلیغ می شود که:" ما گروه انبیاء به کسی ارث نمی دهیم و آن چه از ما باقی می ماند صدقه است" ؛ باید گفته شود که در قرآن کریم  به این موضوع و البته از جهت تغایر با این مطلب پرداخته شده است. انجا که خداوند یگانه پس از ذکر آیات 1-5 سوره ی فرخنده ی مریم که مرتبط با ذکر راز و نیاز حضرت زکریا با حضرت حق جل عظمته می باشد؛ لذا در آیه ی 6 می فرماید که زکریا در این بین از خداوند می خواهد تا برای او و نیز برای دودمان یعقوبْ وارثی قرار دهد، آن هم وارثی پسندیده: « یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا (6) مریم با توجه به آیات 1-5 ».

 نتیجه این که، برابر این آیات دیده می شود که به پیامبران هم ارث می رسد و هم آن که برای آنچه که خداوند به آنان ارث داده است، وارث دارند؛ و این ارث می خواهد مرتبط با جانشینی آنان و صد البته با لحاظ از  شایسته بودن ها باشد و  یا آن که مرتبط با آنچه که از مادیات از آنان پس از مرگشان بر جای مانده است. به هر جهت خداوند یکتا طی آیات 5-7 همین سوره – مریم – بیان می فرماید که او حضرت یحیی را به حضرت زکریا بخشیده است.

 و باز این که باید گفته شود که خداوند  یگانه، تنها زمین را به قریه ای پس از نابودی قریه ای دیگر، آن هم به خاطر ظلم و ستمگری نمی دهد، و یا آن که علاوه بر آن پیرامون ماترک یک متوفاْ تحت عنوان ارث، حدود ندارد و یا اراده نمی کند که مستضعفان و صالحین را وارث زمین قرار دهد؛ بلکه آنچه که مرتبط با بحث می باشدْ این که او برای پیامبران هم وارث قرار داده است. و این باز یعنی ْ طرد این افترا که از قول پیامبر نقل گردد و در واقع این قول به او نسبت دروغ داده شود که: "از ما گروه انبیا به کسی ارث نمی رسد و... « وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُدَ وَسُلَیْمَانَ عِلْمًا وَقَالا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَى کَثِیرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ (15 )وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُدَ وَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَأُوتِینَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ (16 ) نمل با توجه به آیات 17-44»، که در این جا خدای یکتا  داوود و سلیمان ع را بر بسیاری از مومنین برتری داد و این که سلیمان «وارث» داوود شده است. نتیجه این که برتری دادن مومنین بر یکدیگر از فضل خداوند ناشی می شود ولاغیر که همانا فضل خدای یکتا بر همه ی مردم جاری است تا آنکه چه کسانی شکر گزار او و نعمت هایش باشند: «... ذَلِکَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَیْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ (38) یوسف با توجه به تمام آیات آن».

نتیجه گیری این گفتار ( گفتار پنجم )

 پس از هر نظرْ میراث آسمانها و زمین برای خداست و به هر کس بخواهد می دهد و حق هم همین می باشد؛ چرا که کسی باید چیزی را ارث بدهد که ضمن دارا  و دانا و توانا بودن، بی نیاز هم باشد ،یعنی بداند که به چه کسی چیزی را از انواع مذکور ارث بدهد، پیرامون آن حکم و حدود تعیین و بر آن نظارت نماید و ... این مهم بصورت مطلق صرفن در رابطه با خداوند یکتا صدق می کند که وحده لا شریک له است.



[1]- منظور سرکشی فرعون و گروهش می باشد که در دریا غرق شدند و بنی اسراییل برابر وعده ی خداوند جانشین آنان در زمین شد.


نوشته شده در  جمعه 100/12/27ساعت  9:23 صبح  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

گفتار ششم: مقوله ارث در رابطه با جهان دیگر

الف) پرسش و پاسخ

پرسش 

   نکته ی دیگر  که از این مطالب به دست می آید اینکه این مواردِ آورده شده همه پیرامون میراث این جهانی است که خداوند یکتا آیاتش را از طریق وحی بر پیامبر خاتم خود ص  نازل فرموده است؛ حال سوال این که آیا مرتبط با جهان دیگر نیز از ارث سخنی به میان آمده است یا خیر؟

پاسخ

   بدیهی است که ما از آنجا که در پی اثبات حق و رسیدن به آن هستیم ؛ لذا لازم می آید که برای یافتن پاسخْ باز همان کتاب و در واقع کلام خداوند یگانه را در این زمینه مبنای کار خود قرار دهیم؛ چرا که کتابی و کلامی دیگر جز این یعنی قرآن حکیم نمی تواند ما را به یک تحلیل عقلانی برای رسیدن به هدف که موضوع این مقال و مقاله است برساند. (به یاری خداوند یکتا ان شاءالله.)

ب ) مرتبط با ارث از منظر جهان دیگر

1 - با این پرسش و پاسخْ باید دانست و یادآور شد که ارث فقط ویژه ی این جهان نیست، بلکه آخرت یعنی سرای و جهان دیگر را هم در بر می گیرد. آنجا که خداوند یکتا طی آیات 1-9 سوره ی مومنون به روشنی بیان می فرماید که چه مومنینی با چه ویژگی هایی از رستگارانند: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (1) الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خَاشِعُونَ (2) وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ (3) وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَاةِ فَاعِلُونَ (4) وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ (5) إِلا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ (6) فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ (7) وَالَّذِینَ هُمْ لأمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ (8) وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ (9) مومنون » و سپس در آیه ی 10 همین سوره می فرماید که این گروه از «وارثان» هستند: « أُولَئِکَ هُمُ الْوَارِثُونَ (10) مومنون »، و در آیه ی 11 بیان می فرماید که آنان « وارث »چه چیزی هستند و چه چیزی را «ارث» می برند: « الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (11) مومنون» آری آنان یعنی آن مومنین رستگار شده، بهشت را که در آن جاویدان خواهند بود، ارث می برند.

 نتیجه ی این آیات این که موضوع «ارث» برای «جهان دیگر» نیز هست اما مرتبط با بهشت. و فقط این مومنان مذکور در این آیات که در اصل رستگاران هستند؛ بهشت را ارث می برند. و البته که این ارث را هم خداوند به چنین بندگانی میدهد. یعنی مثل این دنیا نیست که همانگونه پدر و مادر و بستگان یک فرد متوفی، فارغ از این که دارای چه نگرش و بینشی هستند؛ از او ارث می برند، در سرای دیگر هم همه وارث بهشت باشند؛ بلکه تنها مومنینی که رستگار شده اند و خداوند هم طی آیاتش از جمله آیات مذکور راههای این رستگاری را برای گروندگان بیان فرموده است، می توانند بهشت را ارث ببرند و در آن جاویدان باشند. چرا که در آن گیتیْ تنها خداوند یکتا مالک یوم الدین است. و بر اساس دانایی اش به امور است که به مومنین پاداش و کفار را کیفر می دهد.

2- مورد دیگر آنجاست که خداوند یکتا طی آیات 41- 57 سوره ی فرخنده ی مریم به پیامبر می فرماید که پیامبرانش را در کتاب یاد کند. پیامبران تشریعی و تبلیغی همچون ابراهیم، موسی، اسماعیل، ادریس و .. آن هم با بیان ویژگی های هر یک و نعمت های داده شده به هرکدام. نهایتن در آیه ی 58 می فرماید که اینان چه کسانی بودند و چرا برگزیده شدند: « أُولَئِکَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ مِنْ ذُرِّیَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّیَّةِ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْرَائِیلَ وَمِمَّنْ هَدَیْنَا وَاجْتَبَیْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُکِیًّا (58) مریم». سپس در آیه ی 59 همین سوره پیرامون اخلاف و جانشینان بعدی این پیامبران سخن به میان آورده که اینان کسانی بودند که نماز[1] را ضایع کردند و پیروی شهوات را نمودند و لذا نتیجه ی کارشان را به زودی خواهند دید. : « فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا (59) مریم»، البته خدای یگانه در آیه ی 60 آن، اسنثنایی قایل می شود تا افراد مذکور از کیفر مزبور به نحوی رهایی یابند و وارد بهشت شوند؛ و آن شدنی نیست مگر و مگر در سایه ی سه مقوله ی توبه، ایمان و عمل صالح : « إِلا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلا یُظْلَمُونَ شَیْئًا (60) مریم»، خداوند یکتا سپس در آیات 62-61 به توصیف این بهشت پرداخته است: « جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّهُ کَانَ وَعْدُهُ مَأْتِیًّا (61) لا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا إِلا سَلامًا وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیهَا بُکْرَةً وَعَشِیًّا (62) مریم» و آن گاه او در آیه ی 63 بیان می فرماید که این بهشت را به بندگانش از آنان که پرهیزگار بودند و باشند «ارث» می دهد : « تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ کَانَ تَقِیًّا (63) مریم».


[1]- این مهم نخست به پیشینه ی نماز در نزد همه ی پیامبران اعم از تبلیغی و تشریعی اشاره  داشته است و دوم این که منظور از اخلافْ کسانی جز آن گروه از اهل کتاب نمی توانند باشند که شرک را پیشه ی خود کرده اند. همانند تثلیث. در حالی که نماز اگر ذکر است؛ از آن جهت است که به یگانگی خداوند و اعتراف به این یگانگی اشاره و تصریح دارد.


نوشته شده در  جمعه 100/12/27ساعت  9:21 صبح  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

نتیجه گیری اولیه این گفتار (ششم)

نتیجه این که تا این جا روشن می شود که در آن جهانْ وارث بهشت شدن در سایه ی ایمان و عمل شایسته است به نحوی که برابر آیات سوره مومنون فرد از رستگاران شده باشد؛ و در این جا و مورد اخیرْ وارث بهشت شدن بر اساس این است که انسان از بندگان پرهیزگار و « متقی » خداوند باشد. حال این که ایمان چیست و تقوا کدام است خود مقولاتی است که باید در جای خود مورد کنکاش بیشتر قرار گیرند. که به طور خلاصه باید گفت ایمان برابر آیه ی 14 سوره حجرات عبارت است از فرمان خدا و رسول او را بردن. و حال کسی که این گونه باشد می شود مومن و معنایی از آن را نیز باید در آیه ی 15 همین سوره یافت که خداوند یکتا مومنین را کسانی می داند که به خدا و رسولش ایمان آورند و سپس هیچ شکی به خود راه ندهند و پس از آن به دارایی ها و جانهاشان در راه خدا کوشش کنند، آن گاه در این صورت این مومنین از راستگویان می باشند. اما مرتبط با تقوا و پرهیزگاری باید گفت که معنایی از آن را می توان در آیات 1-5 سوره ی مبارکه ی بقره یافت.

3 - نکته ی دیگر این که باید ضمن ایمان و عمل صالح و تقوا، این نعمت یعنی از «وارثان بهشت» بودن را از خداوند نیز خواست همانگونه که حضرت ابراهیم ع اینگونه بود: « رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ (83) وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الآخِرِینَ (84) وَاجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ (85) شعراءبا توجه به ایات 69- 104)».

و یا همینطور مرتبط با این بحث، آنجا که خداوند یکتا پس از بیان نتیجه ی کار دروغ شمرندگان آیاتش و نیز مستکبران که همانا دوزخ است؛ لذا طی ایات بعدی نتیجه ی کار مومنین و کنندگان کارهای شایسته را که همانا بهشت است که به آنها ارث رسیده است و از آن سخن به میان می آورد را می توان باز مصداق این مهم دانست: « إِنَّ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَاسْتَکْبَرُوا عَنْهَا لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیَاطِ وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُجْرِمِینَ (40) لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَمِنْ فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَکَذَلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ (41) وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلا وُسْعَهَا أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (42) وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الأنْهَارُ وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُوا أَنْ تِلْکُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (43)  اعراف با نظر داشت آیات 44- 53 )» .

   و در این زمینه باز می توان به آیات 71 – 75 سوره ی مبارکه زمر که مرتبط با نتیجه ی کار کفار و نیز نتیجه ی کار پرهیزگاران است؛ اشاره نمود. آنجا که کفار در دوزخ جاویدانند و آنجا که پرهیزگاران وارد بهشت می شوند و وعده ی راست خداوند یکتا را محقق شده می بینند و لذا شکر این نعمت را که فردوس را «ارث» بردند به جا می آورند: « وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الأرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ (74) زمر»

    و نیز در ادامه می توان به آیات 65 – 79 سوره ی مبارکه زخرف که مرتبط با نتیجه ی کار پرهیزگاران مومن به آیات الهی و مسلمان است، و نیز نتیجه ی کار گناه کاران اشاره کرد. آن جا که به گروه اول گفته می شود که این همان بهشتی است که به واسطه ی آنچه که از پرهیزگاری بود و انجام می دادید به ارث بردید : «... وَتِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (72) زخرف»؛ همانگونه که مجرمین و گناهکاران  به خاطر ستمگری هایشان بر خودشان در دوزخ وارد و در آن جاویدان می شوند، چرا که خداوند یکتا به کسی از بندگانش ستمکار نیست: « إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ (74) لا یُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ (75) وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَکِنْ کَانُوا هُمُ الظَّالِمِینَ (76) زخرف».

نتیجه گیری دوم این گفتار ( گفتار ششم )

    نتیجه ی این آیات این که نه تنها در این جهانْ که در سرای دیگر نیز خداوند یکتا به بندگانش ارث می دهد و آن چیزی نیست جز بهشت و صد البته که برابر آیات مذکور  این ارث فقط برای گروندگان، پرهیزگاران، انجام دهندگان کارهای شایسته است و نه کفار به آیات الهی و دروغ شمرندگان این آیات و نه گناهکاران و ستمگران و ... 


نوشته شده در  جمعه 100/12/27ساعت  9:20 صبح  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

گفتار هفتم:کتاب؛ میراث دیگر خداوند      

     حال نکته ای که لازم می آید تا جهت رسیدن به نتیجه ی مطلوب و معقولْ آن هم مرتبط با واژه ی ارث و مکمل مطالب قبلی در این زمینه مورد بررسی قرار گیرد و یادآوری شود این که؛ خداوند دانا و توانای یگانه، صرفن پیرامون موارد اشاره شده در بالا در زمینه ی «ارثْ» آیاتی را بیان و نازل نفرموده بلکه از موضوع و مقوله ی دیگری سخن به میان می آورد که همانا «کتاب» است که به بنی آدم ؛البته به واسطه ی وحی و از طریق پیامبرانش، عطا و ارزانی فرموده و در واقع «ارث» داده است که آخرین آنها کتاب «قرآن» می باشد که بر خاتم النبیین ص فروفرستاده شده است، که در این زمینه می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1 -  این که خداوند یگانه در آیات 53- 54 سوره ی مبارکه غافر می فرماید که به موسی ع هدایت داد و به بنی اسراییل نیز تورات را ارث داد که هدایت و ذکری برای خردمندان است : « وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْهُدَى وَأَوْرَثْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ الْکِتَابَ (53)هُدًى وَذِکْرَى لأولِی الألْبَابِ (54) غافر ». حال باید دید برخورد بنی اسراییل با این کتابِ ارث داده شده به آنان چگونه بود؟

در پاسخ باید گفت که خداوند یکتا برخورد پسینیان قوم موسی و بنی اسراییل، نسبت به کتاب خدا که به آنان داده شده بود را این گونه بیان می فرماید : « وَقَطَّعْنَاهُمْ فِی الأرْضِ أُمَمًا مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِکَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّیِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (168) فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْکِتَابَ یَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الأدْنَى وَیَقُولُونَ سَیُغْفَرُ لَنَا وَإِنْ یَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ یَأْخُذُوهُ أَلَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِیثَاقُ الْکِتَابِ أَنْ لا یَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلا الْحَقَّ وَدَرَسُوا مَا فِیهِ وَالدَّارُ الآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلا تَعْقِلُونَ (169) اعراف[1] با توجه به آیات 159- 171)». البته خداوند یکتا در آیه ی 170 همین سوره نتیجه ی کار متوسلین به کتاب و برپا دارندگان نماز را بیان می فرماید: « وَالَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ (170) اعراف»، در واقع در این آیه ی کریمهْ معنایی از اینکه شایستگان چه کسانی هستند که پاداششان نزد خداوند دانا از بین نمی رود، دانسته می شود.

2- آن جا که خداوند یکتا ضمن بیان شریعت های دین اسلامْ مرتبط با پیامبران اولواالعزمش؛ به ارث دادن کتاب قرآن و برخوردهای صورت گرفته در این زمینه از سوی مشرکین و  اهل کتابْ اشاره می فرماید مبنی بر این که آنها راه تفرقه را در قبال آمدن دانش این که حق چیست را در پیش گرفتند : « شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ (13) وَمَا تَفَرَّقُوا إِلا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَلَوْلا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ أُورِثُوا الْکِتَابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مُرِیبٍ (14) فَلِذَلِکَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ کِتَابٍ وَأُمِرْتُ لأعْدِلَ بَیْنَکُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّکُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ لا حُجَّةَ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ اللَّهُ یَجْمَعُ بَیْنَنَا وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ (15)شورا. » نتیجه گیری از این آیات اینکه همانطور که اشاره شد اولن به شرایع دین که متعلق به پنج پیامبر تشریعی آمده در آیه ی سیزده می باشد ، پرداخته شده است. دوم آن که خداوند یکتا به ذکر دلیل تفرقه ی مشرکین در آیه ی چهارده اشاره نموده است و سوم این که خداوند یگانه، وظایف پیامبر مکرم اسلام ص را در قبال کتاب قرآن و رسالتش و نیز اتمام حجت به مشرکین، در آیه ی پانزده یادآور شده است. چه آنکه بازگشت همه به سوی اوست و همه در محضر او در رستاخیز جمع خواهند شد تا نتیجه ی اعمال خود را ببینند.

   در واقع این آیات برخورد مشرکین و اهل کتاب را با کتاب قرآن که پس از تورات و انجیل، با وحی بر پیامبر  اسلام ص به مردم میراث داده شده است را بیان می فرماید.

3- و باز پیرامون کتاب مقدس قرآن، انجاست که خداوند یکتا برخورد بندگانش را که برگزیده و این کتاب را به آنان به ارث داده است را بیان می فرماید. این که این وارثان کتاب قرآن به لحاظ در پیش گرفتن روشهایی در قبال آن به سه گروه تقسیم شدند و لذا فضل بزرگ در این روش با کسانی است که از سابقین بالخیرات یا پیشی گیرندگان در خوبی ها به اذن الهی گردیدند: « وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ (31) ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ (32) فاطربا توجه به آیات 33- 38) »  

نتیجه گیری این مبحث ( گفتار هفتم)

    این که این موارد برخورد اهل کتاب و مسلمانان و مومنین را با کتب الاهی فرو فرستاده شده بر پیامبران هر شریعتِ دارای کتابی بیان می فرماید که در اصل آن کتاب توسط خداوند به همان امت به ارث داده شده است. حال که سخن از کتاب پیش آمد لازم می آید تا دیده شود که ویژگی های کتب الهی از جمله قرآن کریم کدام است. چرا که همانطور که در مباحث آتی دیده خواهد شد، در رسیدن به هدف تحقیق بسیار کارآ می باشد. ان شاءالله.



[1]- و بنی اسراییل را در روی زمین به شعبی متفرق ساختیم بعضی از آنها صالح و درست کار و برخی به خلاف آنند. و آن ها را به خوبی ها و بدی ها بیازمودیم، باشد که بازگردند. پس از آنکه پیشینیانشان در گذشتند، اخلاف و بازماندگانشان که وارث کتاب آسمانی شدند، متاع پست دنیا را برگزیدند و هر گناه که کردند گفتند ما بخشیده خواهیم شد و چنانچه مثل آن مال از متاع دنیا که یافتند باز بیابندْ برگیرند. آیا از آنان پیمان کتاب آسمانی گرفته نشد که به خدا جز حرف حق و سخن راست نسبت ندهند و آن چه در کتاب است درس گیرند. منزل ابدی آخرت و نعمتهای بهشتی برای مردم پرهیزگار بسی بهتر است. آیا پس خرد نمی ورزید؟


نوشته شده در  جمعه 100/12/27ساعت  9:19 صبح  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

 

گفتار هشتم: ویژگی های کتب الاهی و آخرین آن ها قرآن کریم 

      در زیر بر اساس کلام الهی قرآن عظیم به برخی ویژگی های کتب حضرتش جل عظمته اشاره می شود. چه آن که بی هیچ شک و یا تردیدی در برآورده نمودن هدف تحقیق همانطور که در بالا رفت، بطور وصف ناپذیر موثر می باشد، همانگونه که در ارتباط با سایر موضوعات اینگونه است، زیرا که قرآن « تبیانا لکل شیئ» یعنی شرح کاملی برای هر چیزی و موضوعی است: «... وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ (89) نحل ».

1)      تورات [1]  

 الف)  این که این کتاب امام و رحمت است :«وَمِنْ قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً وَهَذَا[2] کِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِسَانًا عَرَبِیًّا لِیُنْذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِینَ (12) احقاف.».  و بدینگونه است در این زمینه آیه ی 17 سوره ی هود.

 ب ) این که تورات برای مردم نور و هدایت است : « وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ کَثِیرًا وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلا آبَاؤُکُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ (91) انعام ». و همینطور است دراین رابطه آیه ی 44 سوره ی مبارکه مائده.

پ ) این که تورات، هدایت برای بنی اسراییل است « وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ فَلا تَکُنْ فِی مِرْیَةٍ مِنْ لِقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِی إِسْرَائِیلَ (23) سجده » و همینطوراست آیه ی 2 سوره ی اسراء. در این زمینه.

ت ) اینکه کتاب تورات، شرح و بیان کاملی برای هر چیز و هدایت و رحمت است برای ایمان به لقاء خداوندی: « ثُمَّ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِی أَحْسَنَ وَتَفْصِیلا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ (154)انعام با توجه به آیات 155 – 160).

2)      انجیل[3]  

الف) این که این کتاب یعنی انجیل مصدق آنچه است که از تورات میان دستانش می باشد و نیز هدایت و نور و رهنمود و اندرز برای پرهیزگاران می باشد و لذا اهل انجیل باید براساس آن حکم کنند تا از تباهکاران نباشند : « وَقَفَّیْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَیْنَاهُ الإنْجِیلَ فِیهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ (46)وَلْیَحْکُمْ أَهْلُ الإنْجِیلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (47) مائده ضمن توجه به آیات 42-50 ». و بدینگونه است در این رابطه آیه ی 50 سوره ی مبارکه ی ال عمران با نظر داشت آیات 42- 63 .

ب ) انجیل؛  تصدیق کننده ی آنچه از تورات که میان دست او – عیسی- بوده و  بشارت دهنده به پیامبر خاتم ص : « وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِینٌ (6) صف با نظر داشت آیات 5 – 14»



[1]- منظور کتاب تورات است که از جانب « الله » بر حضرت موسی ع  فرو فرستاده شده است و بین دستان خداوند است و آن را تصدیق نموده است که در این زمینه می توان به آیات 79 بقره و 6 صف اشاره نمود.  

[2]- قرآن کریم.

[3]- منظور کتاب انجیل است که از جانب « الله » بر حضرت عیسی ع  فرو فرستاده شده است و بین دستان خداوند است و آن را تصدیق نموده است که در این زمینه می توان به آیه ی 79 بقره اشاره نمود. 


نوشته شده در  جمعه 100/12/27ساعت  9:18 صبح  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
[عناوین آرشیوشده]