سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

Ø        أَلا إِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ قَدْ یَعْلَمُ مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ وَیَوْمَ یُرْجَعُونَ إِلَیْهِ فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ. (64) نور

   و پایان بخش این سوره اینکه خدای یکتا می فرماید که آگاه باشید که آنچه که در آسمان ها و زمین است برای اوست و لذا چون چنین است پس او از همه چیز آن هم از جمله احوال بندگانش آگاه است و بنابراین هشدار می دهد که بدانید که او بر هر گرایش و یا بینش یا عملکردی که باشید داناست و در روزی که همه به سوی او باز می گردند، آنان را از اعمالشان که انچام می دادند با خبر خواهد کرد چرا که او بر هر چیز هم داناست.

    که مرتبط با اینکه خدای یکتا در آخرت بندگانش را نسبت به آنچه که بودند و عمل می کردند با خبر خواهد کرد باز می توان به این آیات کریمه اشاره کرد. یک مورد آنجاست که برخی از نصارا را مخاطب قرار می دهد: « وَمِنَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِیثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ فَأَغْرَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَسَوْفَ یُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِمَا کَانُوا یَصْنَعُونَ (14)[1] مائده با توجه به آیات 12-17) » . // و دیگری آنجاست که منافقین را مخاطب قرار می دهد: « یَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِی قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ (64)وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَیَقُولُنَّ إِنَّمَا کُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآیَاتِهِ وَرَسُولِهِ کُنْتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ (65)لا تَعْتَذِرُوا قَدْ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمَانِکُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طَائِفَةٍ مِنْکُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ کَانُوا مُجْرِمِینَ (66)[2] توبه با توجه به آیات 61-70.»  // و دیگری آنجاست که مخالفان او و فرستاده اش مورد خطاب قرار می گیرند : « إِنَّ الَّذِینَ یُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ کُبِتُوا کَمَا کُبِتَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَقَدْ أَنْزَلْنَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ مُهِینٌ (5) یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا أَحْصَاهُ اللَّهُ وَنَسُوهُ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ (6)[3]مجادله ». // و مورد دیگر آنجاست که خدای یکتا می فرماید که مردم را از آنچه که با هم نجوا میکرده اند نیز آگاه خواهد ساخت و نتیجه اش را خواهد داد، پس مومنین برابر کلام مقدس الهی باید بدانند که تنها میتوانند بر آنچه در حضور دیگران به نجوا بپردازند که بر پایه و با انگیزه نیکوکاری و پرهیزگاری باشد و نه با هدف گناه و دشمنی که این از کارهای شیطان است برای اینکه مومنین را پریشان خاطر سازد: « أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ مَا یَکُونُ مِنْ نَجْوَى ثَلاثَةٍ إِلا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلا خَمْسَةٍ إِلا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلا أَدْنَى مِنْ ذَلِکَ وَلا أَکْثَرَ إِلا هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ مَا کَانُوا ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (7) أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ نُهُوا عَنِ النَّجْوَى ثُمَّ یَعُودُونَ لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَیَتَنَاجَوْنَ بِالإثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِیَةِ الرَّسُولِ وَإِذَا جَاءُوکَ حَیَّوْکَ بِمَا لَمْ یُحَیِّکَ بِهِ اللَّهُ وَیَقُولُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ لَوْلا یُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِمَا نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ یَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمَصِیرُ (8) یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَنَاجَیْتُمْ فَلا تَتَنَاجَوْا بِالإثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِیَةِ الرَّسُولِ وَتَنَاجَوْا بِالْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ (9) إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ بِضَارِّهِمْ شَیْئًا إِلا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (10) مجادله با توجه به آیات 11-13 » . // به هر جهت همانطور که گذشت باید دانست که تنها این خدای یگانه است که توبه را از بندگانش می پذیرد که همانا او توبه پذیر مهربان است و اینکه او به همه چیز اعم از نهان و آشکار داناست و روزی، بندگانش را از آنچه که کرده اند آگاه خواهد ساخت همانگونه که مومنین نیز در این دنیا عاقبت اعمال افراد را خواهد دید که بدکاران چه سرانجامی به لحاظ زندگی و مرگ پیدا می کنند و نیکوکاران با چه سرانجامی زندگی می کنند تا مرگ راحت آنان را دریابد. به هر جهت باید به درگاه خدای یگانه توبه کرد که این تنها او است که توبه پذیر مهران است و نه کسی جز او : « أَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ (104)وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (105)وَآخَرُونَ مُرْجَوْنَ لأمْرِ اللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَإِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (106) توبه با توجه به آیات 97-103». [4]

    اما آنچه که اینچا مستند به کلام مقدس الهی مرتبط با این موضوع لازم است یادآوری شود تا به عنوان اتمام حجتی برای همه مورد توجه و سامان قرار گیرد؛ اینکه خدای یکتا اوصاف زیانکارترین مردم را اینگونه تشریح می فرماید: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالأخْسَرِینَ أَعْمَالا (103) الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا (104) أُولَئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَزْنًا (105) ذَلِکَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا کَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آیَاتِی وَرُسُلِی هُزُوًا (106).[5]کهف). البته باید دانست که خدای یکتا نتیجه ی کار مومنین و کنندگان کارهای شایسته را نیز بیان فرموده است: « إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلا (107) خَالِدِینَ فِیهَا لا یَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلا (108)[6]کهف.»پس روشن می شود که بهشت بر اساس ایمان و اعمال صالح ضمن تقوای الهی داشتن داده می شود و نه جز آن.

    بنابراین در واقع باید با توجه به آیات روشن او بنده مخلص خدا بود و با اخلاص، او و فرستاده اش را اطاعت کرد و به راستی و صدق دل به او و پیامبرش ص ایمان آورد و تصدیق آیات خدا و از هر کاری که موجبات فحشا و فساد از جمله زنا را پدید می آورد باید دوری کرد و همینطور از ریا و تظاهر هم باید پرهیز نمود و ... چرا که او قادر بر هر کاری و دانای به همه  امور است و همه چیز به سوی او باز می گردد. امید آن که از بندگان مومن او باشیم و از کنندگان کارهای شایسته و دعوت کننده به این امور به اذن حضرتش. ان شاءالله آمین یا رب العالمین.



[1] - و برخی از آنانکه گفتند ما به کیش عیسی هستیم از آنها عهد گرفتیم ( که پیرو کتاب و رسول خدا باشند) آنان نیز از آنچه پند داده شدند به خاطر فراموش کردنش نصیب بزرگی را از دست دادند ما هم ایشان را به کیفر عملشان آتش جنگ و دشمنی را تا قیامت میان آنها بر افروختیم و به زودی خدا آنها را بر عاقبت بد آنچه می باشند که می کنند آگاه خواهد ساخت.

[2] - منافقان از آن روزی بترسند که خدا سوره ای بفرستد که آنچه درون ناپاک آنهاست بر آنان آشکار سازد. ای رسول بگو اکنون تمسخر کنید و خدا از آنچه می ترسید به سر شما خواهد آورد. و اگر از آنها بپرسید که چرا مسخره و استهزا می کنید پاسخ دهند که ما به شوخی و مزاح سخن راندیم. ای رسول به آنها بگو آیا با خدا و آیات او و رسولش تمسخر می کنید؟ پوزش نخواهید که عذرتان پذیرفته نیست که شما بعد از ایمان آوردن کافر شدید. اگر از برخی نادانان و ساده لوحان شما در گذریم، گروهی را نیز عذاب خواهیم کرد که مردمی بسیار بدکارند.

[3] - آنان که با خدا و رسول او سخت مخالفت می کنند همانند کافرانی که پیش از آنان بودند به رو در آتش افتند و ما ( برای اتمام حجت مردم) آیات روشن فرو فرستادیم و برای کافران عذاب خوار کننده مهیاست. روزی که خدای یکتا همه را بر می انگیزد و آنان را از آنچه که انچام می دادند و خدای شمارش کرده و آنان فراموش نموده اند؛ آگاه خواهد ساخت. که همانا خدا بر هر چیزی گواه است. // پس باید مومنین در همه حال خدای یکتا را گواه اعمال خود بدانند.

[4] - و بدینگونه است در این رابطه آیات 23-24 با توجه به آیات 20-26 سوره ی لقمان و مرتبط با سرانجام کسانی که بدون دانش و راهنمایی و کتاب روشن در باره خدا مجادله می کنند و بنابراین خدای یکتا آنان را از آنچه که بودند و انجام میدادند آگاه خواهد ساخت. پس نتیجه اینکه بدون این سه مقوله نباید در باره خدا و آیاتش با کسی مجادله کرد. البته خدای یکتا در آیه 22 همین سوره نتیجه کار مسلمان نیکوکار را نیز بیان فرموده است که همانا برخورداری از تمسک به قرآن می باشد. والله اعلم

[5] - به امت بگو که می خواهید شما را بر زیانکارترین مردم آگاه سازم. زیانکارترین مردم آنان هستند که عمرشان را در راه دنیای فانی تباه کردند و به خیال باطل می پنداشتند که نیکوکاری می کنند. همین گروهند که به آیات پروردگارشان و ملاقات او کافر شدند پس اعمالشان همه تباه گشته و روز قیامت آنها را هیچ وزن و ارزشی نخواهیم داد. اینان چون کافر شده و آیات و فرستادگانم را به استهزا گرفتند بنابراین دوزخ کیفر کارشان می باشد.

[6] - همانا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردند در بهشت فردوس منزل خواهند یافت. همیشه در آن بهشت منزل یافته و هر گز از آنجا انتقال نخواهند یافت.


نوشته شده در  یکشنبه 100/5/10ساعت  6:7 عصر  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

 نتیجه گیری پایانی

    باری؛ باید پیروی آیات خدا را نمود که همه در کتاب خجسته قرآن است که تنها این امر به همراه تقوای الهی است که رحمت الهی را برای عاملین بدان بدنبال خود دارد : «وَهَذَا کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (155)[1] انعام با توجه به آیات151-157) » . و دانست که تنها این ایمان به آیات خدا و نه هیچ کلام دیگری است که هدایت را در پی خود دارد و از عذاب خدا می رهاند: « إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ لا یَهْدِیهِمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (104)إِنَّمَا یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْکَاذِبُونَ (105)نحل».  و باز باید دانست که کفر بعد از ایمان نیز غضب و عذاب خدا را برای مشمول امر به همراه دارد و این بدان معنی است که چنین کسانی زندگانی دنیا را بر آخرت برگزیده اند، امری که از هدایت خدا بی بهره می نماید و لذا مهر ختم بر دل و گوش و دیده ها می خورد و علاوه بر این موارد دنیوی؛ در آخرت نیز از زیانکاران می شود: « مَنْ کَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِیمَانِهِ إِلا مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإیمَانِ وَلَکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْرًا فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ (106)ذَلِکَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا عَلَى الآخِرَةِ وَأَنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ (107)أُولَئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ (108)لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِی الآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرُونَ (109) نحل» . امری که خدای یکتا به مومنین می فرماید تا ایمان بیاورند به آنچه که بدان دستور داده و بیان نموده که همانا کفر به این موارد یعنی خدا و فرشتگانش و کتابها و فرستادگانش و رستاخیز نتیجه ای جز گمراهی دور و بی بهره شدن از آمرزش و هدایت الهی و رستگاری نخواهد بود : « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالا بَعِیدًا (136) إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا کُفْرًا لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَلا لِیَهْدِیَهُمْ سَبِیلا (137) بَشِّرِ الْمُنَافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا (138)نساء با توجه به آیات 135-140 ».

   و سخن آخر اینکه باید یادآوری و اذعان نمود که برای کلمات خدا هیچ پایانی نیست و دانست که رسول خدا ص نیز بشری مثل همه بوده با این تفاوت که به ایشان وحی می شده است و بنابراین هر کس که امیدوار لقای الهی است باید که ضمن انجام کارهای شایسته، کسی را در پرستش برای خدا انباز قرار ندهد چرا که او یگانه است و این از رسالت های فرستادگانش بوده تا به مردم بگویند که خدایی جز او نیست: « قُلْ لَوْ کَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِکَلِمَاتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِمَاتُ رَبِّی وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا (109) قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلا صَالِحًا وَلا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا (110) کهف» پس باید ضمن پرهیزگاری، هر یک از مومنین برابر توان خود سخنان خدا را بشنوند و فرمان ببرند و انفاق از اموالشان نیز در راه خدا داشته باشند و بدانند که فرزندان و دارایی هایشان مایه آزمایش آنانند و نتیجه این اعمال بی هیچ کم و کاستی از سوی خدا برای خودشان است بنابراین مواظب نفس خود باشند تا از رستگاران گردند که همانا خدای یگانه، دانای به تمام نهان و آشکار امور جهان و آفرینش و بازگرداننده ی آنها بسوی خویش است :« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (14) إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ (15) فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِیعُوا وَأَنْفِقُوا خَیْرًا لأنْفُسِکُمْ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (16) إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ (17) عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (18)تغابن ». و دیگر اینکه به واسطه آیات الهی، دیگر امت ها را به سوی خیر بخوانند و امر به معروف و نهی از منکر کنند تا در زمره رستگاران باشند که اگر چنین شد از بهترین امت هایند که در این راه گام برداشته اند[2] : « وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (104) آل عمران با توجه به آیات 102-108» . که همانا آنچه در آسمان ها و زمین است برای خدا و بازگشت کارها نیز به سوی او که یکتاست می باشد: « وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأمُورُ (109)  آل عمران ».

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطیبین الطاهرین.

ویرایش  1400، نهم بهمن ماه.                                                   سید رضا شفیع اف



[1] - برای دانستن اینکه چرا باید تنها پیروی آیات خدا را نمود؟ باید گفت از آن جهت که یکی از دلایل آن این است که کتاب قرآن، برخوردار از تصدیق و تفصیل است . یعنی تصدیق کتب الهی پیشین و تفصیل تمام امور در هر زمانی و مکانی برای همه مردم در هر سرزمینی.که در این زمینه می توان به آیات 37- 44 سوره ی یونس اشاره کرد.

[2] - کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ (110) آل عمران.


نوشته شده در  یکشنبه 100/5/10ساعت  6:1 عصر  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

 

نتیجه گیری پایانی

    باری؛ باید پیروی آیات خدا را نمود که همه در کتاب خجسته ی قرآن است که تنها این امر به همراه تقوای الهی است که رحمت الهی را برای عاملین بدان بدنبال خود دارد : «وَهَذَا کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (155) [1] انعام با توجه به آیات151-157) » . و دانست که تنها این ایمان به آیات خدا و نه هیچ کلام دیگری است که هدایت را در پی خود دارد و از عذاب خدا می رهاند: « إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ لا یَهْدِیهِمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (104)إِنَّمَا یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْکَاذِبُونَ (105)نحل».  و باز باید دانست که کفر بعد از ایمان نیز غضب و عذاب خدا را برای مشمول امر به همراه دارد و این بدان معنی است که چنین کسانی زندگانی دنیا را بر آخرت برگزیده اند، امری که از هدایت خدا بی بهره می نماید و لذا مهر ختم بر دل و گوش و دیده ها می خورد و علاوه بر این موارد دنیوی؛ در آخرت نیز از زیانکاران می شود: « مَنْ کَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِیمَانِهِ إِلا مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإیمَانِ وَلَکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْرًا فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ (106)ذَلِکَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا عَلَى الآخِرَةِ وَأَنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ (107)أُولَئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ (108)لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِی الآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرُونَ (109) نحل» . امری که خدای یکتا به مومنین می فرماید تا ایمان بیاورند به آنچه که بدان دستور داده و بیان نموده که همانا کفر به این موارد یعنی خدا و فرشتگانش و کتابها و فرستادگانش و رستاخیز نتیجه ای جز گمراهی دور و بی بهره شدن از آمرزش و هدایت الهی و رستگاری نخواهد بود : « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالا بَعِیدًا (136) إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا کُفْرًا لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَلا لِیَهْدِیَهُمْ سَبِیلا (137) بَشِّرِ الْمُنَافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا (138)نساء با توجه به آیات 135-140 ».

   و سخن آخر اینکه باید یادآوری و اذعان نمود که برای کلمات خدا هیچ پایانی نیست و دانست که رسول خدا ص نیز بشری مثل همه بوده با این تفاوت که به ایشان وحی می شده است و بنابراین هر کس که امیدوار لقای الهی است باید که ضمن انجام کارهای شایسته، کسی را در پرستش برای خدا انباز قرار ندهد چرا که او یگانه است و این از رسالت های فرستادگانش بوده تا به مردم بگویند که خدایی جز او نیست: « قُلْ لَوْ کَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِکَلِمَاتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِمَاتُ رَبِّی وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا (109) قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلا صَالِحًا وَلا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا (110) کهف» پس باید ضمن پرهیزگاری، هر یک از مومنین برابر توان خود سخنان خدا را بشنوند و فرمان ببرند و انفاق از اموالشان نیز در راه خدا داشته باشند و بدانند که فرزندان و دارایی هایشان مایه ی آزمایش آنانند و نتیجه ی این اعمال بی هیچ کم و کاستی از سوی خدا برای خودشان است بنابراین مواظب نفس خود باشند تا از رستگاران گردند که همانا خدای یگانه، دانای به تمام نهان و آشکار امور جهان و آفرینش و بازگرداننده ی آنها بسوی خویش است :« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (14) إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ (15) فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِیعُوا وَأَنْفِقُوا خَیْرًا لأنْفُسِکُمْ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (16) إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ (17) عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (18)تغابن ». و دیگر اینکه به واسطه ی آیات الهی، دیگر امت ها را به سوی خیر بخوانند و امر به معروف و نهی از منکر کنند تا در زمره ی رستگاران باشند که اگر چنین شد از بهترین امت هایند که در این راه گام برداشته اند[2] : « وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (104) آل عمران با توجه به آیات 102-108» . که همانا آنچه در آسمان ها و زمین است برای خدا و بازگشت کارها نیز به سوی او که یکتاست می باشد: « وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأمُورُ (109) آل عمران ».

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطیبین الطاهرین.

16 آذر 1395

نکته:

این پژوهش قرآنی به فضل بیکران و بیش از پیش الهی در تاریخ 29 تیر ماه 1400 بویژه مرتبط با جایگزین کردن عینی آیات کریمه قرآنی معرب بجای آیات الهی قرآن مجید که در سال هزار و سیصد و نود و پنج بدون اعراب تایپ شده بود؛ مورد ویرایش قرار گرفت. ان شاءالله که موثر اثر باشد. آمین یا رب العالمین.



[1] - برای دانستن اینکه چرا باید تنها پیروی آیات خدا را نمود؟ باید گفت از آن جهت که یکی از دلایل آن این است که کتاب قرآن ، برخوردار از تصدیق و تفصیل است . یعنی تصدیق کتب الهی پیشین و تفصیل تمام امور در هر زمانی و مکانی برای همه ی مردم در هر سرزمینی.که در این زمینه می توان به آیات 37- 44 سوره ی یونس اشاره کرد.

[2] - 10 آل عمران.


نوشته شده در  یکشنبه 100/5/10ساعت  5:52 عصر  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم

 

موضوع : زندگی سالم

پیش گفتار:

 انسان فی نفسه در پی یافتن و رسیدن به آنچه است که در طول عمرش، تضمین کننده آرامش و سلامت او باشد؛ که یکی از ابعاد این سلامت و عافیت به زندگی او بر می گردد که تاثیر بسزایی در کیفیت زندگانی اش در طول عمرش داشته باشد، و در نتیجه این تحقیق بدنبال این است تا روش مطلوب رسیدن به این هدف را با سر لوحه قرار دادن منبع الهی قرآن کریم با محوریت آیات سوره مبارکه نور تبیین نماید.

   در این مقال باذن الله و عونه، قصد بر این است تا پیرامون عنوان یا موضوع « زندگی سالم » و کم و کیف حصول آن که صد البته در رستگاری نیز موثر است؛ ان شاءالله مطالبی   آن هم به لطف بیکران الهی و بر اساس آیات کریمه و نورانی اش آورده شود. امید اینکه ان شاءالله مفید فایده ی مردم به لطف حضرتش جل عظمته واقع شود. آمین.

گفتار نخست : توضیحات

1- مولفه های بسیاری همانند دادگری و درستکاری و ... وجود دارد که به طور بدیهی مشترک انسان به معنای عام آن فارغ از نگرشها و بینش ها و ... می باشد، که از دیگر نمودها و مصادیق این اشتراکات موضوعِ این مقال یعنی « زندگی سالم » است. و آن یعنی داشتن یک زندگی همراه با تندرستی فردی و سلامت جمعی به نحوی که چنین زندگانی ایی با کوشش دقیق ، و مدون علمی و مستمر، فرد و جامعه را به سوی « کمال » که از دیگر سرشت های انسانی و اشتراکات بنی آدم که در جستجوی آن و دست یافتن بدان است رهنمون شود. و روشن است که رسیدن به چنین هدفی بر اساس اندیشه و خردمندی؛ در شناخت و به کار بستن فضایل اخلاقی با مصادیقی که نمونه هایی از آن در بدو این بخش از بخث گذشت و نیز دوری نمودن از رذایل اخلاقی همچون بیداد و دروغگویی و پیمان شکنی و ... می باشد.

    به عبارت دیگر ، عینیت یافتن فضایل اخلاقی در هستی بنی آدم یا انسان است که زمانی به اراده ی خداوندی و طی اسباب و عللی آفریده می شود و تا زمانی معین هست و سپس برابر سنت الهی چشم از جهان فرو می بندد تا به سوی خداوند برگردد و ... ؛حال اگر چنین افرادی از هر جامعه ای در طول زندگی خود به فضایل اخلاقی باور داشتند و در عمل بدان پایبند بوده و باشند و در ترویج و تعلیم آن نیز کوشیده و بکوشند؛ پس با « سلامت » از این جهان عبور می کنند و می روند و برای رسیدن به « کمال » و ارتقای دستاوردها در این زمینه کوشش می کنند. و چنانچه بر عکس، کسانی از افراد انسانی رذایل اخلاقی را پیشه ی خود نموده و بنمایند، نتیجه اش جز این نیست که نه تنها از زندگی همراه با سلامت کامل برخوردار نیستند، بلکه در جهت « زوال » نیز کوشیده اند و ...

   نتیجه اینکه پس راه رسیدن به کمال انسانی، دست کم به لحاظ عقلی علاوه بر باور به فضایل اخلاقی، عمل نمودن به آنها توسط افراد و جوامع انسانی در هر زمان و سرزمینی به عنوان وجه اشتراک آنهاست.

2- وقتی سخن از « زندگی » به میان می آید، یعنی آنچه که در ارتباط با کسانی است که زنده اند و جنب و جوش برای  دیدن و شنیدن، کسب و کار، دانش اندوزی و خردورزی روی آفرینش و سپاس گزاری نعمت های خداوند و ... دارند، و نه کسانی که پیش از این بوده و مرگ آنان را در بر گرفته و نه کسانی که پس از این در آینده از هر هنگامش به اراده ی خداوندی خواهند آمد. هر چند که فراگیری زوایای زندگی مرتبط با آیندگان از ضروریات زندگانی آنها است؛ اما همانطور که اشاره شد در این جا فقط سخن از کسانی است که زنده اند و در زمان حال هستند.

 بنابراین با این گزیده روشن است که تحقق « زندگی سالم » نه تنها در گرو عمل به فضایل و ستوده های اخلاقی است؛ بلکه در عین حال در وجود داشتن عینی افراد نیز می باشد، همانگونه که به عکس افراد دارای زندگی ناسالم نیز وجود عینی داشته و دارند و دست کم با نظر داشت خردمندی که بر دوری از بدیها تاکید می کند، خود این راه را به اختیار برگزیده اند و در نتیجه به زندگی ناسالم رسیده اند و ...

3- اینکه برخورداری از « زندگی سالم » فردی و جمعی نه تنها به پایبند بودن به فضایل اخلاقی و پرهیز از رذایل اخلاقی که البته امری اولی و اهم در این زمینه برای زنده ها از انسان است خلاصه نمی شود؛ بلکه در سایه ی بکار بستن و مراعات مواردی همچون تعذیه ی درست از پاک و پاکیزه ها که عام و از احتیاجات ضروری و اولیه ی انسان است و نیز داشتن برنامه های تامین و ارتقای تندرستی همچون ورزش هم می باشد.

4- اینکه تحقق « زندگی سالم » به داشتن گفتار و اندیشه های پاک و یک دلی افراد با همنوع ضمن شناخت یکدیگر که حکمت آفرینش است و داشتن ارتباط صمیمی با آنها با هدف کوشش برای رسیدن به کمال انسانی نیز بر می گردد: « یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ. (13 حجرات).».

5- بالاخره اینکه، « زندگی » و تلاش و کوشش برای زنده ماندن همراه با تندرستی به دور از هر گونه آسیب جانی یا اندوه روانی و رسیدن به کمال و داشتن آرامش مادی و معنوی با به کار بستن اخلاقیات یا سجایای اخلاقی و ... ؛ در گرو « وجود نور » است. یعنی  اگر « نور » نباشد ، انسانِ زنده در تاریکی می ماند و تمام همّ و غمّش در این است که از آن وضعیت رهایی یابد و به یک روشنایی برسد تا راه را بیابد و بپوید و ..؛ چرا که تاریکی و تنهایی در دل خود وحشت دارد و تشویش ذهنی و بافتن هزار خیال بیهوده که صد البته در چنین وضعیتی طبیعی است را، بدنبال خود دارد که در واقع نمی شود در این حال نام آن را زندگی گذاشت، چرا که همراه با سلامت جسمی و فکری و ... نیست و تدبیر در آن، هر چه بر تعداد تشویشات ذهنی افزوده می شود بیشتر رنگ می بازد. به عبارتی دیگر؛ در تاریکی نمی توان بدنبال « زندگی سالم » بود، زیرا اولویت اول فرد واقع در تاریکی مطلق یا غیر آن از این امر، رهایی از آن است. یعنی رسیدن به همان « نور » یا روشنایی تا بتواند برای یک زندگی خوب و سالم بکوشد و اندیشه نماید و برنامه ریزی کند و چنانچه اهل آن باشد شکر خدای را به جا آورد که « نور » را از فضل و رحمتش قرار داد تا از تاریکی ها به اذن حضرتش انسان بیرون برده شود.

   پس زندگی کردن به طور عام و تلاش برای رسیدن به یک زندگی سالم و آراسته شدن به آن به عنوان وجهی از ساختار شخصیتی فرد یا جامعه به طور خاص برای اصحاب و اهلش، در وجود « نور » است. یعنی آنچه که نه تنها همانطور که خیلی فشرده یادآوری و بیان شد، مایه ی زندگی افراد انسانی، بلکه  مایه ی زندگی همه ی جانداران است، می باشد؛ افزون اینکه وجود آن یعنی « نور » سبب می شود که زوایای زوج گونه و متنوع آفرینش دیده و روی آن اندیشه شود، نیازها برآورد و بکار گرفته شود و ... از سوی دیگر به مقوله ای تحت عنوان « سایه » ی متعلق به اشیاء و اشخاص از هر نوعش نیز به واسطه ی نور خورشید و چراغ و ... هر آنچه که برخوردار از نور است و ایجاد سایه می کند پی برده و دانسته شود که  برگشت تاریکی به شب برای استراحت است و ...

 خیلی خلاصه اینکه عنصر اصلی برای زندگی همراه با آسایش جانی و آرامش فکری فرد و جامعه و البته تداوم آن و پی بردن به رازهای آفرینش و برخورداری از یک « زندگی خوب و سالم » و یافتن آب و هوا و غذای پاک و ...؛ همانا « نور » و وجود آن می باشد. همانگونه که البته هستی ِ این عنصر یعنی نور، برای رشد و بقای همه ی جانداران و صد البته برای دیدن همه ی موجودات قابل مشاهده ضروری است.

 

 

نوشته شده در  پنج شنبه 100/2/2ساعت  10:40 عصر  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

 

گفتار دوم : نور

    با توجه به مطلب اخیر از گفتار نخست یعنی موضوع « نور » و ارتباط آن با زندگی جانداران و نظر داشت سایر عوامل و عناصر دخیل در موضوع همچون آب و هوا و ... برای ایجاد و رشد و بقای آنها تا زمانی معین برابر سنت آفرینش؛ هم اکنون باید بدنبال این امر بود که منشأ این نور که وجه مشترک همه ی اجسام و اشیای برخوردار از آن است و در آسمانها و زمین می بینیم؛ چیست یا کیست؟

   برای رسیدن به پاسخ در این زمینه روشن است که وقتی سخن از « نور » به عنوان وجه مشترک تمام موجودات برخوردار از آن از جاندار و بی جان در آسمانها و زمین به میان آورده می شود، پس باید با توجه به واقعیات، به وجه دیگر آن نیز نگریست مبنی بر اینکه این موجوداتِ برخوردار از نور گذشته از مراتب وجودی، دارای شدت و ضعف در نور پراکنی به محیط و اطراف می باشند، بدین منوال که یکی خورشید است و دیگری ماه و چراغ و ... ؛ به این نتیجه رسید که با این وجوه اشتراک و اختلاف از این موجودات پی برده می شود که تمام این ها آفریده هایی هستند و آفریننده ای دارند که این نور یا این ویژگی را در آنها قرار داده است به نحوی که نور آنها هم همیشگی نیست بلکه حدی دارد یعنی از افول نیز برخوردارند و حتا چیزی همچون ابر می تواند به امر الهی یا همان آفریینده ی آنها، مانع از نور افشانی خورشید شود و ...؛ تمام اینها یعنی اینکه پروردگار آسمانها و زمین؛ خداوند یکتاست. به عبارت دیگر با این توضیح کوتاه، روشن و پی برده می شود که منشأ نور قرار داده شده در موجودات برخوردار از آن در آسمان ها و زمین؛ خداوند یکتا و آفریینده ی همه چیز می باشد که خود در وجود مقدس و یکتای بدون انبازش، « نور » نیز می باشد.

توضیح :

   تا اینجا به چرایی قرار داده شدن نور و چیستی و کیستی منشأ آن پی برده شد؛ اما موضوع دیگر با توجه به مبانی شرعی و کلام مقدس الهی این می باشد که در اینجا علاوه بر موضوع اخلاقیات و پایبندی به ستوده های آن که امری عقلانی است و خداوند در سرشت آدمی به ودیعه نهاده است؛ برای روشن شدن بیشتر امر و رسیدن به نتیجه ی مطلوبتر پیرامون مقوله ی « زندگی سالم »، همانطور که گذشت بر اساس مبانی شرع ناشی از کلام مقدس الهی که مقدمه ی آن ایمان است پرداخته و پی برده و نتیجه گیری شود که تاثیر نور در این خصوص کدام است. ان شاءالله. اما پیش از هر چیز باید به آیات کریمه ی قرآن کریم پیرامون نور و اهمیت آن به عنوان مقدمه امر پرداخته شود.

1-   نور آسمانها و زمین

 « اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونِةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ . (35 نور) ». /  این آیه ی کریمه به روشنی میرساند که نور آسمانها و زمین؛ خداوند یکتا یا همان « الله » و وجود مقدس او می باشد. امری که اخیرن مرتبط با منشا نور آسمانها و زمین پیرامون آن اندکی سخن به میان آمد. 

2- ولی مومنین

« اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (257 بقره)» . / این آیه ی کریمه می رساند که خداوند یکتا نه تنها نور آسمانها و زمین است، بلکه ولی و سرپرستِ مومنین است به نحوی که آنان را از تاریکی ها به سوی نور و روشنی بیرون می برد، در حالی که برای کفار چنین نیست و چونکه اولیای آنان طاغوتند، جریان به عکس است. یعنی آنها را از سوی نور به سوی تاریکی ها بیرون می برند. پس برای برخورداری از نور الهی و بیرون رفتن از تاریکی های جهل و غفلت و .... باید از مومنین به خدا – الله – و مومن به آنچه که او دستور داده است بود.

3- قرار دهنده ی تاریکی ها و نور

« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم.الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ (1 انعام) ». / این آیه ی کریمه میرساند که خداوند یکتا هم آفریننده ی آسمانها و زمین است و هم قرار دهنده ی تاریکی ها و روشنی. پس از یک سو باید با این نشانه ها، از مومنین به او بود که یگانه است و انبازی نداشته و ندارد و از سوی دیگر روشن می شود که وقتی او یعنی « الله » نورِ آسمانها و زمین است پس منشأ نور قرار داده شده در آسمانها و زمین هم خود او است، ضمن اینکه این او –  یعنی الله – است که مومنین به حضرتش را از تاریکی های قرار داده شده ی زمین به سوی نور به اذن حضرتش بیرون می برد.

4- یکسان نبودن تاریکی ها و نور

«وَمَا یَسْتَوِی الأعْمَى وَالْبَصِیرُ (19) وَلا الظُّلُمَاتُ وَلا النُّورُ (20) وَلا الظِّلُّ وَلا الْحَرُورُ (21) وَمَا یَسْتَوِی الأحْیَاءُ وَلا الأمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ (22) إِنْ أَنْتَ إِلا نَذِیرٌ (23 فاطر) ».

« قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءَ لا یَمْلِکُونَ لأنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلا ضَرًّا قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأعْمَى وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ (16 رعد)» .

   برابر آیه ی کریمه 20 سوره ی فاطر و 16 رعد روشن می شود که تاریکی ها با نور یکسان نیستند، چه آنکه به طور بدیهی آدم بینا تا آنجا که امکان دارد و فضای محیطی اجازه می دهد، آنچه را می بیند که در شب امکان آن اگر تاریکی محض باشد نیست. در روز یک فرد بینای دانا علاوه بر اشیاء و افراد پیرامونی، آن هم به طور آشکار و بدیهی، سایه های آنها را هم می بیند در حالی که این موارد در رابطه با یک نابینا صدق ندارد. سایه؛ یعنی آنچه که خداوند یکتا-الله- خورشید را برای وجودش دلیل قرار داده « أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاکِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَیْهِ دَلِیلا (45) ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَیْنَا قَبْضًا یَسِیرًا (46 فرقان) ». در حالی که این امر (سایه) برای تاریکی ها مصداق ندارد. در واقع باید نوری حتا آنگاه که شب و تاریک است باشد تا موجودات پیرامونی و نیز سایه ی آنها دیده شوند و ...

   مورد دیگر اینکه یکی از مواردی که بنا به تعبیر قرآنی و بر اساس کلام مقدس الهی که بدان ایمان داریم و می شود آن را از مصادیق یکسان نبودن نابینا و بینا ذکر نمود اینکه هر چند نابینا هم زندگی دارد و زنده است، اما نور را نمی تواند ببیند تا بواسطه ی آن موجودات گوناگون و عوارض مختلف آن همچون رنگشان را ببیند و ... چرا که نور ، تنها قابل دیدن است و نه شنیدن و بسودن و بو کردن و ...

   جان کلام اینکه نابینایان بر اساس شرایط محیطی همچون سر و صدا و جنب و جوش و گفته های اطرافیان و ... است که به این مهم پی می برند که بواسطه ی نور، روز است و مقوله ای تحت عنوان نور هم وجود دارد که متعلق شیئی همچون خورشید است که پرتو افشانی کرده و ... تا زمانی معین از روز هست و سپس شب می شود و بعد از آن روز و ... تا آنگاه که خداوند که نور آسمانها و زمین است بخواهد.

    نتیجه اینکه در گرو نور است که موجودات گوناگون و رنگهای متنوع دیده می شوند و ... این بدان معناست که با حس بینایی است که با وجود نور؛ اشیا و ویژگی ها و تغییراتشان دیده می شوند، همانگونه که با حس بینایی است که به هنگام بروز یک خطر غیر منتظره مثل آمدن یک شیئی به سمت فرد؛ مغز بدون دخالت اراده ی فرد، فرمان واکنش سریع را به عضوی از اعضای او برای دفع آن خطر را خواه بستن چشم باشد یا دزدیدن سر به تو یا بالا آمدن دست به طرف صورت، یا رفتن غیر ارادی پا روی پدال ترمز به هنگام دویدن کودکی در مسیر تردد خودرو و ... می دهد . در حالی که این موارد مرتبط با یک فرد نابینا فارغ از اموری همچون رانندگی و ... مصداق ندارد و در صورت نزدیک شدن سهوی و یا عمدی یک شیئی همانند پاره سنگی کوچک به سویش نمی تواند از خود دفع خطر کند، چرا که او از نعمت بینایی برخوردار نبوده. در واقع می شود گفت که فعالیت فرمان دادن و تحرک مغز برای دفاع از چشم و صورت و ... به هنگام نزدیک شدن خطری با توجه به شواهد مربوطه؛ وابسته به این است که چنان فردی از نعمت و حس بینایی برخوردار باشد. به عبارت دیگر مقدمه ی واکنش های مغز برای مرتفع نمودن هر گونه خطری از صاحب عضو آن؛ وجود چشمِ بینا می باشد، همانگونه که مقدمه ی کسب علم به اشیا و آفریده های پیرامونی به وجود این حس و به عبارتی دقیقتر به وجود این نعمت بزرگ الهی یعنی بینایی است. و همینطور است در رابطه با آنچه که به حس شنوایی بر می گردد و خود مقدمه ای است برای واکنش مغز مرتبط با قضایای مربوطه و ...

   برآیند این بحث اینکه تا اینجا و با این گزیده روشن می شود که براستی چرا نابینا و بینا برابر کلام مقدس الهی یکسان نیستند. و اینکه روشن می شود که تنها راه برون رفت از تاریکی ها؛ نور است، نوری که منشا آن «الله» است: «أَوَمَنْ کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا کَذَلِکَ زُیِّنَ لِلْکَافِرِینَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (122 انعام)».

5- حکمت برگزیدن رسولان الهی

«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ (5 ابراهیم)» . / بر اساس این آیه ی کریمه روشن می شود که حکمت برگزیدن و فرستادن رسولان خدا به سوی اقوامشان و امت هایشان این بوده تا بواسطه ی آیات وحی شده ی خداوند به آنان، مردمِ قومشان را از تاریکی ها به سوی « نور » بیرون ببرند و « ایام الله » را بدانان یادآور شوند.

   و بدینگونه است در این زمینه و مرتبط با رسالت حضرت ختمی مرتبت ص آیه 11 سوره ی طلاق. که البته باید افزود که برخورداری از بهشت جاودانی و جاویدان بودن در آن به لطف الهی، در گرو ایمان به « الله » و انجام « کارهای شایسته » است: « رَسُولًا یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِ اللَّهِ مُبَیِّنَاتٍ لِّیُخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَن یُؤْمِن بِاللَّهِ وَیَعْمَلْ صَالِحًا یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا » (11 طلاق) .


نوشته شده در  پنج شنبه 100/2/2ساعت  10:39 عصر  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

<   <<   11   12   13   14   15      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
[عناوین آرشیوشده]