سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

Ø        یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَنْ یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَا مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ. (21) نور

   خداوند یکتا در این آیه ی کریمه به طور ویژه مومنین را خطاب قرار می دهد و به آنان می فرماید که پیروی گامهای شیطان را نکنند، چرا که پیروی گامهای شیطان یعنی دستورات او را پیروی کردن که چیزی جز کارهای زشت و ناپسند نیست که نمونه های آن همان هاست که در آیات فوق اشاره شد؛ اینکه خدای ناکرده به مقوله ی زنا نزدیک شوند و یا اینکه به دیگران یا به همسران خود نسبت زنا دهند یا پیروی بهتان منافقین و فاسقین را نسبت به دیگر مومنین بنمایند و یا در جهت آنچه که شنیده اند برای گسترشش بدون دانش بکوشند و یا اینکه باز خدای ناکرده در زمره ی کسانی باشند که دوستدار آن هستند که فحشا و کار زشتی بین گروندگان و مومنین شیوع یابد و ...

    باری؛ خداوند یکتا در ادامه ی آیه باز از فضل و رحمت خود بر سر گروندگان سخن به میان می آورد مبنی بر اینکه اگر فضل و رحمتش بر مومنین نبود هیچ یک از آنان هر گز پاک نمی شدند؛ لیکن او هر کس را که بخواهد پاکیزه میگرداند که همانا او شنوای داناست؛ مبنی بر اینکه او می شنود و می بیند و دانای به این امر است که چه کسی به زبان ایمان آورده و در دل پیروی گامهای شیطان را می کند و بدنبال این است که بهتانی را به دیگر مومنین بزند و ... نیز شنوا و داناست نسبت به اینکه چه کسانی از مومنین به دل ایمان آورده و برای گناهانشان از او آمرزش می خواهند و پس از آمدن دانش پیرامون امور از انجام کارهای بد می پرهیزند و تنها آیات خدا را می شنوند و فرمان می برند و لذا نتیجه ی کارشان این می شود که خدای یکتا نیز بیش از پیش پاکیزه شان می گرداند.

    اما آنچه باید اینجا افزوده شود این است که نخست باید دانست که خدای یکتا از فحشا و منکر و بغی نهی می کند که نمونه های آن آیات پیشین می باشد: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَى وَیَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (90) نحل با توجه به آیات 91-97 ». و دوم اینکه این نماز است که از هر گونه فحشا و منکری باز می دارد. پس اگر کسی از مومنین بدنبال این است که دچار تردید در ایمانش و آنچه که بدان ایمان آورده یعنی یکتاپرستی و ایمان به رسالت رسولان و کتابهای الهی از جمله قرآن کریم و .. نشود و نیز بدبنال فحشا اعم از زنا و لواط و ... نرود لذا لازم است که نماز بخواند و بر آن مداومت و محافظت نماید که این نیز از جمله فضل و رحمت الهی است که این فرع را قرار داده است تا هم افراد از شرک باز بمانند: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ (30) مُنِیبِینَ إِلَیْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَلا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکِینَ (31) مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعًا کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ (32) روم»[1] و هم اینکه بدنبال هیچ گناهی و محرماتی که عذاب خدا را برایشان در پی دارد نروند[2] و از سوی دیگر به لطف و برابر سنت و وعده اش که تغییر و تخلف ناپذیر است پاکیزه شوند که خدای یکتا همانا هر آینه شنوای داناست. که البته آنچه از این آیه کریمه بر می آید این است که هم به موازات هم بایستی تنها و تنها کتاب خدا را تلاوت کرد و هم اینکه به بدنبال آن نماز را به پا داشت؛ امری که در واقع پیامبر مکرم اسلام ص مخاطب آن بوده است اما گستره ی آن تمام مومنین را که پس از خداوند باید فرمانبر و پیرو او باشند را در بر می گیرد. در واقع این دو برای راهنمایی و رستگار شدن و نیز از جمله ی شایستگان بودنقرین یکدیگرند. (170 اعراف).

     و اضافه بر این موضوع اینکه خدای یکتا در جایی از قرآن نیز فرموده است که چه کسانی را پاکیزه نمی گرداند: « إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَیَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلا أُولَئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلا النَّارَ وَلا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (174) أُولَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ (175) ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتَابِ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ (176) بقره ». پس برابر این آیه کریمه روشن می شود که کسانی که آیات کتاب خدا که سراسر حق است را هم می پوشانند و هم اینکه به بهای اندک می فروشند و در واقع گمراهی را بر راهنمایی شدن و عذاب را بر آمرزش خریدند؛ پس یکی از تبعات کار آنها این است که خدای یکتا آنان را پاکیزه نمی گرداند.

   و بدینگونه است در این رابطه این آیه کریمه: « إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلا أُولَئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ وَلا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (77) آل عمران با توجه به آیات 70-78» و این آیه  کریمه می رساند که کسانی که عهد خدا و نیز سوگندهایشان را به بهای اندک می فروشند؛ بنابراین یکی از پیامدهای کار آنان این است که خدای یکتا آنان را پاکیزه نمی گرداند.

    پس نتیجه اینکه برای راهنمایی و رستگاری و پاکیزه شدن لازم است که مومنین تنها آیات و کلام الهی که همه و همه در قرآن کریم است را ملاک کارهای خود قرار دهند و نه سخنی جز آن را که همانا روشن است که تنها آن کسی می تواند رستگاری و کامروایی را برای انسان ها به ارمغان بیاورد که آفریینده آنها باشد که همانا او کسی نیست و نبوده و نمی تواند باشد جز خدای یکتا یعنی همان " الله " . پس بایسته است که تنها به سخنان او گوش فرا داده و فرمان برده شود. که او همانا پیامبرانش را برانگیخته تا آیاتش را بر مردم قوم و امت خود بخوانند تا بدین وسیله آنان را علاوه بر آموختن کتاب و حکمت؛ پاکیزه گرداند : « لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ (164) آل عمران.» / « هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الأمِّیِّینَ رَسُولا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ (2) جمعه» . پس مشخص می شود که خدای یکتا مردم را به واسطه آیاتش که بر رسولانش وحی کرده است مردم را پاکیزه می گرداند و لذا هر کس در پی این امر است و حتا اینکه از دانش کتاب و حکمت قرآن برخوردار شود ؛ لازم است که تنها کلام الهی را سرلوحه کارهای خود قرار دهد و نه کلامی جز آن را.

Ø       وَلا یَأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنْکُمْ وَالسَّعَةِ أَنْ یُؤْتُوا أُولِی الْقُرْبَى وَالْمَسَاکِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ . (22) نور

این آیه کریمه به روشنی می رساند که مومنین از صاحبان فضل لازم است که بر اساس توانگری شان هم به خویشاوندان و تهیدستان و کوشش کنندگان در راه خدا انفاق کنند و هم اینکه دارای صفات عفو و گذشت و همنشینی و مراوده با دیگران باشند، یعنی از هر گونه خشم یا قهر یا کینه ای و انتقامی بپرهیزند که همانا آمرزش خداوند در عمل به این دستورات او است؛ البته اگر کسی دوستدار این است که خدا او را بیامرزد که همانا او بسیار آمرزنده مهربان است.

Ø        إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ.(23) نور

 خداوند یکتا و دانای به تمام امور در این آیه کریمه نتیجه کار کسانی را متذکر می شود که به زنان مومن بی خبر از امر، نسبت زنا می دهند؛ که این سرانجام برای چنین کسانی این است که آنان در هر دو سرا مورد نفرین قرار می گیرند در حالی که برایشان عذاب بزرگ نیز می باشد.    پس برابر این آیه کریمه روشن می شود که هیچ کسی و حتا هیچ مومنی حق ندارد که به هیچ زن مومن بی خبری در این زمینه بیاید و نسبت و تهمت زنا ببندد؛ چرا که نتیجه کارش نفرین در دو جهان ضمن عذاب بزرگ برای اوست. در واقع و به عبارتی دیگر روشن می شود که چه کسانی نمود و شایسته این هستند که در دو گیتی مورد لعن و نفرین الهی قرار گیرند.؛ حتا اگز از مومنین و در زمره این گروه از تهمت زنندگان باشند. والله اعلم.

Ø         یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ.(24) نور

و در این آیه کریمه مشخص می شود که آن عذاب بزرگ برای چنین تهمت زنندگانی در روزی است که زبان ها و دست ها و پاهای شان علیه آنان گواهی می دهند. آن هم به خاطر آنچه که در زمان زنده بودنشان انجام می دادند. یعنی در روز قیامت. نتیجه نخست اینکه شهادت دادن اعضا علیه صاحبان خود روزی از روزهای خدا و مرتبط با سرای دیگر است که هیچ تردیدی در آن نیست و لذا اکثر مردم از این امر علیرغم بیان آن در آیات قرآن از آن بی اطلاعند اما آنچه هست این است که مومنین نباید از چنین امری ناآگاه و یا خدای ناکرده به دور باشند چرا که این امر برابر آنچه که او اتمام حجت کرده و خبر داده رخ خواهد داد: «وَیَوْمَ یُحْشَرُ أَعْدَاءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ یُوزَعُونَ (19) حَتَّى إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (20) وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَهُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (21) وَمَا کُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَلا أَبْصَارُکُمْ وَلا جُلُودُکُمْ وَلَکِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا یَعْلَمُ کَثِیرًا مِمَّا تَعْمَلُونَ (22) وَذَلِکُمْ ظَنُّکُمُ الَّذِی ظَنَنْتُمْ بِرَبِّکُمْ أَرْدَاکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ (23) فَإِنْ یَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ وَإِنْ یَسْتَعْتِبُوا فَمَا هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِینَ (24) فصلت با توجه به آیات 13-29 »؛ پس باید که مومنین مواظب گفتارها و رفتارهای خود در نهان و آشکار باشند و از خدا  از آن جهت که به تمام اعمال و امور آگاه و داناست و نیز از چنین روزی یعنی روز شهادت دادن اعضای فرد علیه صاحبش بترسند. و دوم اینکه در واقع چون این ها موجب این بهتان و نسبت زنا به زنان پاکدامن مومن بی خبر از آن کار بد شدند لذا مستوجب این نفرین دو جهانی و عذاب در آن روزی که اعضایشان علیه آنها گواهی می دهد می شوند؛ چرا که آنان بر سخن و بهتانشان گواهی نداشتند؛ اما خداوند یکتا و شنوا و دانای به تمام امور بر این امر آنان گواه بوده که چه می گفته اند و چه می کرده اند. و سوم اینکه او برابر سنت آفرینش خود، توانایی گواهی اعضای فرد را علیه چنین فردی در این اعضا به ودیعه نهاده است و لذا باید به چنین امری ایمان آورد و دانست که خدای یکتا از اینکه اعضایی همچون گوش و چشم و دل در قبال آنچه که یک فرد می بیند یا می شنود یا باور می کند خواهد پرسید و این امری است که خدای یکتا طی آیه ی 36 سوره ی اسراء آن را متذکر گردیده است.

Ø         یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَیَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ. (25) نور

 و در آن روز و پس از آن گواهی؛ خدای یکتا جزای چنین کسانی را به طور کامل و بر اساس حق خواهد داد و آنان خوب می دانند که خدای یکتا حقِ مبین و آشکار است.    پس مومنین لازم است و باید که بسیار مواظب باشند که در پی آبرو ریزی مومنی نباشند و مرتبط با این موضوع نسبت زنا به زنان مومن بی خبر از این کار ندهند که بی رو دربایستی و برابر کلام حضرت حق که بدان ایمان داریم هم مورد نفرین در دو دنیا قرار می گیرند و هم اینکه مشمول آن عذاب بزرگ می شوند که همانا این خداوند یگانه است که حق آشکار است و بر اساس حق سخن می گوید و عمل می نماید. در واقع در آن سرا تنها به اینکه اعضا علیه صاحبش گواهی دهند بسنده نمی شود بلکه جزای آنچه را که در این دنیا بوده اند و انجام می داده اند را نیز خواهند دید. چرا که خدای یکتا " مالک یوم الدین " نیز می باشد.


[1] -پس روشن می شود که مومنین باید فقط بر اساس دین حنیف و قیم یعنی اسلام که آدمی را بر اساس آن و به صورت یک امر فطری آفریده است به پیش بروند و نه جز آن و از کرده های بد خود به سوی او بازگردند و ... برای تحقق این امر مهم و فطری در رابطه با دیگر مردم، آیات خدا را برایشان بخوانند تا بدانند که تنها دین نزد خدا اسلام است و فطرت آدمی بر اساس همین دین یعنی اسلام آفریده شده است و ...

[2] -که به نوعی به عنوان آنچه که خدای یکتا آنها را از محرمات دانسته است میتوان اشاره کرد تا پی برده شود که از جمله محرمات چه مواردی است که برای تمام شرایع دین اسلام بوده و می باشد و فقط باید شنید و فرمان برد و به عنوان سفارش های خدای یکتا بر روی آنها خرد ورزید و یادآور این آیات شد و از پرهیزگاران بود؛ که آیات و کتاب خدا برای همه و راه راست در به کار بستن آیات خدای یگانه است: «قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَلا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ وَلا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلا بِالْحَقِّ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (151) وَلا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (152) وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (153) انعام 


نوشته شده در  یکشنبه 100/5/10ساعت  6:37 عصر  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

 

 Ø        الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ أُولَئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ. (26) نور

 با نظر داشت آیه 3 این سوره (نور)؛ لازم است گفته شود از جمله آیات روشن دیگر این سوره، اشاره شده در آیه شماره یک اینکه برابر صراحت این آیه؛ زنان بد کار و پلید برای مردان بدکار و پلشت هستند و بالعکس. و از سوی دیگر زنان پاکدامن برای مردان پاکیزه هستند و بالعکس و این گروه اخیر از آنچه در موردشان گفته می شود نه تنها هیچ بهتانی متوجه شان نیست بلکه از آمرزش و روزی نیکو هم برخوردار می شوند.    پس باید مومنین به این مقوله هم توجه داشته باشند که زنان پلید و بدکار شایسته مردان بدکار هستند چرا که یک زن پلید در هر حال می تواند این پیشه خود را حتا اگر با مردی مومن و پاک دامن ازدواج نماید ادامه دهد و به شوهر خود خیانت نماید و از سوی دیگر باعث فراهم آوردن بهتان دیگران در مورد خود یعنی آن مرد مومن پاکیزه دامن شود و بدینگونه است بر عکس آن. در واقع یکی از اموری که باعث می شود تا کسی از زن و مرد مومن پاکیزه، تهمت و بهتان دیگران را مرتبط با مقوله زنا و پلید کاری برای خود بخرد خلاف این دستور و آیه روشن خدا عمل کردن است. به عبارت دیگر با رافت و دلسوزی برخورد کردن یک زن یا مرد مومن پاکیزه در قبال یک مرد یا زن کننده کارهای پلید به نحوی که بدین واسطه از پلیدکاران گردیده؛ نتیجه اش این است که چنان زن یا مرد مومن پاکیزه ای خود را در معرض بهتان به پلیدکاری از سوی دیگران قرار دهد و لذا بدین خاطر است که خدای یکتا در این آیه کریمه به روشنی بیان می فرماید که فقط زنان پاکیزه برای مردان پاکیزه و مردان پاکیزه برای زنان پاکیزه می باشند.    پس یکی از مواردی که مانع فراهم آوردن شرایط بهتان مومنین و پاکیزه گان از سوی دیگران نسبت به خود می شود این است که از نکاح و حتا هم نشینی با بدکاران از کسانی که کار پلیدی مثل زنا را انجام می دهند و یا به دیگر مومنین تهمت زنا می زنند و یا در پی این هستند که یک پلیدی در بین مومنین پدید آید و شایع شود، دوری نمایند. والله اعلم

Ø       یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ. (27) نور

خداوند یکتا در این آیه به روشنی می فرماید که مومنین به غیر از خانه های خود؛ وارد دیگر خانه ها بدون اینکه با آنان مانوس باشند و بر اهل آن سلام کنند نشوند، چرا که این امر و مراعاتش برایشان بهتر است و بنابراین بهتر است که هم از این آیه و هم از کسانی که برابر دستور خداوند در این خصوص عمل نکرده اند و نتیجه ناخوشایند آن را که کمترین آنها مورد اتهام قرار گرفتن هایی همچون فسق و فساد بوده است و راهها پیموده اند تا پاکیزه گی خود را ثابت نمایند و از بار ذهنیت های منفی دیگران راجع به خود و کسانشان بکاهند و ...؛ پند گیرند و یادآور این موضوع شوند و شویم که آری باید به دستورات خدای یکتا که همه در آیات روشنش آمده است عمل نماییم اگر در پی این هستیم که کماکان به یاری خدا به عنوان مومنین پرهیزگار و پاکدامن میان دیگران باقی بمانیم. ان شاءالله. چه آنکه همانطور که گذشت تبعات یک تهمت مرتبط با یک کار پلید تنها برای فرد نیست بلکه می تواند دامن کسانش را نیز در بر بگیرد به نحوی که تا اثبات شدن صدق و کذب آن انگشت نمای مردمی شوند که در جمع آنها در یک محل یا شهر و ... زندگی می کنند. هر چند که این شیوه برخورد آن جمع نیز هیچ محلی از اعراب ندارد زیرا که باید دانست که وقتی هر کس برابر سنت آفرینش بار خود را بر می دارد پس دلیلی ندارد که اهل و کسان یک فردِ موردِ اتهام هم بار آن را بردارند و از حقوقشان در قالب عرف جامعه محروم شوند و ...   بنابراین مومنین گذشته از خانه خود؛ به طریق اولی می توانند با شرایط خود همچون درب زدن و خبر دار کردن آنها و یا الله گفتن و ... وارد خانه هایی شوند که با آنان انس و الفتی داشته باشند و در واقع از ارحام یا انساب آنان باشند. آن هم البته پس از سلام کردن و این یعنی تقدم و اهمیت مقوله سلام در دین و در نزد خدای یکتا به هنگام رو به رو شدن با دیگران. حال وقتی حکم خدا پیرامون چند و چون وارد شدن به خانه کسانی که با انس و الفتی همراه هست اینگونه است؛ پس کم و کیف ورود به خانه دیگران جای خود دارد که به عبارتی تمام اینها نشان از امور اخلاقی دارد تا از هر گونه تبعات ناخوشایند و نکوهیده جلوگیری شود. چه آنکه سلام علاوه بر اینکه نامی از نامهای خداست، امری است که اهل بهشت به عنوان تحیت بر یکدیگر روا می دارند. (9-10 یونس).

Ø       فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِیهَا أَحَدًا فَلا تَدْخُلُوهَا حَتَّى یُؤْذَنَ لَکُمْ وَإِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَى لَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ.(28) نور

 در ادامه آیه قبل اینکه خداوند یکتا و دانای به تمام امور در این آیه کریمه می فرماید؛ حال اگر در خانه ای را زدید و کسی نبود یا جوابی نداد یا در خانه باز بود و شما صدا زدید و باز پاسخی نشنیدید؛ بنابراین وارد آن خانه نشوید تا زمانی که اهل آن خانه به شما اجازه ورود دهد. و این بدین معنی است که هیچ کس در هر جایگاهی و به هر علتی اعم از طلبکار و ... که باشد حق ندارد که بی اجازه وارد خانه دیگران شود .    خداوند یکتا در ادامه این آیه روشن به روشنی می فرماید؛ حال اگر شما پاسخی در قبال آن مراجعه تان به در آن خانه شنیدید و کسی از اهل آن خانه گفت که بر گردید و وارد خانه نشوید بنابراین باید برگردید چرا که این برای شما پاکیزه تر است.

    چنانچه دقت شود خداوند یگانه در آیه قبل، ورود به خانه دیگران را همراه با هماهنگی با صاحب خانه و سلام می داند و در عین حال آن را برای فرد مومن بهتر می داند؛ اما در این آیه کریمه نه تنها ورود به خانه اغیار باید با اجازه باشد که حتا اگر کسی بود و گفت برگرد و وارد خانه نشو؛ لذا آن را پاکیزه تر برای مومنین می داند و نهایتن اینکه حال ما چه این گفته اهل خانه را انجام بدهیم و یا ندهیم یعنی از راهی که آمده ایم برگردیم و یا آنکه بر خلاف گفته اهل آن خانه و در واقع بر خلاف دستور صریح خداوند آن را انجام ندهیم و به راهمان ادامه دهیم و وارد آن خانه شویم به هر جهت باید بدانیم که خدای یکتا به هر آنچه که به عنوان یک مومن در این خصوص انجام می دهیم داناست.

    اما این جا وقتی سخن از این است که ای مومنان اگر توسط اهل خانه مورد نظر گفته شد که بر گردید و وارد نشوید؛ پس شما هم در واقع گوش کنید و برگردید که این برایتان پاکیزه تر است؛ از آن جهت است که اگر کمی دقت کنیم و دقیق شویم خواهیم دید که اکثر بهتان ها و گفته ها و اتهامات از همین جاها و غفلت از کلام و آیات الهی نشات می گیرد که ناگاه هنگام بودن در خانه و باز نگشتن، شخص سومی وارد شود و برای نمونه یک مرد مومن را با یک زن مومن تنها ببیند فلذا این مشاهده باعث می شود تا یک اتهامی را انسان ناخواسته متوجه خود کند و مردم بگویند و اشاعه دهند آنچه را نباید بگویند. و بدیهی است که این مهم از منازل محارم و نزدیکان از نسب و سبب را در بر می گیرد و لذا وقتی خداوند یکتا می فرماید که چونکه کسی از اهل خانه گفت برگردید، پس برگردید که برای خودتان پاکیزه تر است به این جهت است. خانه اغیار که جای خود دارد.    پس یک جنبه از اینکه خداوند می فرماید اگر در پی گفتار و امر آن کس از اهل خانه که وقتی گفت بر گردید؛ به آن عمل کردید برای شما بهتر است بدین خاطر است که شما مومنین مورد هیچ بهتان و اتهامی همچون زنا و دزدی و ... قرار نگیرید و دلیل دیگر اینکه اگر گفته شد بر گردید پس برگردید برای شما پاکیزه تر است، از آن جهت است که نه تنها کسی از دو طرف مورد اتهام خاصی قرار نگیرد بلکه از آن جهت است که مبادا فریب شیطان و وسوسه های او را خورده و خواهش نفس خویش را پیروی کرده دست به فحشایی زده و ...    نتیجه اینکه بنابراین می بینیم که تمام این آیات روشن همه و همه برای سعادت و پاک بودن مردان و زنان مومن از هر گونه بهتان و اتهام بزرگ و یا هر گونه آلوده شدن و به سمت کارهای زشت رفتن است است. به عبارت دیگر اینکه مومنین نه تنها حق این را ندارند که به فحشای زنا نزدیک شوند و یا به دیگر مومنین بدون دانش در این زمینه اتهامی ببندند و یا در جهت اتهام شایع شده بکوشند؛ بلکه حق این را هم ندارند که خود را در موضع تهمت مرتبط با این موضوع با انجام مواردی همچون هم نشینی با پلید کاران و یا نکاح با زناکاران و یا وارد شدن به خانه غیر خود بدون سلام و یا بدون اجازه ورود؛ قرار دهند که همانا این ها باعث بدنامی شده و از در زمره پاکیزه کاران بودن به دور نگه می دارد.

Ø       لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ مَسْکُونَةٍ فِیهَا مَتَاعٌ لَکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَکْتُمُونَ. (29) نور

اما خداوند یکتا در این آیه کریمه می فرماید که بر شما هیچ گناهی و محدودیتی نیست که در خانه هایی که کسی در آنها زندگی نمی کند و یا غیر مسکونی است وارد شوید؛ چرا که برای شما در آنها بهره ای است. مثلن می توانید در سایه ی آن ساعتی را سپری کنید و یا ناهاری بخورید و ... اما بدانید حال که وارد چنین مکانهایی می شوید اجازه هر کاری را ندارید و بدانید که خدا از آنچه که در آشکار و نهان حتا اگر در چنین خانه هایی باشد، انجام می دهید آگاه است. یعنی برای او دور و نزدیک و اینجا و آنجا ندارد؛ او به همه چیز در هر زمان و مکان پیدا و پنهان از آن جهت که آنها را آفریده داناست و این دانایی او به تمام امور مطلق است.

    پس با توجه با این آیه کریمه درست است که مومنین می توانند وارد مکانهای غیر مسکونی اعم از خانه و یا سرپناه های بیابانی و صحرایی و ... بشوند؛ اما حق ندارند که در آن جاها دست به کارهای ناشایست و فحشا بزنند؛ چرا که درست است که کسی برای نمونه از هم نوع نمی تواند که آنها را ببیند و یا اگر دید بدانها اتهامی را وارد نماید؛ اما این چنین هم نیست که خداوند یکتا نیز نداند که ما در آن جا چه انجام می دهیم. و این مورد اخیر یعنی اینکه خداوند یکتا به هر جهت می خواهد که مومنین بیش از پیش پاک و پاکیزه و به دور از هر گونه اقدام به فساد و فحشایی و یا متهم بدان باشند. و بدانند که خدای یکتا در همه حال و در همه مکانها اعم از مسکونی و غیر مسکونی حاضر و ناظر اعمال آنهاست و بدین جهت هم پاداش یا کیفر می دهد.


نوشته شده در  یکشنبه 100/5/10ساعت  6:35 عصر  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

 

Ø        قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ. (30) نور  

  مخاطب این آیه مردان مومن هستند مبنی بر اینکه نگاهبان دیده ها و فروج خود باشند تا مبادا با نگاه شیطنت آمیر، کم کم وسوسه شده و راه خطا بروند و اینکه کم کم رو به پلیدی و زشت کاری ببرند. به هر جهت فرو بستن دیده از آنچه که موجبات فحشا را پدید می آورد و نیز نگاهبانی بر فروج خود از مبتلا شدن به فحشای زنا جلوگیری می نماید، و بنابراین مردان مومن باید بدانند که خدای یکتا به آنچه که در اذهانشان می گذرد و با خود و درون خود برای پیروی وسوسه های شیطان با نگاه بد و ... می سازند و می پردازند نیز دانا و آگاه است.

   در واقع می توان گفت که خدای یکتا می خواهد یادآور شود که پیش زمینه نزدیک شدن به فحشای زنا همانا همین مقوله  پیش ساخته های ذهنی ناشی از نگاه به نامحرم و پیگیری آنها در درون خود و سرگرم شدن به آنها به عنوان وسوسه های شیطان و خواهشهای نفس اماره است به نحوی که استمرارش می تواند منجر به فساد و فحشایی همچون زنا شود. پس یکی دیگر از عوامل انجام مفسده ی زنا همین نگاه نداشتن دیده ها و فروج خود توسط مردان مومن  و حتا زنان مومن می باشد. هر چند که خدای یکتا نخست به مردان این دستور را داده است که مواظب و محافظ دیده ها و فروج خود باشند.

Ø        وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الإرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ. (31) نور

    خداوند یکتا در این آیه کریمه به واسطه پیامبر مکرم اسلام ص از جهت وحی و نزول آیات قرآن بر ایشان، زنان مومن را خطاب قرار می دهد و اینکه آنها چه کارهایی را بایستی انچام دهند تا از فحشا و زشت کاری و آنچه که موجبات فحشا و زنا را فراهم می سازد به دور باشند. البته آنچه برای زنان در این مراعات با مردان مومن برابر آیه ی قبل مشترک است اینکه زنان مومن هم باید دیده های خود را از نگاه های ناروا و وسوسه انگیز فرو بندند و فروجشان را نگاه دارند.

   اما آنچه علاوه بر این، مراعاتش برای زنان لازم و در واقع واجب است همانا رعایت جوانب پیرایه ها و زینت های آنان است که در چه مواقع و جاها و نزد چه کسانی مجاز است و دیگری مراعات محرم و نامحرم بخصوص هنگام و در رابطه با فریضه ی پوشش و به عبارتی حجاب است. و جان کلام اینکه خدای یکتا پس از بیان این موارد می فرماید تا مومنان، همه به سوی او بازگردند و به درگاهش توبه کنند که همانا رستگار شدن آنان در سایه این امر به دست می آید.

   البته روشن است که برابر کلام مقدس الهی که بدان ایمان داریم و بایسته است که به عنوان یک مومن بدان ایمان داشته باشیم؛ توبه پذیر مهربان تنها خدای یکتا است پس لازم است که تنها به درگاه او توبه کرد و نه کسی جز او . و باز البته باید دانست که توبه برای زمان زنده بودن است و نه پس از آن. به نحوی که فرد تائب فرصت اصلاح امر را داشته باشد. و باز اینکه باید دانست که توبه برای گناهان و کارهایی است که از روی نادانی انجام شده ، آن هم بلافاصله پس از انجام گناه و دانش به گناه بودن آن و نه در زمانی و مکانی دیگر و ... توبه صورت گیرد. اموری که به هر جهت هر چند کوتاه، اما در آیات 5 و 14 همین سوره یعنی نور بدان بر اساس آیات قرآن اشاره شد.   اما مکمل امر اینکه مومنین باید بدانند که مرتبط با توبه به درگاه خدای یکتای توبه پذیر مهربان؛ لازم است که آن از نوع نصوح باشد تا خدای یگانه هم برابر آنچه که فرموده و درست می باشد، گناهان مومنین را بپوشاند و وارد بهشت شان کند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَى رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ یَوْمَ لا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ یَسْعَى بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (8) تحریم ».

Ø       وَأَنْکِحُوا الأیَامَى مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ. (32) نور

برابر این آیه کریمه، مومنین اعم از زن یا مرد موظف به نکاح  با نیکوکاران از کسانی که همسری ندارند هستند. خواه بنده باشند یا کنیز. که به هر جهت اگر بینوا هم باشند و همسری نداشته باشند در صورت نکاح، خدای یکتا از فضلش آنان را بی نیاز خواهد کرد که همانا او فضلش گسترده و به تمام امور داناست.     البته که این امر یعنی نکاح مردان و زنان مومن که فارغ از زمان و مکان است، برای جلوگیری از کشیده شدن مومنین به سمت فحشای زنا می باشد . و جان سخن اینکه این آیه کریمه وجوب امر ازدواج را با هدف جلوگیری از هرگونه فکری و یا نزدیک شدن به فحشای زنا برای مومنین بیان می فرماید تا بدینوسیله دودمان مومنین به طریق مشروع استمرار یابد.

    آنچه در این میان و مرتبط با این بحث یعنی وجوب ازدواج شایان یادآوری است اینکه خدای یکتا به روشنی بیان فرموده است که ازدواج با چه کسانی مجاز نمی باشد و در واقع حرام می باشد: « وَلا تَنْکِحُوا مَا نَکَحَ آبَاؤُکُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِیلا (22) حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ وَبَنَاتُکُمْ وَأَخَوَاتُکُمْ وَعَمَّاتُکُمْ وَخَالاتُکُمْ وَبَنَاتُ الأخِ وَبَنَاتُ الأخْتِ وَأُمَّهَاتُکُمُ اللاتِی أَرْضَعْنَکُمْ وَأَخَوَاتُکُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِکُمْ وَرَبَائِبُکُمُ اللاتِی فِی حُجُورِکُمْ مِنْ نِسَائِکُمُ اللاتِی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ وَحَلائِلُ أَبْنَائِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلابِکُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ الأخْتَیْنِ إِلا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ غَفُورًا رَحِیمًا (23) وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلا مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ کِتَابَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَأُحِلَّ لَکُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِکُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِکُمْ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَلا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا تَرَاضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِیضَةِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا (24) نساء. »[1] . و مورد دیگر مرتبط با وجوب ازدواج برای جلوگیری از افتادن در ورطه ی فحشای زنا این کلام مقدس الهی می باشد : « وَمَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلا أَنْ یَنْکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ مِنْ فَتَیَاتِکُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِکُمْ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (25) یُرِیدُ اللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ وَیَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَیَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (26) وَاللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَیُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِیلُوا مَیْلا عَظِیمًا (27) یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ وَخُلِقَ الإنْسَانُ ضَعِیفًا (28) نساء[2]. »

Ø       وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْکِتَابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ فَکَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ وَلا تُکْرِهُوا فَتَیَاتِکُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَنْ یُکْرِهُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِیمٌ. (33) نور

 این آیه کریمه نخست خطابش به کسانی از مومنین است که اسباب ازدواجشان فراهم نیست و بنابراین می فرماید که اینان (اعم از زن و مرد مومن) لازم است که پاکدامنی را پیشه خود نمایند و هیچ فکر پلیدی به سرشان نزند تا اینکه خدای یکتا از فضلش که گسترده است آنان را بی نیاز گرداند.    ادامه این آیه کریمه مرتبط با کسانی از مومنین یعنی مردان مومنی است که بردگان و کنیزکانی دارند. که وظیفه این ها نیز در قبال اینان این است که اگر آنان خود مایل به مکاتبه بودند پس چنانچه خیری در آنان می بینند[3] بدان پاسخ مثبت دهند و در پی آن از مال خدا که به ایشان داده است به این افراد بپردازند.[4] و اما اگر هر یک از این گروه یعنی کنیزکان خواستند که عفیف و پاکدامن بمانند پس مولای آنها نمی تواند که آنان را به زور به پاسخ دادن به خواهش نفسش وادار و امر کند. چرا که خدای یکتا پس از این اکراه مرتبط با چنین زنی که به اجبار وادار به عمل زنا شده است بسیار آمرزنده مهربان است. و این بدان معنی است که فاعل این امر نتیجه کار اجبار گونه خود را خواهد دید. والله اعلم

    پس یکی دیگر از عواملی که باعث می شود تا از به ورطه فحشای زنا افتادن جلوگیری کند همانا در این است که زنان و مردان مومن در صورت فراهم نبودن شرایط ازدواج، خود را پاک نگاه دارند و   امیدوار به فضل الهی باشند و دیگر اینکه مراعات حقوق دیگران از کنیزکان را بنمایند. و مکمل این امر اینکه مردان مؤمن لازم است که توضیح بخش اخیر آیه ی 33 نور را مد نظر داشته باشند.


[1] - زن پدر را نباید به نکاح در آورید. بعد از نزول این حکم از آنچه پیش از این کرده اید که خدا از آن در گذشت. زیرا این کاری است زشت و مورد خشم خدا و بد راهی است. حرام شد برای شما ازدواج با مادر و دختر و خواهر و عمه و خاله و دختر خاله و دختر خواهر و مادران رضاعی و خواهران رضاعی و مادر زن تان و دختران زن که در دامن شما تربیت شده اند اگر با زن مباشرت کرده باشید و اگر دخول با زن نکرده طلاق دهید باکی نیست که با دختر او ازدواج کنید و نیز حرام شد بر شما زن فرزندان صلبی و نیز حرام شد جمع میان دو خواهر مگر آنچه پیش از نزول این حکم کرده اند که خدا از آن در گذشت بدرستی که خدا بسیار آمرزنده ی مهربان است. و نکاح زنان محسنه نیز بر شما حرام شد مگر آن زنان که متصرف و مالک شده اید. بر شماست که پیرو کتاب خدا باشید ( با زنانی که به حرمت یاد شد نکاح نکنید) و هر زنی غیر آنکه ذکر شد حلال است که به مال خود به طریق زناشویی بگیرید نه آنکه زنا کنید. پس چنانکه شما از آنها بهره مند شوید آن حق معین که مزد آنهاست به ایشان به عنوان یک فریضه بپردازید و باکی نیست بر شما که بعد از تعیین مهر هم به چیزی با هم تراضی کنید و علاوه بر آن مزد آنان را بدان خرسند سازید. بدرستی که خدا دانای درستکردار می باشد.

[2] - و هر کس را وسعت و توانایی آن نباشد که زنان پارسای با ایمان (آزاد) گیرد پس کنیزان مومنه که مالک آن شدید به زنی اختیار کنید. خدا به مراتب ایمان شما آگاهتر است که شما اهل ایمان بعضی از جنس بعضی دیگر و در رتبه یکسانند پس با کنیزان مومنه با اذن مالکش ازدواج کنید و مهر آنها بدانچه معین شده بدهید کنیزکانی که عفیف باشند نه زناکار و نه رفیق و دوستدار. پس چون شوهر کردند چنانچه عمل زشتی از آنها سر زند بر آنها نصبف عذاب زنان پارسای آزاد است . این حکم (کنیز را به همسری گرفتن) در باره کسی است که بترسد مبادا به رنج افتد و اگر صبر کنید برای شما بهتر است و خدا بسیار آمرزنده مهربان است. خدا می خواهد راه سعادت را برای شما بیان کند و شما را به آداب آنان که پیش از شما بودند راهنمایی کند. و بر شما از لطف و کرم ببخشاید و خدای یکتا دانای درستکردار است. و خدا می خواهد بر شما بازگشت به رحمت و مغفرت فرماید و مردم هوس ران پیرو شهوات می خواهند که شما از راه حق و رحمت الهی بسیار دور و منحرف گردید. خدا می خواهد که کار بر شما آسان کند که انسان ضغیف آفریده شده است.

[3] - که یعنی برای نمونه ازکسانی نیستند که بدنبال فحشای زنا بوده و یا پس از آن خواهند رفت؛ پس این به عنوان یک خیر در آنان دیده شود. والله اعلم.

[4] - و این بدان معناست که چنین مومنانی فقط می توانند آنچه را مال خدا به شمار آورند و به آن کنیزکان و بردگان در پی آن مکاتبه بدهند که او از فضلش به آنان داده است و نه هر آنچه که از راه غیر مشروع همانند احتکار و معامله های نادرست و ... به دست آورده اند. والله اعلم

 


نوشته شده در  یکشنبه 100/5/10ساعت  6:32 عصر  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

 

 

Ø        وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ آیَاتٍ مُبَیِّنَاتٍ وَمَثَلا مِنَ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ.(34) نور 

      خداوند یگانه در این آیه کریمه می فرماید که همانا ما آیات روشن را به سوی شما مومنین فرو فرستادیم و نیز مثلی از کسانی که پیش از شما بودند؛ که همانا این ها یک پندی برای پرهیزگاران است. یعنی این پرهیزگارانِ از انجام هر گونه مفسده ها و فحشاها هستند که از این آیات روشن الهی پند می گیرند و آن را چراغ راه خود برای پاکیزگی و طی کمال به لطف خداوندی قرار می دهند و نه جز آن.

    باری؛ به نوعی می توان گفت که منظور از این آیات مبینات؛ بازگشت به همان بخش اخیر آیه نخست این سوره مبارکه است که خداوند یکتا فرمود در این سوره که آن را فرو فرستادیم و واجبش ساختیم برای این است که مومنین یادآور آن شوند و البته که از این آیات روشن پند گیرند و پرهیزگاری را پیشه خود نمایند. و از انجام گناهان کبیره ای که اقوام پیشین انجام دادند و به خاطر همین ستمگری ها بر خودشان علیرغم اینکه برایشان رسولان و آیات الهی آمد؛ مورد عذاب خدا قرار گرفتند و شرح تمام آنها در آیات قرآن آمده است بپرهیزند که برای خدای یکتا کاری ندارد که یک قوم بد کار را ببرد و یک قوم نیکوکار و مومن را به جایش بیاورد که همانا نمونه های این اقوام که به گرد گناهان بزرگ فحشا و فساد گونه گشتند و مورد عذاب خدا واقع شدند یکی قوم ثمود به خاطر این بود که در انجام گناهان و کارهای بد، بر نیکی ها پیشی گرفته بودند : « وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِیقَانِ یَخْتَصِمُونَ (45 )قَالَ یَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ [1](46 ) نمل با توجه به آیات 47-53.[2]»  و دیگری قوم لوط که امر ازدواج با زنان را وا نهاده و همجنس بازی را به عنوان نوعی از فحشا برگزیده بودند و لذا به خاطر این گناه کبیره مورد عذاب خداوندی واقع شدند و تنها این حضرت لوط و اهلش به جز همسرش بودند که از عذاب خدا به عنوان مومنین رهایی یافتند. و تمام این ها یعنی اینکه آنچه مرتبط با این اقوام در قرآن آمده و آنها به خاطر انجام شان علیرغم فرستادن رسولان برایشان مورد خشم خدا قرار گرفتند؛ بدین خاطر بوده که آنان گناهان کبیره انجام می داده اند و لذا مومنین باید از آنها بپرهیزند، خواه شرک باشد یا فحشا یا استکبار یا کم فروشی و .... البته داستان این دو قوم و دیگر اقوام در سوره های گوناگون قرآن کریم آمده است که در این جا به آیات سوره نمل برای رساندن مطلب استناد و بسنده شد: «وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ (54 )أَئِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (55 ) فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ یَتَطَهَّرُونَ (56 )فَأَنْجَیْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِینَ (57 )وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِینَ (58 )قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِینَ اصْطَفَى آللَّهُ خَیْرٌ أَمَّا یُشْرِکُونَ (59 ) نمل ».

    نتیجه تا اینجا اینکه آنچه که از آیه های 2- 33  این سوره یعنی نور بر می آید این می باشد که خدای یکتا به روشنی بیان می فرماید که مومنین، هم باید از فحشایی همچون زنا به دور باشند و هم آنچه را که باعث می شود مرتبط با احکام دین بدانند و مراعات نمایند را برابر این آیات روشن بیاموزند و به کار ببندند و به دیگران بیاموزانند.    اما نکته ی دیگر از این آیات روشن اینکه آنچه که باعث می شود تا مومنین پاکیزه بمانند و خدای یکتا بیش از پیش آنان را پاکیزه بدارد و به عنوان یک خیری برایشان باشد و همچنان برخوردار از فضل و رحمت الهی باشند، این است که برابر آیات 22- 33 این سوره عمل نمایند؛ و روشن است که در غیر این صورت و در صورت تخلف از این آیات، آنان از کسانی خواهند بود که مصداق بخش نخست آیه ی 21 این سوره هستند مبنی بر اینکه چنین گروهی پیروی وسوسه ها و گامهای شیطان را کرده اند به نحوی که پایان کارشان رو به سوی فحشا و منکر رفتن بوده است.


[1] - این بخش از این آیه کریمه می رساند که تنها باید از خدای یکتا از گناهان آمرزش خواست و نه کسی جز او، زیرا که این تنها او است که بسیار آمرزنده مهربان است و در صورت آمرزش خواستن؛ بر بندگان گناهکارش رحم می کند و بر وفور نعمت هایش بر آنان می افزاید.

[2]- البته باید دانست که گناهکاران این قوم مورد عذاب خدای یکتا واقع شدند اما تنها این مومنین از متقین این قوم بودند که به همراه حضرت صالح از این عذاب رهایی یافتند و این بدان معناست که مومنین باید در ضمن ایمان؛ تقوای الهی هم داشته باشند و از انجام کارهای بد همچون مکر و نیرنگ و اسراف در کارها و شتاب در انجام بدیها پیش از خوبی ها و ... بپرهیزند و فکر نکنند همین که می گویند مومنیم پس مجاز به هر کاری از بدها نیز هستند. به عبارت دیگر باید در مومن بودن به تمام اجزای آن همچون ایمان به خدا و سرای دیگر و فرشتگان و پیامبران خدا و آیات و کتابهایش و هر آنچه که خداوند یگانه بدان به عنوان ایمان دستور داده باور داشت و پایبند بود و ضمن تمام این ها از متقین نیز بود یعنی از انجام کارهای بد نیز پرهیز نمود که همانا قوم ثمود به خاطر اینکه در انجام کارهای بد که انواعی از دروغ و پیمان شکنی و دسیسه چینی و ... می تواند باشد، بر کارهای خوب پیشی گرفته بودند لذا خدای یکتا بر آنان حضرت صالح را که از خودشان بود را فرستاد و چون باز به حرف او گوش ندادند پس مورد عذاب او واقع شدند و تمام این ها بدان معناست که سنت خداوند یگانه بر این است که هیچ قومی را به خاطر زیاده روی هایش در گناهان عذاب و هلاک نمی کند تا آنکه رسولی و بیم دهنده ای را برایشان بفرستد تا آیاتش را که تمامن در قرآن کریم است بر آن قوم یا امت گناهکار بخواند و اتمام حجت نماید که اگر ایمان نیاوردند و اصلاح نکردند آن گاه است که قوم ستمکار را نابود می گرداند و قومی دیگر را به جای آنان می آورد و تمام این ها برای او بسیار آسان و او بر تمام اینها تواناست. پس همان بهتر که از مومنینی که پرهیزگارند باشیم تا موجبات رهایی مان نیز در دنیا و آخرت به لطف حضرتش فراهم شود. ان شاءالله.: « فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ مَکْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِینَ (51 )فَتِلْکَ بُیُوتُهُمْ خَاوِیَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ (52 )وَأَنْجَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ (53 )نملبا توجه به آیات 45-50» .

 


نوشته شده در  یکشنبه 100/5/10ساعت  6:30 عصر  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

Ø       اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَلا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الأمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ.(35) نور

  این آیه کریمه می رساند که خداوند یکتا نور آسمان ها و زمین است. خدای یگانه در ادامه در این آیه کریمه کیفیت این نور را و اینکه آن نوری است بر نوری و بدان نور هر که را بخواهد راهنمایی می کند را بیان می فرماید. و نهایت اینکه او مثال ها را برای مردم می زند که همانا او به هر چیزی داناست.

   نتیجه ای که می شود از این آیه گرفت اینکه خدای یکتا به نوعی خویش را از منظر نور بودنش وصف فرموده است. و دیگر اینکه نوری جز نور خدا وجود ندارد. که نمود آن در محسوسات در آسمان ها و زمین است و دست کم آنچه است که در اشیای گوناگون با شدت و ضعف می بینیم و هر چیزی از جانداران از جمله انسان بدین وسیله هدایت می شود. یعنی اگر نوری نباشد هیجگاه انسان هدایتی برایش میسر نیست چه آنکه هم باید اطراف و اشیا را ببیند و هم راه را بیابد تا بدان وسیله آن را بپیماید. به عبارت دیگر حرکت هر موجود جانداری به سوی نور است. گیاهان تلاش می کنند که خود را به سمت نور برسانند. حیوانات اعم از خشکی و دریا هر کجا که نوری باشد و تا آنجا که شرایط وجودیشان اجازه بدهد بدان سو می روند و انسان هم حرکتش همیشه به سوی جایی است که نور باشد و اگر خورشید غروب کند باز بدنبال سایر وسایلی است که هر چند اندک اما او را با نورش یاری و راهنمایی کند و ...   اما انسان علاوه بر این به طور فطری و ذاتی بدنبال وجودی است که دارای صفات گوناگون یکتایی؛ زنده ی پاینده و نامیرا بودن؛ آفریننده و میراننده و زنده کننده و بازگشت دهنده  امور به سوی خود؛ بخشنده و مهربان و آمرزنده و لطیف و خبیر و  ... نور است. و بدیهی است که برای برخورداری از این نور با هدف راهنمایی شدن و رستگاری لازم است که هم به او و این توحید ذاتی و صفاتی و افعالی اش ایمان آورده شود و هم اینکه به هر آنچه که او به واسطه پیامبرانش تا پیامبر خاتم ص در قالب آیات و کتاب نازل شده است ایمان آورده و شنیده و فرمان برده شود، به نحوی که بشود از این نور به لطف حضرتش که به سوی راه راست است راهنمایی شد که از جمله آنها برای اینکه کسی در زمره افرادی قرار گیرد که به نور خداوندی هدایت شود این می باشد که به سخنان او گوش فرا دهد و از هر گونه اعمالی که موجبات انواع فسادها و فحشاها را که نمونه آنها نزدیک شدن به زنا و یا انتساب آن به افراد مومن بدون دلیل می باشد و فراهم می آورد دوری نماید. به عبارت دیگر برخورداری از نور الهی برای راهنمایی شدن، در پرهیز از گوش ندادن و عمل نکردن به آیات خدا از جمله آیات این سوره است که تا کنون ذکر شده است. یعنی اگر کسی برای نمونه آیات ذکر شده این سوره تا حال را گوش دهد و فرمان ببرد به عنوان یک مومن از کسانی خواهد بود که به لطف الهی از نور او برای هدایت شدن به راه راست برخوردار خواهد شد.    پس همانا با نور خداست که می شود راهنمایی شد، چرا که این او است که نور آسمانها و زمین است و بنابراین همه مردم باید به این مثل ها گوش فرا دهند اگر در پی راهنمایی و رستگار شدن برابر فطرت خود هستند. و بدیهی است که وقتی صحبت از مردم می شود یعنی اینکه مومنین موظف هستند که ضمن عمل به آیات قرآن؛ تنها کلام مقدس الهی را برای دیگر مومنین و نیز همه مردم بخوانند تا آنان نیز به فضل الهی به راه راست هدایت شوند. در واقع فقط این کلام الهی است که هدایت را برای مردم که برخوردار از نور نیز می باشد بدنبال خود دارد و نه کلامی جز آن، و بنابراین هر کس که بدنبال راهنمایی شدن می باشد لازم است که به نور الهی تمسک پیدا کند.

    امید اینکه ما از کسانی باشیم که به اراده خداوندی از نور او برخوردار و هدایت می شوند. آمین یا رب العالمین. که ماندگارترین نور الهی در زمین کتاب قرآن است که از ویژگی های این کتاب به عنوان یک نور این است که مردم را از تاریکی ها به سوی روشنایی به اذن الهی بیرون می برد: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. الر کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ (1) ابراهیم» .[1]    و تمام اینها بدان خاطر است که کتاب قرآن برخوردار از نور و نور می باشد به نحوی که خدای یکتا در آیه ای مردم را مرتبط با این موضوع خطاب قرار می دهد و می فرماید که کسانی که به خدا ایمان بیاورند و به او متوسل شوند پس رحمت الهی آنان را در بر می گیرد و به راه راست هم راهنمایی می شوند. در واقع برخورداری از این دو نعمت در گروه همان ایمان و تمسک مزبور است: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا (174) فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَیَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا  (175) نساء ». و در جایی دیگر اهل کتاب را مخاطب این امر قرار می دهد که هم رسول او برایشان آمده و هم کتاب سراسر نور و روشنایی اش تا آنان حق را دیگر مخفی نکنند و به این طریق هدایت شده و از تاریکی ها به سوی نور بیرون برده شوند و به راه راست راهنمایی گردند: « یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءَکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیرًا مِمَّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ قَدْ جَاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُبِینٌ (15)یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَیُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (16) مائده با توجه به آیات 14-18 ». البته باید دانست که همه کتب الهی دارای صفت نور بوده اند: «إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُوا لِلَّذِینَ هَادُوا وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالأحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتَابِ اللَّهِ وَکَانُوا عَلَیْهِ شُهَدَاءَ فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلا تَشْتَرُوا بِآیَاتِی ثَمَنًا قَلِیلا وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ (44)... وَقَفَّیْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَیْنَاهُ الإنْجِیلَ فِیهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ (46) مائده با توجه به آیات 41-50 ».

    به هر جهت خدای یکتا به مومنین می فرماید که در صورت پیشه کردن تقوای الهی و ایمان به رسول او است که هم به واسطه رحمتش از دو نعمت بهره مند می شوند و هم اینکه برایشان نوری قرار می دهد تا راه پیمایند و هم اینکه به خاطر بسیار آمرزنده مهربان بودنش؛ آنان را می آمرزد. در واقع هر کس از مومنین که در پی برخورداری از این نور و آمرزش و رحمت فزاینده خداوندی است لازم است که از پارسایان و نیز مومنین به رسول خدا باشد: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیَجْعَلْ لَکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (28) لِئَلا یَعْلَمَ أَهْلُ الْکِتَابِ أَلا یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَأَنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (29) حدید » ؛ چه اینکه او یادآور می شود و در حقیقت می پرسد که آیا کسی را که خدای یکتا سینه اش را برای اسلام گشوده و برای او نوری از سوی پروردگارش قرار داده با کسی که وای بر او است از آن جهت که دلش از یاد خدا سخت شده و در گمراهی روشن افتاده یکی است؟: « أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلإسْلامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَیْلٌ لِلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ أُولَئِکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (22) زمر ». پس روشن می شود که تنها در پرتو نور است که می توان راه را یافت و به پیش رفت و جهت کمال معنوی لازم است که این نور متعلق یک امر معنوی باشد که در برگیرنده تمام موضوعات در تمام زمان ها و مکان ها باشد که آن چیزی نیست جز کتاب قرآنِ فرو فرستاده شده از سوی نور آسمانها و زمین یعنی «الله» بر بنده و فرستاده اش حضرت محمد ص ...

    قرآن؛ کتابی که وجه خداست و نابود نشدنی: «کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ (26)وَیَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَالإکْرَامِ (27) رحمن با توجه به آیات 1-25 »؛ و لذا باید تنها پیروی آن را نمود و در پی وجه الهی بود...، چرا که این تنها خدای یکتاست که زنده نامیرا و زنده پاینده است و همه چیز پس از نابودی به سوی او باز می گردد: «وَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا إِلَهَ إِلا هُوَ کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (88) قصص». پس باید تنها به آن یعنی قرآن تمسک جست که همانا آن محکم و استوار بدون هیچ سستی و یا گسستی است و باید یادآوری نمود که البته شرط و راه تمسک به قرآن و چنگ زدن به آن برابر کلام الهی در این است که فرد به طاغوت کافر شود و به الله ایمان بیاورد و بداند که خدا شنوای داناست مرتبط با آنچه که فرد می گوید و آنچه که انجام می دهد: «لا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (256) بقره »؛ همانگونه که راه دیگر تمسک به قرآن و برخورداری از نور و هدایت و رحمت... آن یعنی قرآن در این است که فرد علاوه بر مورد قبل، توجهش را همچنین تسلیم خدای یگانه کند یعنی از مسلمانان باشد و در ادامه اینکه از محسنین نیز باشد که همانا عاقبت و سر انجام کارها به سوی خدای یگانه است: «وَمَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الأمُورِ (22) لقمان »؛ که همانا کفر به کتاب و آیات خدا تبعات خود را برای عامل بدان بدنبال خود دارد و از آنچه که در دنیا بوده و انجام می داده در آخرت از آن به اذن و اراده خداوندی آگاه خواهد شد و نتیجه اش را خواهد دید: «وَمَنْ کَفَرَ فَلا یَحْزُنْکَ کُفْرُهُ إِلَیْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (23)نُمَتِّعُهُمْ قَلِیلا ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلَى عَذَابٍ غَلِیظٍ (24) لقمان ».

   باری؛ باید دانست که کفار نمی توانند که نور خدا را خاموش کنند و هر چه زمان می گذرد خدای یکتا نور خود را تمام می نماید به نحوی که مردم بدان وسیله گروه گروه وارد دین می شوند: «وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِی وَقَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ (5) وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِینٌ (6) وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَهُوَ یُدْعَى إِلَى الإسْلامِ وَاللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (7) یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ (8) هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ (9) صف»[2]. /  و بدینگونه است در این رابطه آیات سوره ی توبه: «وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ یُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ (30)اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلا لِیَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لا إِلَهَ إِلا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ (31)یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللَّهُ إِلا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ (32)هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ (33)توبه ».[3] 



[1] - البته آنچه باید یادآوری شود این می باشد که خدای یکتا به عنوان ولی مومنین؛ آنان را از تاریکی ها به سوی نور بیرون می برد؛ در حالی که کفار را این طاغوت است که از روشنایی به سوی تاریکی ها بیرون می برد به نحوی که نتیجه کارشان دوزخ و جاودانگی در آن است : « اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (257) بقره». بنابراین روشن می شود که چرا خدای یکتا در آیه 256 بقره فرموده که شرط تمسک به قرآن در کفر به طاغوت و ایمان به الله است.

[2] - ای رسول ما یاد آر وقتی را که موسی به قوم خود گفت برای چه مرا رنج و آزار می دهید در صورتی که بر شما معلوم است که من رسول خدا به سوی شما هستم؟ باز چون از حق روی گردانیدند خدا هم دلهای بی نورشان را از اقبال به حق بگردانید و خدا مردم تباهکار را راهنمایی نخواهد کرد. و باز یاد آر هنگامی که عیسی بن مریم به بنی اسراییل گفت من همانا رسول خدا به سوی شما هستم و به حقانیت کتاب تورات که مقابل من است تصدیق می کنم و نیز شمار را مژده می دهم که بعد از من رسول بزرگواری که نامش احمد است بیاید چون آن رسول ما با آیات و معجزات به سوی خلق آمد گفتند این سحری آشکار است. و کیست ستمکارتر از آن کسی که به راه اسلام و سعادتش می خوانند و او همان دم بر خدا افترا و دروغ می بندد؟ و خدا گروه ستمکاران را راهنمایی نمی کند. کافران می خواهند تا نور خدا را به گفتار باطل و طعن و مسخره خاموش کنند و البته خدا نور خود را هر چند که کافران خوششان نیاید را کامل و تمام خواهد کرد. اوست خدایی که رسولش را به هدایت خلق و دین حق فرستاد تا او را بر ادیان عالم غالب گرداند هر چند که مشرکین خوششان نیاید.

[3] -و یهود گفتند عزیر پسر خداست و نصارا گفتند مسیح پسر خداست. این سخنان را که اینها بر زبان می رانند خود را به کیش کافران مشرک پیشین نزدیک و مشابه می کنند. خدا آنها را هلاک و نابود کند چرا آنها باز به خدا نسبت دروغ بستند. علما و راهبان خود را به مقام ربوبیت شناخته و خدا را نشناختند و نیز مسیح پسر مریم را به الوهیت گرفتند در صورتی که مامور نبودند جز آنکه خدای یکتایی را پرستش کنند که منزه و برتر از آن است که با او شریک قرار می دهند. اینان می خواهند که نور خدا را به گفتار جاهلانه ی خود خاموش کنند و خدا نگذارد تا آنکه نور خود را در منتهای ظهور و حد اعلای کمال برساند هر چند که کافران ناخوش و مخالف باشند. اوست خدایی که رسول خود را با دین حق به هدایت خلق فرستاد تا بر همه ی ادیان عالم تسلط و برتری دهد هر چند که مشرکان را خوش نیاید.


نوشته شده در  یکشنبه 100/5/10ساعت  6:28 عصر  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
[عناوین آرشیوشده]