Ø وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ. (56) نور
برابر و در ادامه آیه قبل؛ خداوند یکتا نه تنها به چنین کسانی از مومنین که کننده کارهای شایسته نیز هستند و بدانان وعده جانشینی روی زمین را داده است می فرماید که راه توحید را بپیمایند و از فسق و تباهکاری به دور باشند بلکه برابر این آیه کریمه می فرماید که نماز را نیز به پا داشته و زکات بدهند و فرمان رسول را ببرند باشد که مورد رحم خداوندی قرار گیرند.
جایگاه نماز و زکات به عنوان دو فرع دین به نحوی که مومن بودن افراد را در ایمانشان می رساند که تا چه اندازه پایبند دو اصل توحید و معاد هستند و از شرک به دور؛ محفوظ، اما شاید این سوال پیش بیاید که مگر چه حکمتی در فرمان بردن از رسول نهفته است به گونه ای که در چند آیه ی اخیر نیز پس از فرمان بردن از خدای یکتا از آن ذکر به میان آمده است به نحوی که برخورداری از مهربانی و رحمت الهی که به طور آشکار در پایان این آیه بدان اشاره شده، مشروط گردیده است؟ روشن است که پاسخ را باز باید در کلام مقدس الهی یافت مبنی بر اینکه اطاعت از رسول خدا در طول اطاعت از خدای یکتا بدان خاطر است که او رسولانش را فرستاده است تا مردم از آنان به اذن خدای یکتا اطاعت کنند تا به هدایت و رستگاری برسند: « وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا (64)نساء با توجه به آیات 58-70 ». زیرا خدای یکتا اطاعت از رسول خود را اطاعت از خود دانسته است و در صورت رویگردانی از این امر باید دانست که رسول خدا بر کسی نگاهبان نیست: « مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا(80)نساء». باری؛ خدای یکتا به مومنین می فرماید که ضمن فرمانبرداری او و فرستاده اش، از این امر روی بر نگردانند در حالی که آیات خدا را می شنوند ...؛ پس باید در این رابطه از عاقلان و خردمندان باشند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) وَلا تَکُونُوا کَالَّذِینَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لا یَسْمَعُونَ (21) إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ (22)انفال با توجه به آیات 23-28)».
اهمیت فرمان خدا و رسول او را بردن
در این خصوص بایسته است گفته شود که خدای یکتا در جایی می فرماید که چنانکه مومنین فرمان خدا و رسولش را نبرند جز این نیست که اعمالشان باطل می شود: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَلا تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ (33) إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ مَاتُوا وَهُمْ کُفَّارٌ فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ (34) فَلا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الأعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَکُمْ وَلَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ (35) محمد با توجه به آیات 36-38) » .
به هر جهت به عنوان یک مومن، باید عامل به این امر بود چه آنکه شرط ایمان آوردن به دل و مومن همراه با مسلمانی در گرو آن یعنی این فرمانبری و نیز ایمان به خدا و فرستاده اش است: «قَالَتِ الأعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الإیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ وَإِنْ تُطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمَالِکُمْ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (14) إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ (15) حجرات»؛ و دانست که اطاعت از خدا و رسولش آثاری خوب دارد که از جمله آنها این نعمت الهی است:« وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا (69) ذَلِکَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ عَلِیمًا (70)نساء». و نیز اینکه باز از دیگر آثار این کار یعنی فرمان خدا و رسولش را بردن این می باشد که خدای یکتا چنین مومنینی را به عنوان کامیابی بزرگ وارد بهشت پر نعمت خود می گرداند و از تبعات نافرمانی از خود و فرستاده اش که حاصلش آتش دوزخ و عذاب خوار کننده است بر حذر می دارد: « ... تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ[1] (13) وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِیهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِینٌ (14)نساء با توجه به آیات2-12 مرتبط با مسائل ارث و مال یتیم) ». که البته در این زمینه می توان باز به آیات 16-23 سوره فتح نیز اشاره کرد.
اما؛حال برای اینکه مومنین بدانند که نتیجه و تبعات بد اطاعت از غیر خدای یگانه و فرستاده اش کدام است باید به آیات زیر توجه نمود و متذکر آن شد: یکی آنجاست که نتیجه پیروی مومنین از برخی از اهل کتاب را که کفر است بیان می فرماید و می افزاید که تنها اعتصام به خداست که راهنمایی شدن به راه راست را برای مومنین در پی خود دارد« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا فَرِیقًا مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ یَرُدُّوکُمْ بَعْدَ إِیمَانِکُمْ کَافِرِینَ(100) وَکَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَیْکُمْ آیَاتُ اللَّهِ وَفِیکُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ(101)آل عمران با توجه به آیات 102-104[2] ». و در جایی دیگر که باید این امر چراغ راه مومنین باشد آنجاست که خدای یکتا رسول خود حضرت محمد ص را از پیروی کردن اکثر مردم بر حذر میدارد چرا که آنان بیشترشان پیروی گمان را می کنند و بنابراین نتیجه این امر چیزی جز گمراهی نخواهد بود؛ پس باید هدایت را تنها در سخنان و آیات خدای یکتا یافت که او به همه چیز و همه کس از گمراهان و راهنمایی شدگان داناتر است: «وَإِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الأرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلا یَخْرُصُونَ [3](116) إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ یَضِلُّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ (117) انعام» .
و باز افزون بر این امر اینکه خدای یکتا به پیامبرش ص می فرماید که فرمانبر کفار و منافقین نیز نباشد بلکه تنها پیروی آنچه را که به او وحی می شود را بنماید و بر او توکل کند، و این بدان معناست که مومنین نیز باید اینگونه باشند که مصداق پیروی خدا و فرستاده اش در گوش کردن و فرمان بردن از این آیات است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلا تُطِعِ الْکَافِرِینَ[4] وَالْمُنَافِقِینَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا (1) وَاتَّبِعْ مَا یُوحَى إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا (2) وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلا (3) احزاب[5]. و دیگر اینکه پیامبر ص موظف به این بوده که فرمانبر کسانی که دلشان از یاد خدا غافل است نیز نباشد و این بدان معناست که این مهم نیز باید سرلوحه کار مومنین در مراتب زندگیشان باشد که هم فرمانبر غافلین از ذکر خدا نباشند و هم اینکه جایگاه ذکر الله را در زمان زنده بودنشان بدانند: « ... وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا (28)کهف با توجه به آیات 26-31 ». برای دانستن اینکه چرا نباید از ذکر خدا غافل بود بدیهی است که پاسخ را باز باید از بطن کلام مقدس الهی پیدا نمود مبنی بر اینکه غافل از ذکر خدا علیرغم آمدن آیاتش بر او و فراموش کردن آن، در آن گیتی نابینا محشور خواهد شد و عینن از فراموش شدگان خواهد بود: وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى (124 ) قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَى وَقَدْ کُنْتُ بَصِیرًا (125 ) قَالَ کَذَلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذَلِکَ الْیَوْمَ تُنْسَى (126 ) وَکَذَلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ یُؤْمِنْ بِآیَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى (127 ) طاها.
[1] - و بدینگونه است در این رابطه آیات 70- 73 سوره احزاب .
[2] - و بدینگونه است در این رابطه آیات 149-150 همین سوره یعنی آل عمران با نظر داشت آیات 151-152 آن . و باز آیه 32 آل عمران با توجه به آیات 28-34 آن .
[3] - چه آنکه خدای یکتا در جایی دیگر از قرآن کریم می فرماید که گمان؛ هیچ گاه از حق چیزی را بی نیاز نمی کند. یعنی هر کس در پی حق و راهنمایی شدن بدان سو است فقط باید پیروی حق و یقین را بکند که همانا همه اش به عنوان یک باور در سخنان و آیات خدای یکتاست. خدایی که تنها ایجاد کننده و آفریننده و بازگشت دهنده امور به سوی خود و تنها راهنمایی کننده به سوی حق است و هیچ انبازی ندارد که توانای بر این امور باشد، پس باید تنها پیروی حق را کرد و آیات خدا را به عنوان حق به مشرکان رساند و بر آنان خواند تا دست از پیروی گمانشان بردارند و به لطف حضرتش به سوی راه راست راهنمایی شوند : «قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکَائِکُمْ مَنْ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ قُلِ اللَّهُ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ (34) قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکَائِکُمْ مَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ أَفَمَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمْ مَنْ لا یَهِدِّی إِلا أَنْ یُهْدَى فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ (35) وَمَا یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ (36) یونس با توجه به آیات 37-52.»
[4] - و بدینگونه است در این رابطه آیات 52 سوره ی فرقان با توجه به آیات 47-51.
[5] - و همینطور است در این رابطه آیه 48 همین سوره یعنی احزاب با توجه به آیات 45-47 . و نیز آیه 24 انسان مبنی بر اینکه پیامبر از فرمان بردن از مردم بدکار و ناسپاس نیز نهی شده است و بنابراین این مهم نیز باید آویزه گوش مومنین باشد که مبادا پیروی افراد بدکار و ناسپاس را بنمایند: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنْزِیلا (23) فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ کَفُورًا (24) وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَةً وَأَصِیلا (25) انسان با توجه به آیات 24-31.» و اینکه فرمانبری و پیروی دروعگویان و بسیارسوگند خورندگان را نیز نکند: « فَلا تُطِعِ الْمُکَذِّبِینَ (8) وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ (9) وَلا تُطِعْ کُلَّ حَلافٍ مَهِینٍ (10) قلم با توجه به آیات 1-16. » چه آنکه برای نمونه چون بیشتر اهل مصر به جای اطاعت از رسول خدا یعنی حضرت موسی ع؛ فرمانبر فرعون شدند پس زبون و در زمره ی فاسقین و در نهایت گرفتار خشم خدا و مثالی برای آیندگان برای پند گرفتن شدند: « وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِی قَوْمِهِ قَالَ یَا قَوْمِ أَلَیْسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ وَهَذِهِ الأنْهَارُ تَجْرِی مِنْ تَحْتِی أَفَلا تُبْصِرُونَ (51) أَمْ أَنَا خَیْرٌ مِنْ هَذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ وَلا یَکَادُ یُبِینُ (52) فَلَوْلا أُلْقِیَ عَلَیْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلائِکَةُ مُقْتَرِنِینَ (53) فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ (54) فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِینَ (55) فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَمَثَلا لِلآخِرِینَ (56) زخرف.
(ادامه آیه 56 سوره نور به بعد)
و مورد دیگر اینکه همانطور که اشاره شد مردم و حتا مومنین از مخاطبین؛ آیات الهی که توسط رسولان خدا بر آنان خوانده شده و یا آیاتش همچون آیات قرآن کریم که بدانان رسیده باید ضمن تقوای الهی، اطاعت رسول خدا را در طول اطاعت خدا بنمایند که آیاتش را بر آنان خوانده، چه آنکه بیان این مهم نیز از جمله رسالت های آنان بوده است: « کَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِینَ (105) إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلا تَتَّقُونَ (106) إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ (107) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ (108) وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ (109) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ (110) شعراء با توجه به آیات 111-122 [1]» . و نه تنها اینکه فرمانبر کفار و فاسقین و منافقین و مکذبین نباشند؛ همانگونه که پیامبران خدا از جمله خاتم النبیین ص به این مهم امر شده بود؛ بلکه ضمن فرمان بردن خدا و رسولش باید که فرمان اسراف کاران را نیز نبرند، مسرفین، یعنی آن کسانی که در روی زمین فساد و تباهی می کنند و در پی اصلاح و سامان امور نیستند و لذا عاقبت خوبی هم ندارند همانگونه که مصداق این سخن برابر کلام مقدس الهی قوم ثمود می باشد که چون اطاعت رسول خدا یعنی برادرشان صالح را نکردند و بر عکس اطاعت مسرفین را کردند پس عذاب الهی آنان را در بر گرفت: « ... فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ (150) وَلا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ (151) الَّذِینَ یُفْسِدُونَ فِی الأرْضِ وَلا یُصْلِحُونَ (152)شعراء با توجه به آیات 141- 159 » .
پس در این آیه کریمه (56 نور) و پس از یکتاپرستی یا اصل توحید؛ اهمیت و تاثیر نقش نماز و زکات و اطاعت از پیامبر خدا در بهره مندی از رحمت الهی دانسته می شود تا اینکه مومنین بدانند که اگر در پی مهرورزی از سوی خدای یکتا هستند چه چیزها و تکالیفی است که این مهم را برای آنان در پی دارد. زیرا این نماز است که از گرفتار شدن به هر گونه فحشا و منکری باز می دارد (45 عنکبوت)، که از جمله مصادیق فحشا که نماز از آن باز می دارد امر زنا می باشد. و باز این زکات است که از مشرک بودن باز می دارد (7-9 صف)، همانگونه که در کنار هم بودن این دو مقوله و پیش از آن توبه کردن مشرکین از شرکشان است که آنان را در زمره برادران دینی مومنین قرار می دهد: «... فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ فَإِخْوَانُکُمْ فِی الدِّینِ وَنُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ (11) توبه با توجه به آیات 6-16»؛ و ...جان سخن اینکه پیرامون تاثیر اطاعت از خدا و رسولش نیز مطالبی گذشت؛ بنابراین باید از اعراض از این سه مقوله و یا بی تفاوتی نسبت به آنها یا تضییع کردنشان خودداری و راه پرهیزگاری را پیشه نمود.
Ø لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مُعْجِزِینَ فِی الأرْضِ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَلَبِئْسَ الْمَصِیرُ. (57) نور
برابر دو آیه قبل روشن شد که مومنین آنهایی هستند که از جمله ویژگی های آنان این است که هم کارهای شایسته می کنند و هم اینکه تنها خدای یکتا را می پرستند و هم اینکه به سه فریضه نماز و زکات و اطاعت رسول خدا پایبند می باشند. اما مرتبط با کسانی که این آیات الهی را برابر بخش اخیر آیه 55 سوره نور، شنیده و پس از آن کافر شدند؛ نه تنها در زمره تباهکاران و فاسقین قرار می گیرند بلکه بر اساس این آیه کریمه آنها به عنوان کافرین کسانی هستند که هیچ قدرتی روی زمین ندارند و به خاطر همین کفرشان جایگاهشان در آخرت آتش است که بد منزلگاهی است.
Ø یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشَاءِ ثَلاثُ عَوْرَاتٍ لَکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَلا عَلَیْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الآیَاتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ. (58) نور
این آیه کریمه ضمن مخاطب قرار دادن مومنین؛ اوقاتی را که لازم است کنیزان و غلامان و یا اطفال به وقت احتلام نرسیده از آنان اجازه ورود به خوابگاهشان بگیرند را بیان فرموده است که یکی پیش از نماز صبح است و دیگری هنگام ظهر که جامه ها از تن بر می گیرند و سوم پس از نماز عشاء یا زمان خفتن است.
نتیجه اینکه نه تنها برابر آیات اولیه این سوره مبارکه و روشنی بخش؛ مومنین حق ندارند که بی اجازه وارد خانه دیگران شوند بلکه اهل و سکنه یک خانه از مومنین نیز در اوقات مذکور در این آیه کریمه حق ندارند که بدون اجازه وارد خوابگاه زن و شوهر و یا پدر و مادر خود شوند. و این بدان معناست که نخست اینکه خوابگاه زن و شوهر باید از فرزندان و دیگر اهل خانه اعم از نسبی و سببی جدا باشد و دوم اینکه این مهم مسئولیت مومنین را نسبت به یکدیگر از هر جزء آن که کوچکترینش خانواده است می رساند مبنی بر اینکه لازم است که بر اساس این آیات به پیش بروند این آیات را که همه آموزشی است به فراگیران و فرزندان خود بیاموزند که باید اینگونه باشند و مراعات این اوقات را بنمایند و به همین طریق موارد را به آیندگان خود انتقال دهند. که البته این ها تمام مواردی است که غربی ها طی دستاوردهای علمی بدان رسیده اند تا آنجا که تحقیقاتشان در قالب کتاب در کشورهای مسلمان تدریس می شود که مثلن راههای یک زندگی موفق کدام است و ... در حالی که کتاب خدا در میان مومنین است و همه این راهها را طی آیاتش به روشنی بیان فرموده است و ما از آن غافلیم. و سوم اینکه مومنین در غیر این اوقات لازم است که با اهل خانه خود نشست و برخاست داشته و پیگیر امور روزمره و مشورت با آنان و خواندن آیات الهی برای یکدیگر و تدبر در آنها و امر کردن فرزندان به نماز خواندن و ... باشند چرا که با تمسک به این کتاب به عنوان حبل الله است که مومنین را از اختلافات و تفرقه و فرقه فرقه شدن به دور می دارد : « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلا تَمُوتُنَّ إِلا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (102) وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (103) آل عمران با توجه به آیات 104- 105 ». و از سوی دیگر با تمسک به الله به عنوان فرو فرستنده کتابش بر بنده و فرستاده اش حضرت محمد ص است که همراه با توبه و اصلاح کار خود و اخلاص در دین، منافقین از درک اسفل رهایی یافته و با مومنین و در صف آنها می شوند: « إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الأسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرًا (145) إِلا الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَأَخْلَصُوا دِینَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ وَسَوْفَ یُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ أَجْرًا عَظِیمًا (146) نساءبا توجه به آیات 144- 152 ». و بدینگونه است در این رابطه اینکه خدای یکتا، مردم یعنی ناس را مخاطب قرار می دهد و می فرماید که هر یک از آنان که به او یعنی الله ایمان آورد و بدو تمسک پیدا کند پس به زودی وی را وارد رحمت و فضلش کرده و به راه راست به سوی خویش راهنمایی می کند: « یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا (174) فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَیَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا(175) نساء » در واقع وارد فضل و رحمت خداوندی شدن بسته به این است که هر یک از مردم با توجه به کتاب روشنی بخش قرآن به خدای یکتا که همان " الله " باشد ایمان بیاورند و به او توسل و تمسک بجویند و تنها او را بخوانند و تنها او را بپرستند و حاجات شان را از او بخواهند و ذکر او را بگویند و نام او را بر زبان جاری کنند و سپاسگزار نعمت هایش باشند و ...
البته و به عنوان متذکر شدن یک حکم الهی،باید دانست که در ماه مبارک رمضان؛ مباشرت مومنین با همسرانشان فقط در اوقات شب و پیش از سحرگاهان و در واقع پیش از اذان صبح امکان دارد چرا که در غیر این صورت موجب بطلان روزه می شود که باید از اذان صبح تا اذان مغرب باشد و ...: « أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِکُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ وَعَفَا عَنْکُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَکُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الأبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الأسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیَامَ إِلَى اللَّیْلِ وَلا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ (187) بقره » .
[1] - و بدینگونه است در این رابطه آیات 125 و 131 و144 و 150 و 163 و 179 همین سوره یعنی شعراء مرتبط با دیگر اقوام پیشین و رسولانشان از خودشان به عنوان برادرانشان به تعبیر قرآنی که بدین تصریح ایمان داریم. جان کلام مبتنی بر تاکیدات قبلی اینکه مومنین فقط باید بر اساس آیات خدا که تمامن در قرآن کریم است در کلیه مراحل زندگی خود به پیش بروند و نه کلامی جز آن. چرا که پیامبران و فرستادگان خدا تا پیامبر مکرم اسلام ص نیز اینگونه بوده اند یعنی تنها آیات خدا را به مردم میرسانده اند و می خوانده اند و بدان عمل می کرده اند و یا با آن آیات به سوی مستکبران می رفته اند تا بدان وسیله آنان را از ستمگری طی رسالت الهی خود باز دارند و به راه راست به اذن الهی راهنمایی نمایند و نه سخنی جز آن و نه بر پایه سخنی از جانب خود. :«وَإِذْ نَادَى رَبُّکَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (10) قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلا یَتَّقُونَ (11) قَالَ رَبِّ إِنِّی أَخَافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ (12) وَیَضِیقُ صَدْرِی وَلا یَنْطَلِقُ لِسَانِی فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ (13) وَلَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ یَقْتُلُونِ (14) قَالَ کَلا فَاذْهَبَا بِآیَاتِنَا إِنَّا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ (15) شعراء» و بدان جهت که خدای یکتا سه گروه را اهل آتش می داند که یکی از آنها کسانی هستند که از آیات خدا غافلند: «إِنَّ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِینَ هُمْ عَنْ آیَاتِنَا غَافِلُونَ (7) أُولَئِکَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ (8)یونس» پس کاملن روشن می شود که مومنین فقط باید بر اساس آیات الهی که همه بواسطه وحی بر خاتم پیامبران ص در قرآن کریم می باشد به پیش بروند و نه سخنی جز آن اگر در پی راهنمایی شدن و رستگاری و کامروایی در دو گیتی هستند. والله اعلم. که همانا خدای یکتا وعده بهشت را به مومنین و کنندگان کارهای شایسته داده است؛ وعده ای که هیچ تخلف و یا تغییری ندارد: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الأنْهَارُ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ (9) دَعْوَاهُمْ فِیهَا سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَتَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (10) یونس.» چه آنکه از سوی دیگر خدای یکتا، کفار را به خاطر اینکه آیاتش را انکار می کردند عذاب و وارد آتش دوزخ و جاویدان در آن می کند: «وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ (26) فَلَنُذِیقَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا عَذَابًا شَدِیدًا وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ (27) ذَلِکَ جَزَاءُ أَعْدَاءِ اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِیهَا دَارُ الْخُلْدِ جَزَاءً بِمَا کَانُوا بِآیَاتِنَا یَجْحَدُونَ (28) وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا رَبَّنَا أَرِنَا الَّذَیْنِ أَضَلانَا مِنَ الْجِنِّ وَالإنْسِ نَجْعَلْهُمَا تَحْتَ أَقْدَامِنَا لِیَکُونَا مِنَ الأسْفَلِینَ (29) فصلت». و کافران به مردم گفتند بر این قرآن ( که محمد ص می خواند) گوش فرا ندهید و سخنان لغو و باطل در آن القا کنید تا مگر بر او غالب شوید. ما هم کافران را البته عذابی سخت بچشانیم و بدتر از آنچه کردند کیفر کنیم. جزای دشمنان خدا همان آتش دوزخ است که منزل ابدی آنها است به کیفر آنکه آیات ما را انکار کردند. و کافران (چون مشاهده ی عذاب کنند با حسرت و ندامت) گویند پروردگارا آن دو گروه از جن و انس که ما را گمراه کردند به ما نشان ده که آنها را زیر پا بیفکنیم تا پست و ذلیل ترین مردم شوند.
Ø وَإِذَا بَلَغَ الأطْفَالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ. (59) نور
و در ادامه آیه قبل اینکه خدای یکتا به مومنین می فرماید که آنگاه که فرزندان شما به سن رشد و زمان احتلام رسیدند نیز لازم است که از شما اجازه ورود در این اوقات را بخواهند و البته این حکمی و نشانه ای روشن است که مرتبط با اقوام پیشین هم بوده است. و خدای یکتا هم آیاتش را برای شما مومنین اینگونه بیان می فرماید که همانا او دانای فرزانه و درست کردار است.
و این بدان معناست که مرتبط با این گروه یعنی فرزندانِ به سن بلوغ شرعی رسیده باید که پدران و مادران به آنان این آموزش را بدهند و این آیه را برای آنان بخوانند و بدانان یاد دهند که باید وقتی به این سن رسیدند حتمن مراعات دستور خدای یکتا را بنمایند و بی اجازه وارد خوابگاه آنان نشوند. و البته وقتی خدای یکتا می فرماید که این مهم مرتبط با اقوام پیش از شما بوده است بدان معناست که این سنت لا یتغیر او با دیرینگی بسیار بوده و می باشد و لذا پدران و مادران باید خود از قبل می دانسته اند و این آیه برایشان خوانده می شده و به همین طریق و به عنوان یک فریضه به آیندگان منتقل می کرده اند تا فرزندان بدانند که چه تکلیفی در رابطه با این حق پدر و مادر خود دارند.
اما نتیجه حاصله از این آیات روشن و سراسر دانایی و فرزانگی یعنی آیات 58 و 59 این سوره روشنی بخش اینکه؛ نه تنها در این اوقات، همبستری زن و شوهر در عین آرامش و آسایش حقی برای آنان است؛ بلکه بالاتر و مهمتر از این ها این است که اگر خدای دانای فرزانه طی آیاتش از جمله این آیات که مرتبط با بحث است می فرماید که باید اهل خانه از زن و شوهر و یا در واقع و با قید اولویت پدر و مادر خود اجازه بگیرند به ویژه اینکه به حد بلوغ شرعی رسیده باشند، این بدان معنا و منظور است که از بروز اندیشه و بدتر از آن افتادن به دام فحشایی همچون زنا آن هم با وسوسه های پی در پی شیطان جلوگیری شود. به عبارت دیگر یکی از عوامل جرقه خوردن و به سمت این فحشا رفتن، مراعات نکردن این مهم در خانه هاست که یا اتاقها مشترک است و یا اینکه اگر اتاق ها جداست اما فرزندان بدون دانش این امر و یا بدون پایبندی بدان، ناگاه برابر معمول وارد اتاق پدر و مادر خود می شوند که اگر خدای ناکرده به طور ناخواسته در حین مجامعت پدر و مادر وارد شوند؛ نتیجه اش چیزی جز شروع افکار شیطانی پیرامون این امر و اشتغالات ذهنی بعدی آن و ... نخواهد بود. پس باید به آیات خدا که آنها را به روشنی بیان فرموده است گوش فرا داد و فرمان برد تا از بروز و یا خدای ناکرده شیوع فحشایی همچون زنا جلوگیری شود به نحوی که هر یک از پدر و مادر و یا فرزندان دست کم به حقوق خود در این زمینه آشنا باشند که این یکی از مراتب زندگی موفق و همراه با نیک بختی و سعادتمندی است. ان شاءالله
Ø وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللاتِی لا یَرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ وَأَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ. (60) نور
این آیه کریمه پیرامون زنان سالخورده ای است که دیگر امید به ازدواج ندارند؛ و اینکه اگر جامه های خود را تا آن حد که زینت هایشان آشکار نشود وا نهند بر آنان گناهی نیست؛ هر چند که اگر عفت پیشه کنند باز برایشان بهتر است، که همانا خدای یکتا، شنوای داناست.
چنانچه به آیه 31 همین سوره یعنی نور، که خطاب به زنان مومن است نگریسته شود مبنی بر اینکه موظف به حفظ فروج خود و نیز آشکار نکردن زینت های خود مگر در مواردی خاص هستند؛ در این جا نیز این امر بر زنان سالخورده مصداق دارد و جاری است و روشن است که منظور از زینت های خود یعنی آن بخش هایی از اعضای بدن به جز قرص صورت و یا مچ دست به سمت انگشتان می باشد که حتی اگر به زینتی همچون طلا هم آراسته شده باشد باز پیدا نخواهد بود. پس حتی زنان سالخورده غیر امیدوار به امر نکاح نیز مکلف به مراعات این زینت ها میباشند. حال اگر هر چند که از حجم پوشش خود بکاهند و مثلن سر و موهایشان کامل پوشیده نباشد. والله اعلم. که همانا خدای یکتا به آنچه که بندگان او و حتا مشمولین این آیه کریمه می گویند شنوا و داناست. و تمام این ها حتی برای زنان سالخورده ای که امیدی به ازدواج ندارند؛ اما باز لازم است که ضمن حفظ فروج خود، عفت را پیشه خود نمایند برای این است که خدای ناکرده کسی با وسوسه و این ها و یا دیدن این اعضا که زینت زن ها هستند به فکر فحشای زنا نیفتد و یا اینکه به آن نزدیک نشود، چه آنکه خدای یکتا در آیه 33 همین سوره فرموده بود که مومنینی که وسیله ازدواجشان فراهم نمی شود باید که عفت را مراعات نمایند که این آیه کریمه مرتبط با زنان سالخورده غیر امیدوار به امر ازدواج هم در طول همان آیه و دستور است مبنی بر اینکه این گروه لازم است که عفت خود را حفظ نمایند و زینت هایشان را بر غیر آن کسانی که در آیه 31 آمده است آشکار نسازند. مزید گفتار اینکه نگاهبانی بر فروج اعم از زن و مرد جای خود را برابر آیات 30-31 همین سوره یعنی نور دارد. و تمام اینها همانطور که گذشت همه و همه برای جلوگیری از هر گونه وسوسه ای برای نزدیک شدن به فحشای زنا می باشد.
Ø لَیْسَ عَلَى الأعْمَى حَرَجٌ وَلا عَلَى الأعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَلا عَلَى أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبَائِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أُمَّهَاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ إِخْوَانِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَعْمَامِکُمْ أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخْوَالِکُمْ أَوْ بُیُوتِ خَالاتِکُمْ أَوْ مَا مَلَکْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُیُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَکَةً طَیِّبَةً کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ. (61) نور
این آیه کریمه می رساند که نه تنها بر افراد نابینا و گنگ و بیمار که حتا بر خود افراد نیز گناهی نیست که از خانه های خود و یا خانه های خویشان و بستگان و نیز از خانه های دوستان و خانه هایی که کلید آنها در دست آدمی است به صورت جمعی یا انفرادی غذا تناول کنند؛ بلکه آنچه اهم است این می باشد که مومنین وقتی وارد خانه ای شدند لازم است که بر خودشان سلام کنند که این امر همانا یک تحیّت فرخنده و پاکیزه از سوی خدای یکتاست. و خدای یکتا آیاتش را اینگونه بیان می فرماید باشد که مومنین خرد بورزند.
با توجه به آیه 27 همین سوره یعنی نور، نه تنها مشخص می شود که مومنین باید به هنگام ورود به هر خانه ای آن هم پس از اجازه صاحب خانه بر اهل آن سلام کنند که حتا برابر بخش اخیر این آیه (61) ، لازم است به هنگام ورود به خانه ای اعم از اینکه از خودش باشد یا خویشانش و یا دیگران، نخست بر خود سلام کنند که این امر اهمیت و تاثیر امر سلام را میرساند. که می تواند شاید سلامت نفس را بدنبال داشته باشد –والله اعلم-، چه آن که سلام نام خدای یکتاست و در قرآن کریم از آن ذکر به میان آمده است. کتابی که به بیان روشن خداوندی اگر بر کوه نازل می شد از خشیت الهی فروتن و خاشع می شد: «لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَتِلْکَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (21) هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ (22) هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ (23) هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأسْمَاءُ الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (24) حشر ». و مرتبط با اسماء الحسنی می توان گفت این بدان معناست که خدای یکتا فرموده است از این لحاظ شما او را به هر یک از این نامهای نیکو همچون الله و رحمان و ... می توانید بخوانید: «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَیًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الأسْمَاءُ الْحُسْنَى وَلا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَلا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلا (110) وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَکَبِّرْهُ تَکْبِیرًا (111) اسراء. »
اما پیرامون سلام و اهمیت و تاثیر آن اینکه باید یادآور شد که مرتبه این مقوله تا بدانجاست که خدای یکتا پس از تسبیح خود؛ بر فرستادگانش درود می فرستد و اینکه ستایش ویژه اوست از آن جهت که پروردگار جهانیان است را یادآور می شود: «سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ (180)وَسَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ (181)وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (182)صافات». و این بدان معناست که مومنین نیز باید این گونه باشند و این آیه زمزمه آنها باشد. و همینطور است در این رابطه این آیه کریمه : « قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِینَ اصْطَفَى[1] آللَّهُ خَیْرٌ أَمَّا یُشْرِکُونَ (59 )نمل» . و باز جایگاه سلام تا بدانجاست که نمازهای واجب شبانه روز؛ بلکه هر نماز دیگری اعم از نماز شب و نمازهای واجب دیگر و نیز مستحبی؛ با این امر پایان می پذیرد[2]. هر چند که آغاز دیگر موارد مربوطه همچون دیدن پدر و مادر و کسان و دوستان و ... با سلام کردن است، چه آنکه خدای یکتا هم به این امر دستور داده است که وقتی به خانه ها وارد می شویم هم بر خود و هم بر اهل آن سلام کنیم. به هر جهت لازم است که بر روی آیات خداوندی خردمندی را پیشه ی خود نماییم؛ و تمام اینها یعنی اینکه، سلام کردن؛ سلامتی را بدنبال خود دارد و ...
مرتبط با اینکه باکی و گناهی نیست که از این خانه ها غذا خورده شود مسلم است که منظور آنچه است که خدای یکتا بدان دستور داده است مبنی بر اینکه این خوردنی از پاک و پاکیزه ها باشد. امری که خدای یکتا در جایی برای مصون ماندن از وسوسه های شیطان به همه « مردم » اینگونه دستور می دهد : « یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الأرْضِ حَلالا طَیِّبًا وَلا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ (168) إِنَّمَا یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لا تَعْلَمُونَ (169)[3] بقره». // و در جایی دیگر مومنین را مخاطب قرار میدهد که اینگونه باشند یعنی از روزی های پاکیزه که خداوند روزی بخش داده استفاده کنند: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَاشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ (172) بقره و نه از غیر آن و به عبارتی از محرمات نباشد؛ « إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلا عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (173) بقره با توجه به آیات 174- 176 ». محرمات یعنی آنچه که در ارتباط با اقوام گذشته هم ساری بوده است: « فَکُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالا طَیِّبًا وَاشْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ (114)إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (115)وَلا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هَذَا حَلالٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ لا یُفْلِحُونَ (116)مَتَاعٌ قَلِیلٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (117)وَعَلَى الَّذِینَ هَادُوا حَرَّمْنَا مَا قَصَصْنَا عَلَیْکَ مِنْ قَبْلُ وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ (118)نحل با توجه به آیات 111-122 . // «فَکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کُنْتُمْ بِآیَاتِهِ مُؤْمِنِینَ (118) وَمَا لَکُمْ أَلا تَأْکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَکُمْ مَا حَرَّمَ عَلَیْکُمْ إِلا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ وَإِنَّ کَثِیرًا لَیُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِینَ (119) وَذَرُوا ظَاهِرَ الإثْمِ وَبَاطِنَهُ إِنَّ الَّذِینَ یَکْسِبُونَ الإثْمَ سَیُجْزَوْنَ بِمَا کَانُوا یَقْتَرِفُونَ (120) وَلا تَأْکُلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَائِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لَمُشْرِکُونَ (121)انعام با توجه به آیات 121- 134) » . و بدینگونه است در این رابطه آیه 96 مائده با توجه به آیات 94- 95. چه اینکه خدای یکتا به فرستادگانش نیز اینگونه دستور داده بوده است که هم از پاکیزه ها بخورند و هم اینکه کارهای شایسته بکنند و بدانند که خدا به آنچه انجام میدهند داناست: « یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا[4] إِنِّی بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ (51)مومنون با توجه به آیات 52-61 ».
جان کلام اینکه هم باید از پاکیزه ها خورد و هم اینکه از هر گونه اسرافی و یا ریاضتی در این زمینه دوری نمود و اگر این مهم مرتبط با یک میهمانی بود لازم است که به هنگام وارد شدن به خانه میزبان ابتدا بر خود سلام کرد و بعد بر اهل خانه. والله اعلم. چه آنکه خدای یکتا مسرفین را دوست ندارد و در این رابطه بنی آدم را مخاطب قرار داده است و باز برخی محرمات را بیان فرموده است و اینکه تصریح فرموده است که او این نعمت ها را برای مومنین در دنیا قرار داده و در آخرت البته نیکوتر از اینها را. پس یک مومن نمی تواند که آنچه را خدا حلال گردانیده است بر خود حرام گرداند: « یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ (31) قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ (32) قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالإثْمَ وَالْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِکُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لا تَعْلَمُونَ (33) وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلا یَسْتَقْدِمُونَ (34)اعراف » .
Ø إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولَئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ. (62) نور
خداوند یکتا در این آیه کریمه به نوعی به معنایی از اینکه مومنین چه کسانی با چه صفاتی می توانند باشند اشاره فرموده است؛ مبنی بر اینکه مومنین کسانی هستد که نه تنها به خدا و فرستاده اش ایمان آورده اند بلکه وقتی برای امری گرد هم آمده اند از نزد او نمی روند تا اینکه از او اجازه بگیرند. و هنگامی که چنین مومنینی اینگونه رفتار نمایند یعنی از پیامبر ص اجازه بگیرند لذا می شود گفت که به خدا و رسول او ایمان آورده اند. از سوی دیگر اینکه به پیامبر مکرم اسلام ص می فرماید که او نیز اگر برخی از مومنین برای بعضی از کارهایشان از وی اجازه خواستند مبادرت کند و علاوه بر این برایشان از خدا آمرزش نیز بخواهد که همانا او بسیار آمرزنده مهربان است.
البته در اینکه مومنین باز چه کسانی هستند و چه ویژگی هایی دارند؛ در برخی از آیات دیگر قرآن کریم بدان اشاره شده است که نمونه ای از آنها این است: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ (2) الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ (3) أُولَئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ (4)[5]انفال ». و یا اینکه خدای یکتا قرآن را مژده ای برای گروندگان می داند و سپس ادامه می دهد که آنان یعنی مومنین که قرآن برایشان مایه نوید است کسانی هستند که کارهای شایسته می کنند :« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجَا(1)قَیِّمًا لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا (2)کهف ». پس کاملن روشن می شود که مومنین، کارهای شایسته می کنند و نه کارهای بد و چنانچه در پی برخورداری از بشارت قرآن هستند لازم است که به عنوان یک مومن کارهای شایسته بکنند. و ...
اما نکته مرتبط با اجازه خواستن از پیامبر ص برای انجام برخی امور روزانه به هنگام یک امر جامع که مومنین گرد آمده اند؛ لازم است گفته شود که خدای یکتا فرموده است که این امر یعنی اجازه خواستن از رسول خدا ص نباید پیرامون مجاهده در راه خدا باشد. و این بدان معناست که مجاهده به مال و جان در راه خدا نیازمند کسب اجازه ای از کسی نمی باشد همانگونه که این امر برابر این آیات نیازمند اجازه از رسول خدا نبوده است. چرا که اگر کسی از مومنین بدنبال چنین اجازه ای باشد جز این نیست که مشمول این آیات خداوندی خواهد بود: « لَوْ کَانَ عَرَضًا قَرِیبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لاتَّبَعُوکَ وَلَکِنْ بَعُدَتْ عَلَیْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَیَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَکُمْ یُهْلِکُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ (42)عَفَا اللَّهُ عَنْکَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْکَاذِبِینَ (43)لا یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ أَنْ یُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ (44)إِنَّمَا یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ (45)توبه با توجه به آیات 38-52» .
[1]- إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ (33) ذُرِّیَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (34) آل عمران.
[2] - السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته. السلام علینا و علی عباد الله الصالحین. السلام علیکم و رحمة الله و برکاته .
[3] - پس روشن می شود که آنچه که تحت عنوان ریاضت و دوری از خوردنی ها و یا حتا بسنده کردن به اندکی خوراکی که در نظامهای عرفانی دنیا مرسوم بوده و یا میباشد برابر این آیه کریمه نمی تواند محلی از اعراب داشته باشد چرا که هر کس از این امر تخلف کند در واقع دچار دام دشمن آشکار خود یعنی شیطان میشود. که هم او را به بدی و زشتی دستور می دهد و هم اینکه دستورش می دهد تا به خدای یکتا چیزی را نسبت بدهد و بگوید که نمی داند که خدای یکتا آنگونه که او تحت آموزه های عرفانی همچون وحدت وجود و تجلی و فنا و ... می گوید نیست. والله اعلم. باری؛ نخست باید گفت که برابر بخش پایانی آیه 33 سوره اعراف، گفتن چیزی در باره خدای یگانه که کسی نمی داند آن چیست از محرمات می باشد و دوم اینکه آنچه در این میان اهمیت دارد این است که مومنین بایسته است این آیات و در واقع تمام آیات خدا را هم بشنوند و فرمان ببرند و هم اینکه به همه مردم برای ایمان آوردن به لطف الهی برسانند.
[4] - و این یعنی اهمیت انجام کارهای شایسته در دین اسلام و شرایع آن. که مومنین باید به تاسی از این کلام خدا و نیز پیروی از پیامبران و فرستادگان خدا اینگونه باشند و نه جز آن که تبعات خود را برای بدکاران در پی دارد.
[5] - جز این نیست که مومنین کسانی هستند که چون ذکری از خدا شود دلهایشان ترسان و لرزان شود و چون آیات خدا بر آنها خوانده شود بر مقام ایمانشان بیفزاید و به خدای خود در کارها تکیه کنند. و آن کسانی که نماز را بر پا می دارند و از آنچه روزیشان کردیم انفاق می کنند. این گروهند که در واقع مومنین حقیقی هستند که برایشان نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزی نیکوست.
Ø لا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنْکُمْ لِوَاذًا فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ. (63) نور
خدای یکتا در این آیه باز مومنین را از منظری دیگر مخاطب قرار می دهد و به عنوان یک شرط برای مومن بودن بدانان می فرماید که در رابطه با ندا در دادن و صدا زدن او یعنی رسول خدا طوری عمل ننمایند که بین خودشان متداول است بلکه مراعات امر را بنمایند و نیز این که اگر از این دستور و حکم سر پیچی کنند و به غیر پناه ببرند، لذا باید بدانند که مخالفت از امر پیامبر یا فتنه و آشوبی را برایشان در پی دارد و یا عذاب دردناک بدانان خواهد رسید.
پیرامون موضوع ندا در دادن مطلوب مرتبط با پیامبر مکرم اسلام ص لازم است که گفته شود این امری است که در سوره حجرات نیز بدان اشاره و پرداخته شده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَلا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ وَأَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ(2) إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ (3) إِنَّ الَّذِینَ یُنَادُونَکَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ (4) وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَیْهِمْ لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (5) حجرات[1] ».
و مورد دیگر اینکه خدای یکتا وقتی به مومنین می فرماید که سر پیچی از فرمان و حکم پیامبر ص و پناه بردن به یکدیگر؛ عاقبت خوبی برایشان ندارد، این بدین معناست که هر کاری تبعات خود را دارد و اگر مومنین نه تنها مرتبط با امر رسول خدا ص که خود اطاعت خدا را می کرده است؛ بلکه مرتبط با دیگر اولیای الهی یعنی امامان ع نیز اینگونه عمل نمایند که بسیاریشان نمودند؛ نتیجه چنان سرپیچی برایشان چیزی جز این نخواهد بود که دست کم به آشوبی دچار خواهند شد (که شدند) که نمونه آنها حاکمیت امویان و مروانیان و عباسیان بر آنان بود که تبعات آن همچنان باقی است. بخش عذاب دردناک و آخرتی آن را تنها خدای یکتا بدان داناست. امری که ریشه در تصمیم سقیفه داشت و دارد و از تبعات آن بود و می باشد؛ و این بدان خاطر بود که برخی مومنین علیرغم نزول آیه 67 سوره مائده[2] و ابلاغ آن در حجة الوادع توسط پیامبر مکرم اسلام ص و معرفی حضرت علی ع به عنوان ولی مومنین پس از خود آن هم طی خطبه ای و اخذ بیعتی از مومنین حاضر در این مراسم؛ بلافاصله پس از رحلت آن رسول گرامی ص در محل مذکور گرد هم آمدند و از امر خدا و فرستاده اش تخلف کردند و با تعیین خلیفه اول در واقع بیعت آن روز خود را با حضرت علی ع که در محضر رسول خدا ص بود نیز نگه نداشتند و .... در حالی که کتاب قرآن و آیه این کتاب در میانشان بود مبنی بر این که هیچ مرد و زن مومنی پس از صدور حکم خدا و رسولش اختیاری برای نافرمانی ندارند که اگر چنین کردند همانا راه گمراهی روشن را رفته اند (36 احزاب). و باز مکمل این امر آن هم مرتبط با این حضرت اینکه مومنین علیرغم بیعت کردن با وی پس از قتل خلیفه سوم؛ باز به وی و بیعت خود با او وفادار نماندند و ضمن تحمیل سه جنگ به او در قالب های ناکثین و قاسطین و مارقین؛ در نهایت راه قاعدین را در پیش گرفتند و نه تنها موجبات شهادت آن حضرت را فراهم آوردند که به خاطر این بیعت شکنی؛ باعث شدند که در واقع از اینجا به بعد امویان و مروانیان و عباسیان بر ایشان و نیز نسل های پس از آنان حاکم و چیره شوند و آثارش کماکان باقی باشد.
در واقع هر آنچه که به مردم و حتا مومنین از مصائب و مشکلات می رسد نتیجه کارهای خودشان است و بنابراین بایسته است ضمن ایمان به خدا برای برخورداری قلب ها از هدایت او ؛ مومنین تنها فرمان خدا و رسول او را ببرند و تنها دعوت خدا و رسول را پیش از آنکه روزی بیاید که بازگشتی در آن نیست اجابت نمایند و از رویگردانی از این امر بپرهیزند که بر رسول خدا جز ابلاغ و رساندن آشکار آیات خدا نبوده است و او وظیفه ای در قبال مردم برای نگاهبانی از آنان در برابر خشم خدا به خاطر اعمال بد بندگانش نداشته است: « مَا أَصَابَ مِنْ مُصِیبَةٍ إِلا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (11) وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِینُ (12) اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (13)تغابن با توجه به آیات5-10 » . // «اسْتَجِیبُوا لِرَبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ مَا لَکُمْ مِنْ مَلْجَإٍ یَوْمَئِذٍ وَمَا لَکُمْ مِنْ نَکِیرٍ (47) فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا إِنْ عَلَیْکَ إِلا الْبَلاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الإنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَإِنَّ الإنْسَانَ کَفُورٌ (48)شورا » . // « مَا أَصَابَ مِنْ مُصِیبَةٍ فِی الأرْضِ وَلا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلا فِی کِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ (22)حدید باتوجه به آیات 23-24 » // به هر جهت باید باز دانست که هر خوبی که می رسد از جانب خداست و هر بدی که میرسد از خود افراد است، نکته ای که خدای یکتا به برانگیخته و فرستاده اش برای همه مردم که گواهی او در باره ی رسالتش بس است را در آیه ای از آیات قرآن به وی گوشزد می فرماید: « مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَأَرْسَلْنَاکَ لِلنَّاسِ رَسُولا وَکَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا[3] (79)نساء ». و در آخر اینکه علاوه بر ایمان و انجام کارهای شایسته، بدانچه که به سوی او به حق و از سوی حق یعنی قرآن کریم فرو فرستاده است ایمان بیاورند که همانا این حق است و غیر آن باطل اگر در پی پوشیده شدن بدی هایشان و سامان کارهایشان از سوی خدای یکتا هستند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ (1) وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ (2) ذَلِکَ بِأَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَأَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ (3) محمد » .
و تمام اینها بدان خاطر است که خدای یکتا که همه چیز را آفریده و تمام آنها مسخر اوست و به تمام آنها حتی آنچه انجام میدهیم داناست؛ حق مطلق است و آنچه که از غیر او خوانده می شود همه باطل است. پس باید تنها خدای یکتا را پرسیتد و خواند که همانا او بلند مرتبه و بزرگوار است: «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَیُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَأَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ (29)ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ (30)لقمان » .
[1] - ای اهل ایمان با رسول با ادب سخن گویید و بالای صدای پیامبر ص صدای خود را بلند مکنید که اعمال نیکتان محو و باطل می شود و شما در نمی یابید. آنان که نزد رسول خدا به صدای آرام و آهسته سخن گویند آنها هستند که در حقیقت دلهایشان را برای مقام رفیع تقوا آزموده و آمرزش و اجر عظیم نصیب فرموده است. به حقیقت مردمی که تو را از پشت حجره ها به صدای بلند می خوانند اکثر مردم بی خردی هستند و اگر آنها صبر می کردند تا وقتی که تو بر ایشان خارج شوی بسیار بر آنها بهتر و ثوابش بیشتر بود و خدا بسیار آمرزنده ی مهربان است.
[2] - یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ (67) مائده.
[3] - که در رابطه با این بخش از این آیه کریمه باید به آیه ی 43 سوره ی رعد نگاهی داشت که چرا خدای یکتا گواهی خود را پیرامون رسالت پیامبر مکرم اسلام ص طرح می کند و بس می داند و دوم اینکه برابر کلام مقدس ایشان، دیگر چه کسانی می توانند بر این امر گواهی دهند : «وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلا قُلْ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ (43) رعد» . پس روشن می شود که این گواهی پاسخی است به کفار که می گویند حضرت محمد ص رسول خدا نیست و دیگر اینکه علاوه بر خدای یکتا تنها کسانی می توانند به رسالت حضرت محمد ص گواهی دهند و گواهی شان در این خصوص بس باشد که دانش کتاب یعنی علم قرآن را داشته باشند. به عبارت دیگر تنها این کتاب است و در سایه ی این کتاب و دانش بدان است که میتوان به این درجه از گواهی رسید، که روشن است که دانش قرآن نیز به واسطه ی ایمان بدان به فضل الهی اعطا شده به دست می آید و نه جز آن.والله اعلم.