سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گفتار هفتم:کتاب؛ میراث دیگر خداوند      

     حال نکته ای که لازم می آید تا جهت رسیدن به نتیجه ی مطلوب و معقولْ آن هم مرتبط با واژه ی ارث و مکمل مطالب قبلی در این زمینه مورد بررسی قرار گیرد و یادآوری شود این که؛ خداوند دانا و توانای یگانه، صرفن پیرامون موارد اشاره شده در بالا در زمینه ی «ارثْ» آیاتی را بیان و نازل نفرموده بلکه از موضوع و مقوله ی دیگری سخن به میان می آورد که همانا «کتاب» است که به بنی آدم ؛البته به واسطه ی وحی و از طریق پیامبرانش، عطا و ارزانی فرموده و در واقع «ارث» داده است که آخرین آنها کتاب «قرآن» می باشد که بر خاتم النبیین ص فروفرستاده شده است، که در این زمینه می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1 -  این که خداوند یگانه در آیات 53- 54 سوره ی مبارکه غافر می فرماید که به موسی ع هدایت داد و به بنی اسراییل نیز تورات را ارث داد که هدایت و ذکری برای خردمندان است : « وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْهُدَى وَأَوْرَثْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ الْکِتَابَ (53)هُدًى وَذِکْرَى لأولِی الألْبَابِ (54) غافر ». حال باید دید برخورد بنی اسراییل با این کتابِ ارث داده شده به آنان چگونه بود؟

در پاسخ باید گفت که خداوند یکتا برخورد پسینیان قوم موسی و بنی اسراییل، نسبت به کتاب خدا که به آنان داده شده بود را این گونه بیان می فرماید : « وَقَطَّعْنَاهُمْ فِی الأرْضِ أُمَمًا مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِکَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّیِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (168) فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْکِتَابَ یَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الأدْنَى وَیَقُولُونَ سَیُغْفَرُ لَنَا وَإِنْ یَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ یَأْخُذُوهُ أَلَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِیثَاقُ الْکِتَابِ أَنْ لا یَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلا الْحَقَّ وَدَرَسُوا مَا فِیهِ وَالدَّارُ الآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلا تَعْقِلُونَ (169) اعراف[1] با توجه به آیات 159- 171)». البته خداوند یکتا در آیه ی 170 همین سوره نتیجه ی کار متوسلین به کتاب و برپا دارندگان نماز را بیان می فرماید: « وَالَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ (170) اعراف»، در واقع در این آیه ی کریمهْ معنایی از اینکه شایستگان چه کسانی هستند که پاداششان نزد خداوند دانا از بین نمی رود، دانسته می شود.

2- آن جا که خداوند یکتا ضمن بیان شریعت های دین اسلامْ مرتبط با پیامبران اولواالعزمش؛ به ارث دادن کتاب قرآن و برخوردهای صورت گرفته در این زمینه از سوی مشرکین و  اهل کتابْ اشاره می فرماید مبنی بر این که آنها راه تفرقه را در قبال آمدن دانش این که حق چیست را در پیش گرفتند : « شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ (13) وَمَا تَفَرَّقُوا إِلا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَلَوْلا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ أُورِثُوا الْکِتَابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مُرِیبٍ (14) فَلِذَلِکَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ کِتَابٍ وَأُمِرْتُ لأعْدِلَ بَیْنَکُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّکُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ لا حُجَّةَ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ اللَّهُ یَجْمَعُ بَیْنَنَا وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ (15)شورا. » نتیجه گیری از این آیات اینکه همانطور که اشاره شد اولن به شرایع دین که متعلق به پنج پیامبر تشریعی آمده در آیه ی سیزده می باشد ، پرداخته شده است. دوم آن که خداوند یکتا به ذکر دلیل تفرقه ی مشرکین در آیه ی چهارده اشاره نموده است و سوم این که خداوند یگانه، وظایف پیامبر مکرم اسلام ص را در قبال کتاب قرآن و رسالتش و نیز اتمام حجت به مشرکین، در آیه ی پانزده یادآور شده است. چه آنکه بازگشت همه به سوی اوست و همه در محضر او در رستاخیز جمع خواهند شد تا نتیجه ی اعمال خود را ببینند.

   در واقع این آیات برخورد مشرکین و اهل کتاب را با کتاب قرآن که پس از تورات و انجیل، با وحی بر پیامبر  اسلام ص به مردم میراث داده شده است را بیان می فرماید.

3- و باز پیرامون کتاب مقدس قرآن، انجاست که خداوند یکتا برخورد بندگانش را که برگزیده و این کتاب را به آنان به ارث داده است را بیان می فرماید. این که این وارثان کتاب قرآن به لحاظ در پیش گرفتن روشهایی در قبال آن به سه گروه تقسیم شدند و لذا فضل بزرگ در این روش با کسانی است که از سابقین بالخیرات یا پیشی گیرندگان در خوبی ها به اذن الهی گردیدند: « وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ (31) ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ (32) فاطربا توجه به آیات 33- 38) »  

نتیجه گیری این مبحث ( گفتار هفتم)

    این که این موارد برخورد اهل کتاب و مسلمانان و مومنین را با کتب الاهی فرو فرستاده شده بر پیامبران هر شریعتِ دارای کتابی بیان می فرماید که در اصل آن کتاب توسط خداوند به همان امت به ارث داده شده است. حال که سخن از کتاب پیش آمد لازم می آید تا دیده شود که ویژگی های کتب الهی از جمله قرآن کریم کدام است. چرا که همانطور که در مباحث آتی دیده خواهد شد، در رسیدن به هدف تحقیق بسیار کارآ می باشد. ان شاءالله.



[1]- و بنی اسراییل را در روی زمین به شعبی متفرق ساختیم بعضی از آنها صالح و درست کار و برخی به خلاف آنند. و آن ها را به خوبی ها و بدی ها بیازمودیم، باشد که بازگردند. پس از آنکه پیشینیانشان در گذشتند، اخلاف و بازماندگانشان که وارث کتاب آسمانی شدند، متاع پست دنیا را برگزیدند و هر گناه که کردند گفتند ما بخشیده خواهیم شد و چنانچه مثل آن مال از متاع دنیا که یافتند باز بیابندْ برگیرند. آیا از آنان پیمان کتاب آسمانی گرفته نشد که به خدا جز حرف حق و سخن راست نسبت ندهند و آن چه در کتاب است درس گیرند. منزل ابدی آخرت و نعمتهای بهشتی برای مردم پرهیزگار بسی بهتر است. آیا پس خرد نمی ورزید؟


نوشته شده در  جمعه 100/12/27ساعت  9:19 صبح  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

 

گفتار هشتم: ویژگی های کتب الاهی و آخرین آن ها قرآن کریم 

      در زیر بر اساس کلام الهی قرآن عظیم به برخی ویژگی های کتب حضرتش جل عظمته اشاره می شود. چه آن که بی هیچ شک و یا تردیدی در برآورده نمودن هدف تحقیق همانطور که در بالا رفت، بطور وصف ناپذیر موثر می باشد، همانگونه که در ارتباط با سایر موضوعات اینگونه است، زیرا که قرآن « تبیانا لکل شیئ» یعنی شرح کاملی برای هر چیزی و موضوعی است: «... وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ (89) نحل ».

1)      تورات [1]  

 الف)  این که این کتاب امام و رحمت است :«وَمِنْ قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً وَهَذَا[2] کِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِسَانًا عَرَبِیًّا لِیُنْذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِینَ (12) احقاف.».  و بدینگونه است در این زمینه آیه ی 17 سوره ی هود.

 ب ) این که تورات برای مردم نور و هدایت است : « وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ کَثِیرًا وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلا آبَاؤُکُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ (91) انعام ». و همینطور است دراین رابطه آیه ی 44 سوره ی مبارکه مائده.

پ ) این که تورات، هدایت برای بنی اسراییل است « وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ فَلا تَکُنْ فِی مِرْیَةٍ مِنْ لِقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِی إِسْرَائِیلَ (23) سجده » و همینطوراست آیه ی 2 سوره ی اسراء. در این زمینه.

ت ) اینکه کتاب تورات، شرح و بیان کاملی برای هر چیز و هدایت و رحمت است برای ایمان به لقاء خداوندی: « ثُمَّ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِی أَحْسَنَ وَتَفْصِیلا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ (154)انعام با توجه به آیات 155 – 160).

2)      انجیل[3]  

الف) این که این کتاب یعنی انجیل مصدق آنچه است که از تورات میان دستانش می باشد و نیز هدایت و نور و رهنمود و اندرز برای پرهیزگاران می باشد و لذا اهل انجیل باید براساس آن حکم کنند تا از تباهکاران نباشند : « وَقَفَّیْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَیْنَاهُ الإنْجِیلَ فِیهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ (46)وَلْیَحْکُمْ أَهْلُ الإنْجِیلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (47) مائده ضمن توجه به آیات 42-50 ». و بدینگونه است در این رابطه آیه ی 50 سوره ی مبارکه ی ال عمران با نظر داشت آیات 42- 63 .

ب ) انجیل؛  تصدیق کننده ی آنچه از تورات که میان دست او – عیسی- بوده و  بشارت دهنده به پیامبر خاتم ص : « وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِینٌ (6) صف با نظر داشت آیات 5 – 14»



[1]- منظور کتاب تورات است که از جانب « الله » بر حضرت موسی ع  فرو فرستاده شده است و بین دستان خداوند است و آن را تصدیق نموده است که در این زمینه می توان به آیات 79 بقره و 6 صف اشاره نمود.  

[2]- قرآن کریم.

[3]- منظور کتاب انجیل است که از جانب « الله » بر حضرت عیسی ع  فرو فرستاده شده است و بین دستان خداوند است و آن را تصدیق نموده است که در این زمینه می توان به آیه ی 79 بقره اشاره نمود. 


نوشته شده در  جمعه 100/12/27ساعت  9:18 صبح  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

 

 ( ادامه گفتار هشتم )

3)      قرآن

الف) قرآن، کتابی که احسن الحدیث است : «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ ذَلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ (23) زمر».

ب ) قرآن، بیرون برنده ی مردم[1] از تاریکی ها به سوی روشنایی به اجازه ی خداوند به سوی راه حضرتش جل عظمته که مقتدر ستوده می باشد: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. الر کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ (1) ابراهیم » و نیز کتابی که در برگیرنده ی آیاتی می باشد که به واسطه ی خوانده شدن توسط رسول او بر مردم؛بیرون برنده آنها از تاریکی ها به سوی روشنایی است : « رَسُولا یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِ اللَّهِ مُبَیِّنَاتٍ لِیُخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَیَعْمَلْ صَالِحًا یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا (11) طلاق» .

پ ) قرآن؛ فرو فرستاده شده از سوی بخشنده ی مهربان، کتابی که آیاتش تفصیل داده شده و قرآنی عربی و بشیر و نذیر است : « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. حم (1) تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (2) کِتَابٌ فُصِّلَتْ آیَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ (3) بَشِیرًا وَنَذِیرًا فَأَعْرَضَ أَکْثَرُهُمْ فَهُمْ لا یَسْمَعُونَ (4) فصلت» .

ت ) قرآن؛حجت و برهان روشن و بینه ای از سوی پروردگار به سوی پیامبر خاتم ص که سراسر حق است، لیکن بیشتر مردم به آن ایمان نمی آورند: « أَفَمَنْ کَانَ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَیَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الأحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلا تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ (17) هود با توجه به آیات 13 – 23 » .

ث ) قرآن؛  کتاب عربی بی هیچ کجی: «وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ (27) قُرْآنًا عَرَبِیًّا غَیْرَ ذِی عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ (28) زمر با توجه به آیات22-34)».

ج ) قرآن؛کتاب عربی فرو فرستاده شده توسط خداوند بر بنده اش "محمد ص" بدون هیچ کجی، همراه با مژده و بیم: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجَا (1) قَیِّمًا لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ [2]أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا (2) مَاکِثِینَ فِیهِ أَبَدًا (3) وَیُنْذِرَ الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا (4) کهف با توجه به آیات 5-7 ). »

چ ) قرآن؛ ابلاغ و حجتی[3]  برای همه ی مردم است تا بدان وسیله بیم داده شوند و بدانند که تنها او – الله – خدا و یگانه است و نیز این که خردمندان یادآور این موضوع شوند : « هَذَا بَلاغٌ لِلنَّاسِ وَلِیُنْذَرُوا بِهِ وَلِیَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِیَذَّکَّرَ أُولُو الألْبَابِ (52) ابراهیم) ».

ح ) این که قرآن فرو فرستاده بر رسول خدا و همراه او ،نور است و پیروی آن رستگاری را در پی دارد: « الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأغْلالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (157) اعراف با توجه به آیه 158) ». و بدین گونه است آیه ی 32 سوره ی توبه دراین زمینه.

خ ) قرآنی عربی برای بیم دادن مردم مکه و هر کس که گرداگرد آن است و نیز ترساندن از رستاخیز که هیچ تردیدی در آن نیست : « وَکَذَلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنْذِرَ یَوْمَ الْجَمْعِ لا رَیْبَ فِیهِ فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَفَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ (7)  شورا) »

د ) قرآن؛کتابی که به حق فرو فرستاده شده و به حق فرو آمده است و پیامبر اسلام هم بشیر و نذیر است.- چرا که قرآن بشارت و انذار است- : « وَبِالْحَقِّ أَنْزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلا مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا (105) اسرا با توجه به آیات 106- 111 ».

ذ ) قرآن؛ فرو آمده بر قلب پیامبر ص توسط جبراییل امین س و تصدیق برای آنچه میان دستانش است و نیز هدایت و بشارت برای گروندگان : « قُلْ مَنْ کَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ (97) بقره با توجه به آیات 98 – 101».

ر ) قرآن؛فرو فرستاده شده از سوی خدای مقتدر دانا، آمرزنده ی گناهان و پذیرنده ی توبه و در عین حال سخت عقوبت : « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. حم (1)تَنْزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ (2)غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقَابِ ذِی الطَّوْلِ لا إِلَهَ إِلا هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ (3) غافر. ».

ز ) قرآن؛ کتابی که نه تنها هیچ کجی ندارد، بلکه بدل و  دگرگونی هم در آن راه ندارد: «وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالَ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِی إِنْ أَتَّبِعُ إِلا مَا یُوحَى إِلَیَّ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ (15) یونس با توجه به آیات 16 – 20 ) » // « وَاتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ کِتَابِ رَبِّکَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا (27) کهف.

ژ ) قرآن؛ کتابی که بینش بخش برای مردم و هدایت و رحمت برای اهل یقین است: « هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (20)جاثیه با توجه به آیات 14 21) ».

س )  این که این کتاب؛ قرآنِ روشن است و برای بیم دادن کسی است که زنده است. و این بدان معناست که باید توجه کنیم که این کتاب برای مردگان و خواندن برای آنان نیست، بلکه ضمن ایمان و عمل به آنْ باید آیاتش را بر مردم بخوانیم و ... چرا که بنا، بر این است که زندگان بدان وسیله و به اذن خداوند یکتا به سوی راه راست هدایت و راهنمایی شوند و به رستگاری برسند و در سرای دیگر از نعمت های بهشت برخوردار شوند و ... نه این که از کفار باشند، چرا که عذاب خداوندی آنان را در بر خواهد گرفت : «وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا یَنْبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلا ذِکْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِینٌ (69) لِیُنْذِرَ مَنْ کَانَ حَیًّا وَیَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْکَافِرِینَ (70)یاسین». و ما به او ( پیامبر ص ) شعر نیاموختیم و این موضوع هم شایسته ی جایگاه او نیست. بلکه این کتابْ ذکر و قرآن روشن بیان است؛ تا هر کس که زنده است او را به آیاتش پند دهد و بر کافران وعده ی عذاب حتمی و لازم گردد.

ش ) و ... البته آنچه که بدان هم ایمان داریم و باید اینجا ذکر شود همانا کتاب زبور می باشد که خدای یکتا پس از تورات و پیش از قرآن به حضرت داوود ع داده است.: « وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ (105) إِنَّ فِی هَذَا لَبَلاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِینَ (106) انبیاء ». و بدینگونه است در این رابطه آیات 163 سوره ی نساء و 55 سوره ی اسراء.

نتیجه گیری مباحث این بخش ( گفتار هشتم )

      همانگونه که مشاهده می شود وجه مشترک تمامی این کتب الاهی؛ هدایت، رحمت، نور، بشارت، انذار، عربی بودن، و ... می باشد؛ اما تفاوت  کتاب قرآن با سایر کتب پیشین در آن است که همانطور که مثلن در آیه ی 52 ابراهیم رفت، بلاغ للناس می باشد. یعنی برای همه در هر زمان و هر سرزمینی می باشد. و به همین نحو است پیرامون سایر ویژگی های آنْ همانند تصدیق آنچه میان دستان خداوند است و نیز تصدیق کتب پیشین، و تفصیل برای همه چیز و ....

   اما از جمله ویژگی های دیگر قرآنْ آن است که بیان کاملی برای هر چیز است. یعنی قرآن کتابی است که بیرون از آیات آن و حکمت های نهفته در هر آیه و هر سوره؛ هیچ مطلبی وجود ندارد، همانگونه که خداوند هم فرموده که با فرستادن پیامبر و خواندن آیاتش؛ مردم را ضمن تزکیه، دانش کتاب و حکمت نیز می آموزد. پس هیچ مطلبی بیرون از کتاب نیست و همه چیز در قرآن نوشته و آورده شده است : « کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولا مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ (151) فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلا تَکْفُرُونِ (152)بقره ».  در واقع قرآن در برگیرنده ی هر موضوعی در هر زمانی و هر سرزمینی تحت عنوان « تبیاناً لکل شئٍ » است که در این خصوص برابر آیه 89 نحل اشاره ای بدان شد.  

    خداوند یکتا در جایی دیگر؛ و از آنجا که آنچه که در آسمان ها و زمین است و نیز ستایش در آخرت؛ همه برای اوست، و این که دانای به همه چیز است؛ لذا باز یکی دیگر از ویژگی ها قرآن را این می داند که همه چیز از کوچک تا بزرگْ در آسمانها باشد یا در زمین؛ تمامن در آن به عنوان کتابِ روشن می باشد: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِی الآخِرَةِ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ (1) یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الأرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا وَهُوَ الرَّحِیمُ الْغَفُورُ (2) وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَأْتِینَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّی لَتَأْتِیَنَّکُمْ عَالِمِ الْغَیْبِ لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَلا فِی الأرْضِ وَلا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِکَ وَلا أَکْبَرُ إِلا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ (3)  سبا با نظر داشت آیات4-9 ) ».



[1]- دقت شود که سخن از مردم یعنی همه در میان است. پس این کتابی است که برای همه ی مردم است.

[2]- در اینجا معنایی از گروندگان و مومنین دانسته می شود. کسانی که کارهای شایسته می کنند.

[3]- باید گفته شود این موضوع از آن جهت است که "حجت بالغه" برای خداست. در واقع اگر ما در پی حجت و برهان رسایی برای تمام موضوعات از جمله موضوع جانشینی پیامبر ص هستیم باید قرآن را مستمسک برای حجت های خود قرار دهیم: قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاکُمْ أَجْمَعِینَ (149) انعام با توجه به آیات 147-150.


نوشته شده در  جمعه 100/12/27ساعت  9:16 صبح  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

 

گفتار نهم : برآیند آیات اخیر مرتبط با موضوع جانشین 

   هم اکنون و با توجه به گزیده ی اخیر از گفتار هشتم؛ یعنی آیات 89 سوره ی نحل و 3 سوره ی سبا مبنی بر این که: 1) قرآن شرح کاملی برای هر چیز است، و 2) هر چیزی که در آسمانها و زمین باشد،از کوچک تا بزرگ در این کتاب هست؛ 3) پس بعنوان یک پرسش باید دید که آیا موضوع جانشین پیامبر مکرم اسلام ص نیز در قرآن بدان اشاره شده است یا خیر؟ و اگر پاسخ آری است؛ چند و چون آن کدام است؟ به عبارت دیگر در ادامهْ قصد و آهنگ به یاری خداوند یکتا بر این است تا بر اساس آیات قرآن که همانطور که رفتْ وجه مشترک کلیه ی مسلمانان است؛ دانسته شود که واقعن چه کسی و با چه خصوصیاتی و ویژگی هایی می توانسته به خواست و اراده ی خداوندی جانشین بلافصل و بر حق پیامبر گرامی اسلام ص باشد.

    پیش از پرداختن به پاسخ این پرسش یا پیگیری این مطلب؛ لازم می آید یادآوری شود آنچه که محور بحث جانشین پیامبر ص است، آیه ی کریمه ی  67 سوره ی مائده می باشد، چرا که بر اساس سر آغاز این آیه سخن از این است که ای پیامبر آنچه را که از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده را "ابلاغ" کن و به مردم برسان: « یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ (67) مائده.[1]. »

     همانطور که گذشت در این آیه اولن وظیفه ی رسول خدا فقط رساندن آنچه است که به او از سوی پروردگار جهانیان وحی و فرو فرستاده شده است و نه چیز دیگر . و دوم این که لازمه ی انجام رسالت خدا توسط رسول او ص که برای همین کار برانگیخته شده است[2]؛ انجام همین امر یعنی رساندن و ابلاغ محتوای این آیه که موضوع «جانشینی» برای وی است؛ می باشد. و سوم این که کسانی که بخواهند در سر این راه مانعی ایجاد کنند، برابر بخش پایانی آیه از کفار بوده و نه تنها هدایت نمی شوند که حتی خداوند، رسولش را نیز از هر گونه نیرنگ یا آزار آنان نگهداری خواهد نمود چرا که او دانا و توانای به تمام امور از پیدا و پنهان و آنچه در درون سینه هاست و یا آشکار شود؛ می باشد.

   موضوع دوم در این رابطه این که همانطور که در آیه ی 13 سوره ی مبارکه ی شورا رفت، خداوند یگانه پس از اشاره به شریعت های دین اسلام و پیامبران اولواالعزم که همگی باید دین را به پا دارند؛ سخن از «اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ » به میان آورده است، و این یعنی این که او در ادامه و امتداد و طول برانگیختن پیامبران که در مبحث ارث بدان اشاره شد و آخرین آن ها پیامبر خاتم ص است؛ کسانی را برای این دین که همانا اسلام است بر می گزیند تا آن را به پا دارند و پشتیبان آن باشند. و این یعنی همان موضوع امامت متقین امری که مرتبط با شریعت موسی ع نیز مصداق داشته : « وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ فَلا تَکُنْ فِی مِرْیَةٍ مِنْ لِقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِی إِسْرَائِیلَ (23)وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ (24) سجده ».     و ولایت مومنین و بعبارتی امری که مرتبط با شریعت موسی ع نیز مصداق داشته : « وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ فَلا تَکُنْ فِی مِرْیَةٍ مِنْ لِقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِی إِسْرَائِیلَ (23)وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ (24) سجده». که بایسته است گفته شود که در واقع حق هم همین است که وقتی خداوند برای دینشْ پیامبرانی را اعم از تشریعی و تبلیغی بر می گزیند؛ لذا در ادامه و پس از انقطاع وحی و ختم نبوت، جانشینانی را نیز بر گزیند. یعنی کسی از  مومنین نمی تواند برای دین خدا پس از تکمیل دین و اتمام نعمت ( 3 مائده ) بیاید و تصمیم بگیرد و جانشین بیابد و به کار بگمارد، چرا که این حق خداوند است و تنها اوست که می داند که چه کسی می تواند دینش را یاری کند. چرا که اگر کسی نافرمانی خدا را در آنچه که به واسطه ی رسولشْ بدان امر کرده است، بکند، نتیجه ای جز گمراهی برایش نخواهد داشت؛ آن هم گمراهی آشکار و روشن : « وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالا مُبِینًا (36) احزاب[3] »

    اما مرتبط با این بحث و اثبات این که این تنها حق ِ خداوند است که جانشین برای پیامبر خاتمش ص بعنوان ولّی مومنین پس از او بر گزیند و نه کس دیگر، می توان به آیات مرتبط با مبحث ارث اشاره کرد؛ این که میراث آسمان ها و زمین برای خداست و او به هر کس یا قوم که بخواهد ارث می دهد، از جمله این که پیامبری را وارث پیامبر دیگری قرار داده است و ... 0

نتیجه گیری مباحث گفتار نهم

   نتیجه ی دو مطلب اخیر مندرج در گفتار نهم این که این خداوند است که کسانی را به سوی خود بر می گزیند، در قالب نبی و رسول یا امام ولّی؛ و دیگر این که وظیفه ی رسول فقط ابلاغ انچه است که به او وحی و فرو فرستاده شده و نه جز آن، پس باید فقط پیروی آنچه را که به حق از جانب خداوند بر حضرت محمد ص نازل شده است را بعنوان یک مومن نمود و از او توفیق انجام کارهای شایسته را که رضایتش در آن باشد را نمود. که هدایت و رستگاری در چنین پیروی ایی به فضل الهی نهفته است. آمین


[1]- ای فرستاده ی ما؛ آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده را ابلاغ کن و برسان، که اگر این کار را انجام ندهیْ رسالت او را نرسانده و ابلاغ نکرده ای. و خدا تو را از شرّ و آزار مردمان نگه خواهد داشت. که همانا خدا گروه کافران را راهنمایی نخواهد کرد.

[2]- ابلاغ آیات الهی و خواندن آن ها بر مردم..

[3]- و نمی باشد برای مرد و زن مومن، چون حکم کرد خدا و پیامبرش امری را، این که بوده باشد ایشان را اختیاری از امرشان و هر که نافرمانی کند خدا و رسولش را پس به تحقیق گمراه شده است آن هم گمراهی آشکار.


نوشته شده در  جمعه 100/12/27ساعت  9:14 صبح  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

 

گفتار دهم: آیات کریمه مرتبط با مصداق جانشینی پیامبر اسلام ص

     برابر مطالب آمده از آغاز تا کنون، به نوعی لزوم جانشینی هر حاکم و حاکمیتی بطور عام و نبی و نبوتی بطور خاص از جمله مرتبط با حضرت خاتم النبیین ص که موضوع این بحث است، روشن شد. حال قصد بر آن است تا در ادامه به موضوع دوم که همانا تبیین« شرایط » و مصداق این جانشین[1] است پرداخته شود. البته همانطور که گذشتْ این استنادات فقط بر اساس آیات قرآن کریم می باشد. چرا که نه تنها وجه مشترک همه ی مسلمانانْ بلکه کتاب فرو فرستاده شده بر پیامبر اسلام می باشد که خود ایشان توسط خداوند به نبوت برگزیده شده است و چون ایشان همانند سایر پیامبران الهی توسط خداوند به رسالت بر انگیخته شده اند؛ پس لازم می آید تا صرفن بر اساس آیات این کتابْ یعنی قرآن کریم، موضوع امامت یا بهتر بگوییم جانشین پیامبر ص که مولای مومنین باشد جهت اثبات این که در این مقوله حق کدام است؛ پی گرفته شو

    پیش از استناد به آیات قرآنْ لازم می آید جهت یک نتیجه گیری اولیه گفته شود که برابر تحلیلات عقلی، کسی می تواند جانشین یک فرد صالح در یک حاکمیت یا نبوت شود، که از پیش صالح بودن او برای مردم به لحاظ گفتار و رفتار ثابت و در این راه شهره شده باشد و دست کم بزرگان به فضایل او گواهی داده باشند.

    اما مرتبط با آیات قرآنی در این زمینه نخست می توان به آنچه اشاره کرد که؛ از اولوا الارحام و برتری برخی از آنان بر برخی دیگر در  این کتاب سخن به میان آمده است. به عبارت دیگر این ذکر « بعض اولو الارحام» در قرآن، خود می تواند یک دلیل باشد بر این که چه کسانی می توانند جانشینان پس از پیامبر در امتداد یکدیگر در طول زمان های گوناگون تحت نام امام باشند:« وَالَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ (74) وَالَّذِینَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا مَعَکُمْ فَأُولَئِکَ مِنْکُمْ وَأُولُو الأرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (75)انفال با توجه به آیات72 و 73 ).»   برابر این دو آیه؛ اولن روشن می شود که مومنین حقیقی و گروندگان راستینْ کسانی هستند که گرویدند و هجرت کردند و در راه خدا کوشش نمودند و کسانی که مهاجرین را منزل داده و یاری نمودند، که نتیجه ی کارشان آمرزش خداوندی و روزی خوب است. دوم این که خداوند یگانه، روشن تر بیان نموده است که کسانی که پس از آن ایمان آوردند و هجرت گزیدند و با شما کوشش نمودند؛ پس آن گروه نیز از شما هستند؛ اما بلافاصله او سخن از اولو الارحام به میان می آورد. یعنی خویشاوندان پیامبر که برخی بر برخی دیگر در کتاب خدا اولاترند. سوم که جمع بندی دو مورد پیش است این که، آن کسی که ابتدا و پیش از مشمولین آیه ی 75 انفال به خدا و رسول او ایمان آورده و هجرت گزیده و در راه خدا تلاش نمودهِ؛ یعنی مشمول آیه ی 74 بوده، کسی جز حضرت علی ع نبوده که حتا نخستین کس از مردان بوده که به رسالت الهی حضرت محمد ص ایمان آورده و با خوابیدن در جای او برای در امان ماندن جان پیامبر ص از دست و نیرنگ مشرکین و ... در راه خدا مجاهده و سپس همراه با پیامبر به مدینه مهاجرت نموده است و ... به عبارت دیگر علی ع کسی که می تواند از همان مصادیق اولو الارحام باشد و علی یعنی آنچه که نامی از نامهای خداوند است: «- ... وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (255) بقره. // ... وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ (30) لقمان».

   و یا آنجا که خداوند یکتا در این زمینه می فرماید: « النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُو الأرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ إِلا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِیَائِکُمْ مَعْرُوفًا کَانَ ذَلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُورًا (6) احزاب ».  در این جا سخن ابتدا از این است که پیامبر از مومنین نسبت به خودشان اولی تر است. امری که ایشان در روز غدیر، ضمن استنادْ بدان اشاره و آعاز سخن نموده اند. (خداْ مولای من و من مولای مؤمنانم و من بر آنها از خودشان اولی و سزاوارترم و...) دوم این که همسران پیامبرْ مادران مومنیند، و سوم این که اولوا الارحام در کتاب خدا برخی شان بر برخی دیگر از مومنین و مهاجرین اولی ترند. یعنی نه تنها برابر آیه ی 75 سوره انعام برخی از این خویشاوندان و اولوا الارحام بر برخی دیگر در کتاب خدا اولاترند، که برابر این آیه همین اولوا الارحام، برخیشان در کتاب خدا از مومنین و مهاجرین اولاترند. امری که برابر بخش پایانی آیه بدان اشاره شده که در قرآن نیز مسطور و آورده شده است[2] . در واقع باید از خداوند خواست که دانش آنرا عطا نماید، به نحوی که بیش از پیش حقانیت ائمه به عنوان اولیاء و جانشینان بر حق و بلافصل پیامبر بر مومنین روشن شود. ان شاءالله. آمین یا رب العالمین. و چهارم این که با این مختصر مشخص می شود که شرایط امام و به نوعی به طریق اولی ولی مومنین به عنوان جانشین پیامبر کدام است.

   هم اکنون با توجه به این آیات و به ویژه آیه ی اخیر؛  وقتی به این صراحت بیان شده که پیامبر از مومنین نسبت به خودشان اولاتر است؛ و آن حضرت هم همانطور که اشاره شد، این مهم را در رخداد غدیر بیان می فرمایند؛ پرسش این که آیا او سزاوارتر به این نیست که به امر الهی جانشین خود را به مومنین برای یاری دین معرفی نماید؟ البته پیرامون این که چون دین اسلام از آنِ خداست و همان طور که برای شرایع دینشْ پیامبرانی را برگزیدهْ لذا تنها او شایسته ی آن است که امامانی را هم پس از پیامبر آخرینش برای امت اسلام قرار دهد[3]؛ مطالبی گذشت.


[1]- در این جا فقط جانشین پیامبر مکرم اسلام ص منظور نظر می باشد.

[2]- در واقع اگر نیک دقت کنیم خواهیم دید که سخن از این است که نام این اولوا الارحام که می شود گفت همان امامان دوازده گانه هستند، در قرآن کریم آمده است، و از این لحاظ است که گفته می شود پی بردن به نام ائمه در قرآن کریم نیازمند عطای دانش بیشتر آن از سوی خداوند یگانه است. که در این خصوص می توان به علی، محمد، صالح، کاظم، صادق، هادی، حسن اشاره کرد.

[3]- همانطور که برای امت موسی ع، به عنوان پیشینه ی امر و برابر آیه ی 24 سجده  امامانی قرار داده بود. یعنی این موضوع مسبوق به سابقه بوده است.


نوشته شده در  جمعه 100/12/27ساعت  9:12 صبح  توسط سید رضا شفیع اف 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
فریضه روزه بر اساس آیات قرآن کریم
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
کربلا و مدینه دو واقعیت تلخ تاریخی با دو ماهیت متفاوت
[عناوین آرشیوشده]